باورم نمی شد که تا اینکه بعد از مدتها در سایت های اینترنتی خواندم که اقای کریم غلامی هم از جهنم رجوی گریخته و خود را به اروپا رسانده است. هزار تبریک و تحسین برای این عزم و اراده، من که خودم سالها پیش این فرقه را ترک کردم بخوبی میدانم که شکستن قید و بندهای فرقه و جداشدن از آن چقدر سخت است. سلسله نشست های مجاهدین چه هدفی دارد؟ 1 ــ شستشوی مغزی افراد به نحوی که تمام خط و خطوط سازمان را بی نظیر و مترقی توجیه می کنند، در حالی که تمام دنیا خارج از ریل تکاملی پیش می رود و مسعود و مریم ناجی بشریت این بار هدایت را بردوش دارند که انسانها را هدایت کنند. 2 ــ برای پیشبرد خط و خطوط سازمان باید نیروها غلام حلقه بگوش باشند. انسان آزاد و مختار چنین قابلیتی ندارند، پس در نشست ها با ضعیف کردن نفرات به وسیله القی این مسئله که آنها خطاکار، مجرم،بی جرات و غرق در گناهان اخلاقی و جنسی هستند آنها را بی اراده کرده و در کار فرقه از آنها استفاده می کنند. 3 ــ فرقه با سهیم کردن نفرات در جنایات آنها را در راهی قرار می دهد که بی بازگشت باشند. وحتی به نحوی پایان حیات فرقه را پایان زندگی خود بدانند و این کار از پایه ای ترین کار یعنی گزارش کردن دیگران (جاسوسی) و کارهایشان برای فرمانده شروع می شود و به میزانی که نفر از خود استعداد نشان دهد جلو خواهد رفت و حتی به شغل زندانبانی و شکنجه گری هم ارتقاء می یابد. 4 ــ اصلی ترین موضوع این است که انسان ها را بی آینده و ضعیف می کنند. به نحوی که زندگی در جامعه عادی را غیر ممکن می کنند. و با کمال تاسف نیروهای انقلابی خیلی زود در فرقه حتی قدرت تفکر و خلاقیت را از دست می دهند و با القای کلماتی مثل: خارج از سازمان همه فاسدند یا خارج از سازمان همه معتادند و……. بر ترس و بی ارادگی افراد می افزایند. و نفراتی که سالها دور از جامعه بوده اند و نه چیزی مطالعه کرده اند و نه چیزی را دیده اند و نه خانواده داشته اند و نه حتی احساس معمولی و طبیعتا غلام حلقه بگوش هم خواهند شد. به همین دلیل تحسین صد چندان من از این بابت است که آقای غلامی علاوه بر همه اینها از مشکل جسمی هم رنج می برده. درود به همه کسانی که حصار فکری و جسمی فرقه را شکسته و آزاد می شوند.