آرش رضایی: پر واضح است که رهبران مجاهدین در شرایط کنونی ازشانتاژ و فریبکاری برای تحریف واقعیت استفاده می کنند. هرگز سردمداران مجاهدین واقعیت حضور جدا شدگان مجاهدین در درب ورودی اشرف را تحمل نخواهند کرد. افشاگری، پیام روشنگرانه و آگاهی دهنده به نیروهای مستقر در اسارتگاه اشرف از سوی جدا شدگان مجاهدین تاثیر غیر قابل انکاری بر آنان خواهد گذاشت بر این اساس مسئولین مجاهدین از حضور جدا شدگان در درب اشرف واهمه و هراس دارند. آقای سید بابایی شما چه تحلیلی از واکنش هیستریک و پرخاشگرانه ی رهبران مجاهدین نسبت به حضور جدا شدگان در درب ورودی اشرف دارید؟
آقای ناصر سید بابایی: همانطور که دوستان توضیح دادند رهبران مجاهدین با زدن تهمت و انگ به ما جدا شدگان در واقع ترس خود را به نمایش گذاشتند وقتی ما از طریق بلندگوها با دوستان خودمان که در اشرف محبوس هستند حرف میزدیم آنها را راهنمایی کرده و راه چاره را به آنها می گفتیم در باره ی واقعیت هایی که در بازگشت به ایران با آن مواجه شدیم سخن گفتیم مطمئن بودیم ذهن نفرات درگیر شده به فکر فرو خواهند رفت و سرانجام مثل ما از آن برزخ جهنمی رجوی فرار خواهند کرد. چون ما دوستان و همرزمان سابق آنها بودیم که سالها با هم در اشرف زندگی کردیم. حال پس از خروج از اشرف و بازگشت به ایران حامل حرف های تازه ای بودیم به واقعیت هایی اشاره داشتیم که متاسفانه نفرات داخل اشرف از آن بی خبر هستند. آنها می دانستند علیرغم گنده گویی رهبران سازمان سربازان عراقی محیط دورتادور اشرف را تحت کنترل شدید قرار داده اند و دیگر مسئولین اشرف نمی توانند با زد و بند با امریکائیها افراد خواهان خروج از اشرف و یا کسانی که فرار می کنند را به اشرف بازگردانند و آنها را تحت فشار قرار دهند. این امکان از مسئولین اشرف سلب شده است. جالب است وقتی ما از طریق بلندگوها پیام های رهائیبخش برای افراد داخل اشرف می دادیم مسئولین اشرف ما را می دیدند و سعی داشتند در کنار درختان، پشت دیوارها و جاهای دیگر پنهان شده از ما عکس و فیلم می گرفتند هر گونه فعالیت ما را به اصطلاح زیر نظر داشتند تا با دروغگویی، فریبکاری و دادن اخبار کذب با استفاده از همین عکس ها و فیلم ها ما را مزدور، خائن و اطلاعاتی در سیمای به اصطلاح آزادی جلوه دهند. در حالی که ما جدا شدگان همان مجاهدین سابق بودیم که سالها در اشرف اقامت داشتیم این عجیب نیست سازمانی که مدعی است برای آزادی خلق و آزادی بیان مبارزه میکند نیروهای منتقد و معترض به خط مشی تروریستی خود را مزدور قلمداد کند و این چنین بیشرمانه دروغ بگوید؟ نفرات مجاهدین صورت های خود را پوشانده بودند تا شناخته نشوند اما ما آنها را می شناختیم به اسم صدا میکردیم و پیام خود را می دادیم آنها در لحظه بر جای خود میخکوب میشدند و پس از آنکه خوب به سخنان ما گوش میدادند محل را ترک می کردند.
روزهای بعد سران سازمان از شگرد دیگری استفاده کردند آنها برای اینکه از پیام دادن به نفرات داخل اشرف جلوگیری کنند با دشنام دادن و توهین کردن سعی داشتند روحیه ما را تخریب کنند اما ما به خوبی از شگردهای سازمان آگاه بودیم با برخورد درست و اصولی و تحلیل واقعیت های موجود به کار خود ادامه دادیم. این موضوع سران سازمان را به کلی عصبانی و آشفته کرده بود.
دوست دارم به موردی اشاره کنم صبح یکی از روزها به ضلع شرقی رفتیم از بالای بلندی به نقاط سابق در قرارگاه 12 که در دید بود نگاه می کردم صحنه های تلخی به یادم آمد سه سال در قرارگاه 12 تحت فشار و اذیت مسئولین سازمان بودم حال مسئولین سازمان را می دیدم که بزدلانه در اضلاع و پست های نگهبانی در پشت خاکریزهای متعدد سنگر گرفته اند و در دستانشان چوب، سنگ و کلوخ بود تا به ما پرت کنند؟!!
به خودم گفتم این همان مسئولین سازمانی هستند که روزی با پشتوانه صدام فرزندان ایران را با حیله و فریبکاری و دادن وعده های دروغ از کشورهای اروپایی یا ترکیه یا پاکستان به اشرف انتقال داده و سپس وقتی دستشان رو میشد و افراد فریب خورده ای مثل من میخواستند از اشرف خارج شوند دنبال زندگی خود بروند همین مسئولین سازمان و اشرف که حالا در زیر آفتاب 50 درجه بیابان عراق در پشت خاکریزها مثل موش و چوب به دست پنهان شده اند با قدرت افراد منتقد و معترض سازمان را سرکوب می کردند و هر بلایی که میخواستند سر آنها می آوردند از شکنجه و تحقیر تا قتل آنها. حال اینگونه گرفتار شده اند و در نهایت رذالت بسر میبرند. واقعا وضعیت ذلت باری داشتند. آقای قادر رحمانی: چنانکه آقای سید بابایی گفتند مسئولین سازمان در وضعیت بدی گیر کردند یک روز خانواده های عراقی که معترض حضور اعضای مجاهدین در خاک کشورشان و اشرف بودند برای تظاهرات و رساندن صدای اعتراض خود به درب اشرف آمدند بیش از 2000 نفر می شدند ما فکر کردیم سازمان مثل همیشه لشکر کشی خواهد کرد و همه نیروهای خود را در خیابان 100 جمع می کند ولی مشاهده کردیم وضعیت سازمان به لحاظ تشکیلاتی خرابتر از این حرفهاست چون مسئولین سازمان می ترسیدند نفراتشان به دلیل نبودن سیم خاردار از فرصت استفاده کرده و فرار کنند و خود را به خانواده هایشان در درب ورودی اشرف برسانند. به همین دلیل دیواری از برزنت و پالت درست کردند تا نفرات داخل اشرف امکان دیدن بیرون را نداشته باشند.
ادامه دارد…