اگر شواهد و قرائنی را که برادران و خواهران رها شده از حصار تشکیلاتی ِسازمان در این چند سال عنوان نمودند، مورد ِبررسی قرار گیرد، میتوان گفت که انتخابات درون سازمانی در اصل انتصاب از طرف ِرهبری ِسازمان بوده است.
حال چرا رهبری سازمان فقط سعی در گماردن ِخانم ها برای مسئول اولی دارد جای تأمل است. سازمان هنوز ادعای عمل به موازین اسلام از جمله رعایت ِمقام و موقعیت ِزنان در اسلام را دارد.
در نگاه ِاول این طور به نظر میرسد ولی یک بار شده که شاهد باشیم سازمانی که هم چنان خود را مُقید به فرامین ِاسلام میداند، وارد ِدر ا ِستدِلالات کلامی شده و ابتدا نقطه نظرات ِخود را با فرامین ِالهی منطبق نماید؟
در هر صورت برای روشن نمودن این شبهات باید قدری واردِ این بحث ها شد.
رهبریت ِسازمان، با هم مسیر قرار دادن ِخود با جهان ِغرب، در رابطه با بر اَندازی و رسیدن ِبه قدرت به خیال ِخود، هیچ چارچوبی را رعایت نمی نماید ازجمله استفاده ی ابزاری از زنان در درون ِسازمان را. جهان ِغرب برای مقابله با ایدئولوژی ِاسلام و پایه های ِآن سعی دارد با نابودی ِنظامِ خانواده این عنصرِ پایه ای عملا" اجتماع پاکیزه ی مسلمانی را از بین برده و نهایتا" به اهداف ِخود برسد.
در این بین، رهبریت ِسازمان نیز با دنباله روی از غرب این جریان ِفمینیستی ِخزنده را که از متن تفکرات فلسفی و ایدئولوژی غرب بر خاسته، با طرح ِسوژه های ِبه ظاهر حق مدارانه درباره زنان پیروی می نماید.
از آن جا که اصول ِجهان بینی ِغربی، توسعه در رفاه و امور ِمادّی است، هدف ِفمینیست ها نیز ایجاد ِجامعه ای است که در آن تفاوت بر اساس ِجنسیت، جای ِخود را به تشابه بدهد تا آرمان ِبرابری و استفاده از رفاه ِمادی تحقق یابد.
بر خلاف نظر فیلسوفان و سخنورانی که سازمان به جای ِمباحثه با آنها، که جراتش را نداشته و فرمان ترور آنها را میداده که می فرمودند.
اسلام، قائل به تساوی زن ومرد در ذات و تفاوت در وظیفه است و این که زن و مرد در طبیعت ِخود صفاتی منحصر به فرد دارند، و از جمله روحیات ِزنانه، اطاعت و هماهنگی با مردانشان است.
آیا به کارگیری زنها در مناسبات سازمان از تساوی حقوق زن و مرد است؟ و عدالت اجتماعی که رهبران فرقه از آن دم می زنند همین می باشد؟
این مطلبی است که فمینیست ها به آن التزامی ندارند، که البته رهبری ِسازمان جورِ دیگری با این تضاد بر خورد نموده.
مسعود به یکباره با انقلاب ِایدئولوژیکِ من در آوردی ِخود همه ی مردانشان را از دوُر خارج کرده، و با به عقد درآوردن ِزنان شورای ِرهبری، این اطاعت و هماهنگی را ارزانی ِخود ساخته است.
از این رو با یک تیر به زعم ِخود چند نشان زده است. یکی این که مردان انتقادگر را از دُور خارج کرده، و دیگر این که با پیش انداختن ِزنان، ظاهری بسیار متجددانه و غرب پسندانه به خود گرفته که شاید این دم آخری گوشه ی چشمی در یار کشی های ِغرب به این یار ِاز نظر افتاده بشود.
من اطمینان دارم اگر عوام فریبی اجازه می داد رهبری ِسازمان نام ِمسجدی را نیز که در اشرف ساخته شده، از فاطمه ی زهرا به الهه صبا تغییر می داد البته به شرط ِاین که خودش را حضرت سلیمان جا بزند!. علی اصغر وکیل زند