حمایت گسترده نزد مردم ایران، توهم یا واقعیت!
بنا به گفته سران سازمان از سال 1991 فعالیت نظامی را کنار گذاشتند و سرمایه اصلی خود را حمایت گسترده نزد مردم ایران می دانند و می خواهند با استفاده از این حمایت! روزی بر سر کار بیایند!
اما واقعیت چیست؟ مردم ایران هوشیارتر از آنند که از یک سازمان دیکتاتور و مستبد و خائن به مردم ایران، حمایت کنند. به جرات می توان گفت که در این عصر ارتباطات کمتر کسی است که نفهمد اشرف کجاست و در آنجا چه می گذرد. سران سازمان و مخصوصاً شخص رجوی عموماً آدمهای متوهم و خیالبافی هستند، و روی جاده واقعیت هیچ وقت حرکت نکردند. واقعیت این است که سازمان با کشیدن خود به مرزهای بیرون ایران از جامعه و فضای اجتماعی ایران بدور افتاده و فرسنگ ها با واقعیات ایران فاصله دارند.
امروزه دیگر کسی برای رجوی، ارزشی قائل نیست و پشیزی برای سازمان مجاهدین نمی پردازد. هر چقدر که می گذرد فقط نفرت مردم از رجوی بیشتر می شود، مگر رجوی طی سالیان گذشته چه قدمی در راه کشورش برداشته است که امروز باید منتظر حمایت مردم ایران باشد. آیا دادن اطلاعات سری کشورش به صدام حسین و عراق خدمت به خلق بود، نشستن سر میز مذاکره و هم پیمانه شدن با آمریکائی نیز برگ ننگین دیگری بود که رجوی آن را ورق زد و بیشتر مورد نفرت مردم واقع شد.
پس اگر رجوی دنبال حمایت مردم ایران است، این هم مثل بحث های سیاسی اش پوچ و سرکاری است. شاید مهره های سوخته سیاسی خارجی در خارج کشور این حرفها را کمی باور کنند، اما واقعیت چیزی است متفاوت. و مردم ایران هیچ وقت گول شعبده بازیهای رجوی را نمی خورند. حمایت مردم ایران به کسانی تعلق دارد که در این کشور زحمت کشیده و مشکلاتی از مشکلات مردم حل می کنند. رجوی که تابحال فقط خیانت کرده و آدم کشی و قدمی در راه اصولی و بنفع خلق ایران برنداشته است. فقط کار مثبتی که داشته 3 زن گرفته و یک حرمسرای شورای رهبری دارد با100 زن قهرمان! زن دوستش را از چنگ او در آورده و صاحب شده و این جزو فتوحات رجوی است.