سال 2011 میلادی آخرین ماهها و روزهای خود را طی میکند و فقط کمتر از 2 ماه به پایان سال باقی مانده است. دولت مردمی عراق قصد دارد تا در پایان سال پادگان عراق جدید(کمپ اشرف) را که پادگان و زمین خودش میباشد را از فرقه رجوی پس بگیرد و درب این پادگان اهدایی صدام حسین به رجوی را برای همیشه ببندد. این موضوع یعنی تعطیلی این پادگان در زمان مطرح شده از ماهها قبل به مسئولین و گردانندگان این فرقه اعلام شده است همچنین کلیه سازمانهای حقوق بشری از جمله صلیب سرخ، کمیساریای عالی پناهندگی و…. نیز در جریان این اقدام دولت عراق میباشند. کمیساریای عالی پناهندگی نیز اعلام آمادگی کرده است که اعضای فرقه مزبور را بطور جداگانه و تک به تک مورد مصاحبه قرار دهد تا اقدامات بعدی خود را جهت انتقال افراد به کشورهای اروپایی و آمریکایی انجام دهد. پس بدین ترتیب هم با اعلام رسمی تعطیلی این پادگان توسط دولت عراق وهم با اعلام آمادگی کمیساریای عالی پناهندگی منطقا دیگر نباید شاهد هیچ درگیری و خونریزی در این پادگان باشیم. پادگان اشرف همانند دهها پادگان دیگر این فرقه در خاک عراق که همگی اهدایی دیکتاتور سابق عراق به رجوی بود محل زندگی اعضا و آموزش نظامی آنها توسط افسران عالیرتبه عراقی و جنگ با دولت جمهوری اسلامی ایران از خاک عراق بود همچنین این پادگانها محل نگهداری جنگ افزارهای ارتش آزادیبخش ملی نیز بود. همه این پادگانها که زیر نظارت مستقیم دولت وقت عراق بود،امنیت آن بلحاظ زمینی و هوایی توسط ارتش و گارد ریاست جمهوری عراق بطور شبانه روز تامین میشد. بعد از سرنگونی صدام حسین حامی و پشتیبان مالی و تسلیحاتی فرقه رجوی و خلع سلاح شدن کامل این فرقه توسط نیروهای ائتلاف، ارتش فرقه رجوی نیز منحل شد، یعنی پایان اقدامات نظامی و مسلحانه از خاک عراق علیه جمهوری اسلامی. با این اوصاف، بر طبق استراتژی رجوی مبنی بر سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی از طریق جنگ مسلحانه و ارتش آزادیبخش از خاک عراق، ماندن این نیروها در پادگان عراق جدید که حدود 3400 تن زن و مرد میباشند بعد از سرنگونی صدام حسین و خلع سلاح دیگر موضوعیتی نداشت چون استراتژی رجوی به گل نشست و خالق استراتژی خود نیز مخفی شد. حال اگر این فرقه باز هم قصد ادامه مبارزه با دولت جمهوری اسلامی را داشت میتوانست این مبارزه خود را در کشورهای دیگر بصورت سیاسی انجام دهد و مانند سایر اپوزیسیون های ایرانی دیگر در کشورهای اروپایی و آمریکایی فعالیت خود را ادامه دهد. در صورتی که نه تنها استراتژی جنگ صد برابر رجوی به شکست انجامید بلکه این فرقه از مبارزه سیاسی در کشورهای دیگر نیز عقب افتاد و برای سرپوش گذاشتن بر اشتباهات رجوی، جان نیروهای خود را بی دلیل به خطر انداخته و خود را وقف درگیر شدن بی دلیل با نیروهای عراقی کرده است. پس جان کلام اینست که مسئولین و گردانندگان این فرقه تنها کسانی هستند که میتوانند جلوی خونریزی مجدد را بگیرند و یا با تحریک نیروها باعث خونریزی دیگر شوند. راه حل مسالمت آمیز و منطقی از طریق احترام به قوانین کمیساریای پناهندگی و احترام به صاحبخانه خود یعنی دولت کنونی عراق میسر میشود و امکانپذیر است. با این اوصاف که زمینه برای حل و فصل منطقی و صلح آمیز میسر است اگر باز شاهد خونریزی دیگر در این پادگان باشیم مسئولین و گردانندگان این فرقه دیگر هیچ توجیهی نخواهند داشت و بار دیگر انگشت اتهام به سوی آنان دراز خواهد شد.