انفجار روز چهاردهم فوریه در بانکوک پایتخت تایلند تقریباً یک ماه پس از انفجار تروریستی تهران رخ داد که طی آن دانشمند هسته ای ایران، مصطفی احمدی روشن به قتل رسید. تروریست های انفجار تهران سوار بر موتورسیکلت بمب آهنربایی را به خودرو حامل احمدی روشن چساباندند و گریختند. پس از آن حادثه گزارش های گوناگونی به نقش مجاهدین خلق به عنوان عامل سرویس جاسوسی اسرائیل و آمریکا در ترور دانشمندان هسته ای ایران، اشاره کردند. از این میان گزارش شبکه ان بی سی از همه متقن تر بود. در این گزارش، دو مقام وزارت امور خارجه بدون ذکر نام خود، تائید کردند که موساد و مجاهدین خلق جهت کشتار دانشمندان ایران با هم همکاری می کنند.
این مقامات گفتند که دولت اوباما از این کمپین کشتار آگاه است اما دخالت مستقیم ندارد. وزارت امور خارجه اسرائیل از اظهار نظر سرباز زد و مجاهدین خلق این گزارش را « مطلقاً غلط » نامیدند.
کارشناسان معتقدند که انفجارهای تهران چنان پیچیده هستند که نشان می دهد یک سرویس جاسوسی مجرب و ماهر در ماجرا دخالت داشته است.
گزارش ان بی سی از قول استاد دانشگاه تل آویو، اوزی رابی نقل می کند که امکان دخالت داشتن مجاهدین خلق در این حملات « منطقی » به نظر می رسد و این کاری است که قبلاً نیز در جنگ روانی که اسرائیل علیه ایران به راه انداخته، انجام شده است.
شبکه جاسوسی مجاهدین خلق و عملیات های تروریستی انها علیه ایران، موضوع ناشناخته ای نیست. مجاهدین خلق به بدنامی شهره این گونه فعالیت ها هستند. شاید به همین خاطر است که پس از انفجارها در بانکوک در مقاله ای در بانکوک پست نوشته شد: « نظریه عملیات مستقل مجاهدین خلق در بانکوک، دهلی نو و تفلیس، در سطوح مختلف و با زمینه های گوناگون قابل تائید است.»
« به لحاظ استراتژیک، این سازمان انگیزه بسیار دارد. قتل موفقیت آمیز دیپلمات های اسرائیلی دست کم به انزوای بیشتر حکومت ایران در این برهه بحرانی کمک خواهد کرد و دست بالا، ممکن است به بی قراری اسرائیل برای حمله به ایران دامن بزند که این هم به بی ثباتی یا حتی سرنگونی رژیم ایران می انجامد ـ نتیجه ای که مجاهدین شانس دستیابی به آن را ندارند.»
محمد سهیمی و ریچارد سیلورستاین در مقاله ای در کریستین سانیس مانیتور، عقیده خود را چنین بیان می کنند که احتمالاً رخ دادن انفجارهای بانکوک درست چند روز پس از انتشار گزارش ان بی سی درباره نقش موساد ـ مجاهدین در قتل دانشمندان ایران، تصادفی نیست.
شگفت آور نبود که پس از انفجارها، اسرائیل ایران را متهم کرد و متعاقباً ایران اتهامات را رد کرد. و چنانچه بانکوک پست می نویسد: « تمایل جمهوری اسلامی به همکاری مثبت و فعالانه در تحقیقات ] درباره انفجار بانکوک [ نیز بازتابی از علاقمندی این کشور برای رد کردن اتهامات اسرائیل است.»
به نظر می رسد که پاسخ به این پرسش که واقعاً چه کسانی عملیات های تروریستی را مرتکب شده اند، دشوار باشد. در مقاله بانکوک پست می خوانیم: « به لحاظ عملیاتی، دست مجاهدین خلق و عناصر متحد اپوزیسیون، توضیحی برای اشتباهات پیچیده ای که در نیمه فوریه رخ داد، ارائه می دهند… با خیال راحت می توان فرض کرد که شماری از عناصر اپوزیسیون ایرانی توسط سرویس های جاسوسی اسرائیل و یا آمریکا استخدام شده اند و برای جنگ پنهانی علیه برنامه هسته ای ایران آموزش و آرایش نظامی یافته اند."
روزنامه نگار جنوب شرق آسیا، فروز میتا بوروالا، با ارجاع به گزارش سال 2009 مؤسسه بروکنیگز با عنوان « کدام راه تا پرشیا؟ » عنوان می کند که آمریکا و اسرائیل به دنبال یافتن راهی هستند که ایران را تحریک کنند و در نتیجه توجیهی برای حمله هوایی به ایران به دست بیاورند. او پاسخ « معمای بانکوک » را « بسیار آسان » می داند و توضیح می دهد: « مجاهدین خلق یک سازمان تروریستی است و از ایرانیان سرخورده ای تشکیل می شود که در حال حاضر برای سیا و موساد کار می کنند. مجاهدین آشکارا به عنوان متحد استراتژیک، تحت حمایت آمریکا و اسرائیل هستند و همان کسانی هستند که مسئول قتل دانشمندان هسته ای ایران و حملات تروریستی داخل ایران هستند.»
برای اسرائیل و آمریکا، سازمان مجاهدین خلق در دسته « تروریست های خوب » قرار می گیرند چرا که آن ها حاضر به ارتکاب هر گونه حرکت خشونت آمیز علیه مردم چه نظامی و چه غیرنظامی هستند تا بتوانند دشمن مشترک خود جمهوری اسلامی را بی ثبات یا حتی سرنگون کنند.
مزدا پارسی