در شرایطی که مسعود رجوی در شرایط اخراج از عراق « آه ندارد که با ناله سودا کند..» در روزگاری که رهبران این سازمان یکدیگر را مسئول مشکلات و مصائب پدید آمده میدانند. در ایامی که مریم رجوی بهتر از هر کس دیگر شکست را در چند قدمی خود مشاهده کرده و میکند. و در جمعه بازار عراق که پنجمین گروه 400 نفره اخراجی از پادگان اشرف به کمپ ترانزیت لیبرتی رسیده و خبر میرسد که قریب به 350 تن از آنان زنان بخت برگشته و به شدت استثمار شده هستند، خبرهای بدست رسیده از تلویزیون مجاهدین نشان از رقص و پایکوبی اسیران و گروگانهای ایدئولوژیک این جریان عقب افتاده و ارتجاعی میدهد. راستی فریب خلق و فریب این قربانیان تا به کی بایست بساط عیش و نوش رجوی و نوکرانش را آماده کند؟ تا به کی بایست انان را این چنین به سراب گمراهی ها هدایت کرد؟ و تاوان این همه دجالیت مثال زدنی را رجوی چگونه به پاسخ خواهد نشست و یا شاید هنوز هم رجوی فکر میکند که مردم از پیروز!! نخواهند پرسید؟ کسی که با ابتدایی ترین قوانین دیپلماسی بین الملل آشنا باشد خوب میداند که در دنیای سیاست هیچ پرانسیب سیاسی و غیرسیاسی وجود ندارد اگر مریم رجوی دل به این خوش کرده که رئیس جمهور جدید فرانسه زمانی که دریک پست دست چندم از دستگیری آبروبرنده مریم رجوی در 17 ژونن 2003 حمایت نکرده، دستگیری که معلوم است تا به امروز سوزش ناشی از آن فروکش نکرده است، مطمئن باشد در پست ریاست جمهوری این افراد هر چه سریعتر و روشنتر از گذشته و صد البته از این جریان تروریستی فاصله گرفته وبا شتابی باورنکردنی بر گذشته خویش خاک خواهند پاشید. اگر باور ندارید از آقای رجوی بپرسید که چگونه چون ماری به خود از کرده « بیل کلینتون رئیس جمهور سابق آمریکا» می پیچید. داستان از این قرار است که آقای مسعود رجوی خوب این تجربه را به یاد دارد که – بیل کلینتون- رئیس جمهور سابق آمریکا قبل از رسیدن به پست ریاست جمهوری آمریکا با ایشان مکاتبه داشته و حتی در عرف دیپلماتیک نامه تبریک به مسعود رجوی نوشته بود نامه که رسما در «نشریه مجاهد» آن روزگار به چاپ هم رسیده بود و همین امر باعث شبهات بسیار برای وی شده و در خواب پنبه دانههای بسیار نیز دیده بود ولی همین جناب به محض رسیدن به پست ریاست جمهوری بی گفتگو سازمان مجاهدین را در لیست گروههای تروریستی قرارداد. آری ورود مجاهدین در لیست گروههای تروریستی بواسطه کسی انجام گرفت که پیش از آن تا نوشتن نامه تبریک پیش رفته بود لیستی که از سال 1997 تاکنون بیش از 15 سال میگذرد که موفق نشدهاید که خود را از آن خارج کنید. مگر در دوران حکومت سوسیالیست ها در فرانسه نبود که مسعود رجوی از فرانسه به سوی خاک عراق پرتاب و بقول شما سفر تاریخساز!! اش به عراق آغاز شد؟ بنابراین قربانیان سابق و رهاشدگان امروز شما این خاطره ها از یادشان نرفته است. پس خود فریب و خلق فریبی را به کناری بگذارید و به فکر نانی باشید که از سر حرام لقمگی نباشد. بنابراین غرض از ذکر این تجربیات جانسوز برای آقا و خانم رجوی آن است که سیاست پدر و مادر ندارد، بویژه سیاست اتکا به بیگانگان. بنابراین چنین دامن از کف ندهید گذر ایام و سرنوشت برای خاطیان و خیانت کاران به خلق و مردم نمونههای بسیار دارد که باز هم شما را انگشت به دهان باقی گذارده و همانگونه که بیل کلینتون با شما کرد مطمئن باشید رئیس جمهور جدید فرانسه نیز با شما در این مسیر بهتر از آن نخواهد کرد. اگر چه این رقص و پایکوبی ها با بهانه و بی بهانه شما مجالی است برای فراموشی حال و آنچه برای شما در حال رقم خوردن است، بدانگونه که معتادی در پی افیون در صدد فراموشی حال و آینده است. اما متاسفانه این اعتیاد شما به قدرت یک روی دیگری هم دارد و ان این است که با این رقص و پایکوبی ها و پیروزی ساختن ها، قربانیان شما در قلعه اشرف و به قول خودتان لیبرتی ممکن است چند زمانی باز دل خود را خوش کنند و در اسارت فریاد خود را سانسور کنند. اما آن نیز دیری نخواهد پایید، زیرا با شمع روشن و شعله ور شده روشنگری توسط اعضای جدا شده، آن قربانیان نیز از این دالان تاریک و مرگ عبور خواهند کرد و به زندگی و روشنایی خواهند رسید.