حضور قدرتمند خانواده های گیلانی در مقابل و پشت سیمهای خاردار اسارتگاه تن و روح نسل سوخته، نشان و حکایت از ضدیت خرده دیکتاتورهایی هویت باخته با فرهنگ و هویت انسان ایرانی دارد. این حضور، همانطور که در روزهای گذشته در سایتهای اینترنتی آمده است، آنچنان عبرت انگیز است که انسان را به یاد نمونه هایی از عملکرد پدرخوانده و یکی از مرگبارترین دیکتاتورها می اندازد که او نیم قرن قبل تر از وارثان و خرده دیکتاتورها، به این همه رذالت و دنائت دست یافته بود، ولی به راستی که در تاریخ جز نام پلشت و ننگ جاودان، چیزی از او باقی نمانده است. پل پوت که در ایام جوانی به دنبال عدالت اجتماعی بود و مجد و عظمت کهن کامبوج و کامبوجیان را در سر می پروراند، ولی همواره چیزی را در پستوی ذهنش مخفی نگه می داشت که تنها در اوان قدرت توانسته بود آن را بروز دهد. او که در ادامه مبارزه اش علیه سیهانوک از انقلاب مائو در چین الهام گرفته بود، سرانجام جنبش خمرهای سرخ در کامبوج را بنا نهاد و به دنبال زندگی و مرام مخفی، خودش را از همگان به ویژه از خانواده اش به دور نگه می داشت تا جایی که وقتی به قدرت رسید و برای اولین بار خود و ماهیت ضد انسانی اش را به همگان نشان داد، خانواده اش سخت متحیر و متعجب شدند و باورشان نمی شد که پل پت جوان و مبارز، هنوز زنده است و هم اکنون رهبر آدمکشان خمرهای سرخ می باشد. پل پت تنها با خانواده مخالفت نداشت، بلکه او با هویت و انسانیت مردم و به ویژه اعضای وفادارش مخالف و در ستیز بود و دائماً اطرافیانش را به ظن جاسوسی برای آمریکا و شوروی، محکوم می کرد و زبان انتقادشان را کوتاه می کرد. در حالی که خود نه با کمونیستها و نه با آمریکا، تضاد ماهوی نداشت و در هر سر فصلی با آنان علیه دشمنان داخلی و ویتنام، همکاری می کرد. او شستشوی مغزی و اتهام زنی و تحقیر و قید و بند اعضایش را به آنجا رساند که یکی از اعضای وفادار و نزدیک پل پوت علناً اعلام کرد که از این پس، من یک حیوان هستم! به معنای واقعی نیز پل پوت از اعضایش چنین می خواست تا آنان انسان و منتقد و معترض و دارای خانواده و عواطف و هویت انسانی نباشند، بلکه بنا به گفته یکی از نزدیکان و فرماندهانش، حیوان زبان بسته و مطیع و اخته و جنگی باقی بمانند. ولی هر چه هست، جهان نیم قرن از استبداد کبیر و دیکتاتوری و فاشیسم افسارگسیخته را پشت سر نهاده و امروزه خرده دیکتاتورها قادر نیستند با تجربه ای که از پدرخواندگان خود مانند پل پوت و صدام حسین و دیگران، به ارث برده و اندوخته اند، به گونه ای زور بگویند و ستم کنند که اطرافیانش اذعان دارند که ما از این پس حیوان هستیم! اعتراض خانواده های گیلانی، همان اعتراض خانواده های ایرانی و همانند اعتراض فرزندان شان در داخل و بیرون از اردوگاه اشرف است. اعتراض خانواده های ایرانی به همراه فرزندان دربند و آزادشان، همان گونه که طی چند سال اخیر دیده و تجربه شد، میراث و حاصل زور و ستم پل پوتی و صدام حسینی را افشاء کرده و نه تنها شعار دلخواه خرده دیکتاتورها را که، من یک حیوان هستم را برای خود عیب و عار می دانند و به زبان نخواهند آورد، بلکه همواره با شعار، من یک انسان هستم، با وارثان دیکتاتورهای بزرگ به مقابله برخواسته و سرانجام دکان فریب و دغل و دجالیت را تخته خواهند کرد.