اخیرا در تلویزیون فرقه شعاری نظرم را جلب کرد که بسیار خنده دار بود و به یاد دورانی افتادم که در سازمان چگونه این شعارها جای خودشان را با شعارهای دیگر عوض می کردند. انواع و اقسام شعارهای بی محتوای دیگری در سازمان وجود داشت که هیچ باری نداشته و بیشتر برای سر کار گذاشتن نفرات بوده و هم چنان هم این شعارهای پوچ و بی معنا توسط اعضای نا آگاه فرقه تکرار می شود. من در اینجا قصد دارم به شعاری که بیشتر محتوا و بار ایدئولوژیک برای سازمان داشته را باز کنم تا مشخص شود که این شعارهای ایدئولوژیک هم رنگ باخته و دیگر کسی برایش تره خرد نمی کند.
بعد از سالیان در سازمان برایمان جا انداختند که باید شعار ایران رجوی، رجوی ایران را داد ولی البته مسعود خان در نشست ناز کرده و گفت که من دنبال این چیزها نیستم و حرف دل شماست و اراجیفی از این قبیل. ولی بعد از تکرار این شعار قند در دلش آب می شد که انگار همین فردا وی در ایران به قدرت می رسد و با این شعار مسخره برای مخالفین خود فخر می فروخت.
بعد از روی کار آمدن مریم به صدارت فرقه شعار قبلی جای خودش را به شعار دیگری داد و آن هم شعار ایران مریم، مریم ایران بود. ولی این بار مریم بانو به مانند شوهر فراریش ناز نکرده و خیلی سریع قبول کرد و تا مدتها ورد زبان تشکیلات رجوی در اشرف بود.
بعد از رفتن تعدادی از اعضای سازمان به کمپ موقت ترانزیت سران فرقه به این فکر افتادند برای فریبکاری در بازیهای سیاسی باید شعاری تولید کرد که بتوان از آن نهایت سوء استفاده را کرد و تولید شعاری به این مضمون کردند." ایران، اشرف، لیبرتی ". حالا ما ماندیم که برای این عقب ماندگان تاریخ بالاخره چه شعاری بدهیم اولی یا دومی یا سومی و…
پیشنهاد می کنم این شعار ایدئولوژیک را که در نهایت سازمان به آنجا خواهد رسید و آنهم شعاری بهتر از این نیست " ایران، اشرف، لیبرتی، شانزلیزه " را بدهیم یعنی عقب نشینی از ایران به میان توده های پاریس.
باید به مریم گفت ما را ببخش که نامی از وی در شعار جدید نبردیم هر چند وی نماد جنایت و سازش کاری با غرب می باشد انشاءالله که مردم فرانسه با آزادی خواهی شما آزاد شده!! آن وقت نام وی را در شعارهایشان خواهند برد و قول می دهیم که در مرحله بعدی نامی از وی و شوهر در سوراخ مانده اش که همانا نماد فردیت و جنسیت می باشد برده شود.