چند روزی است که خبرهایی مبنی بر خروج مجاهدین از لیست تروریستی آمریکا در جاهای مختلف دیده و شنیده می شود و مجاهدین هم طبق معمول که همیشه پیروز بودند این بار هم مثل همیشه پیروز شدند! ولی با این تفاوت که این بار اول منهدم شدند و بعد پیروز شدند , یعنی رجوی حاضر شد در عراق برای همیشه به گورستان ابدی سپرده شود تا این آب نبات که ظاهری نه چندان بد ولیکن مزه ای تلختر از هر زهری برای رجوی دارد از همان آمریکا که خود روزگاری او را امپریالیسم جهان خوار می نامید با حقارت تمام گدایی کند! صرف نظر از دنیای سیاست و بازیهای آن , و صرف نظر از اینکه ممکن است یکسری کشورها روی اسب مرده ای مثل مجاهدین برای فشار بر ایران شرط بندی و سرمایه گذاری بکنند و یا اینکه حالا مجاهدین در هم شکسته , منهدم شده , دربه در و آواره , آبرو رفته و باز نشسته و همه چیز باخته , با این در آمدن از لیست تروریستی چه می توانند بکنند باید گفت که , ملت ایران خود برای آینده خود تصمیم خواهند گرفت و نه آمریکا و نه هم پیمانهای آمریکا نخواهند توانست برای ملت ایران تصمیمی بگیرند , ملت ایران به هیج کشوری اجازه دست درازی به ایران و ثروت ایران نخواهند داد و اجازه نخواهند داد ایران به افغانستان یا عراقی دیگر تبدیل شود. مجاهدین برای ملت ایران قاتلینی بیش نیستند , پیشاپیش هر حسابی روی قاتلین مردم ایران به خاطر فشار بر ایران کارتی است سوخته , من فکر می کنم همه کسانی که تا قبل از انتخابات ریاست جمهوری در ایران اگر شکی به بی دنبالگی مجاهدین در داخل ایران داشتند به خوبی مطمئن شدند که مجاهدین از طرف ملت ایران برای همیشه طرد شده هستند در نتیجه اینکه در دنیای سیاست , اقای اوباما به خاطر انتخابات دور دومش قاتلین ملت ایران را از لیست تروریستی خارج کند امری است طبیعی , فراموش نکنیم که القاعده که حتی انسان از شنیدن اسمش هم وحشت می کند, دست پرورده خود آمریکاست , پس در دنیای سیاست همه چیز شدنی است , آنها خوب می دانند که سازمان تروریستی مجاهدین همیشه ترویست بوده و خواهد ماند چه با سلاح و چه بدون سلاح , و خوب می دانند که با این حرکت دیواری بسی بلندتر و ضخیم تر بین ملت ایران و آمریکا رسم می کنند ولی بازی سیاست یعنی همین. اگر در دنیای واقعی به چیزی که مجاهدین آن را پیروزی می نامند نگاه کنیم می بینم که: رجوی قبل از بسته شدن دکان فاسد اشرف , اشرف را مرز سرخ قرار داده بود و دفاع از اشرف به هر قیمت بود و در این راه تعدادی از گروگانهای بی گناه و اسیر را فدای تحلیلها و حماقتهای احمقانه اش هم کرد , تشکیلات و ظرف تشکیلاتی برای رجوی مرز سرخ بود و اشرف هم به عنوان ظرف تشکیلاتی برای رجوی همه چیز بود و حالا رجوی آن همه چیز را از دست داده است , آنچه از ارتش ازادیبخش که روزی رجوی به آن می نازید و دست به کمر می زد و فرمان حمله به ایران را می داد و ادعا می کرد که با این ارتش روزی به قدرت خواهد رسید حالا جز تفاله ای ازآن در بیابانهای خشک و سوزان عراق چیزی باقی نمانده است.
رجوی که زمانی مبارزه مسلحانه را مرز سرخ کرده بود و اگر در داخل تشکیلات کسی پیدا می شد که به مبارزه مسلحانه اعتقادی نداشت مورد غضب رجوی قرار می گرفت و به زندان و شکنجه و حتی اعدام محکوم می شد و روزگاری انقلاب ایدئولوژی راه انداخت که باید از زن و فرزند و… گذشت و همه را در اختیار رجوی قرار داد با هدف پیش بردن مبارزه مسلحانه به بهترین وجه ,و زمانی یکسری از افرادی که از اروپا و آمریکا به اشرف قاچاق شده بودند را مجبور می کرد که به سیستمهای پناهندگی کشورهایی که افراد دارای اقامت آن کشورها بودند و پاس پناهندگی داشتند نامه بنویسند و تف کنند بر خودشان و بر سیستم پناهندگیشان و بر همه چیزشان و از نفرات می خواست که همگی پاسها را پاره کنند و بنویسند که این افراد در اشرف می مانند و…. ولی حالا ایشان به غلط کردن در همه این موارد که مرز سرخش بود افتاده است. و همان افسران ارتش آزادی که برای مصاحبه با یو ان می روند که شاید کشوری آنها را به عنوان پناهنده قبول کنند اول باید مبارزه مسلحانه و خشونت را رد کنند و بعد هم از کشورها درخواست پناهندگی بکنند. من معتقدم با بسته شدن دکان فاسد و کثیف اشرف , کتاب پر از جرم و جنایت رجوی بعد از سالیان آدم کشی , خیانت و جنایت و وطن فروشی هم بسته شد و حالا چه در لیست تروریستی باشند و چه نباشند و چه امریکا هر از گاهی بخواهد بر این اسب مرده دست نوازشی هم بکشد و برای سیاستهای خودش هر از چند وقتی استفاده ای بکند و بعد هم در کناری بندازد و چه نکند. نسرین ابراهیمی