باز مریم قجر کاسه گدایی در نزد اربابان غربی خود دراز کرد و در حالی که تنها چند روز از ادعای پیروزی!!! برای خروج از لیست آمریکا نگذشته بود، اعتراف نمود که حتی اربابان غربی اش نیز آنها را برسمیت نمی شناسند. وی که در جمع برخی از افراد حامی فرقه در بروکسل صحبت می کرد گفت:
« من بازهم به خانه دمکراسی اروپا آمدهام تا بگویم: ما خواهان بهرسمیت شناختن مقاومت مردم ایران [ بخوانید فرقه رجوی ] هستیم »
به این ترتیب او اعتراف نمود که خروج از لیست سیاه آمریکا دوایی برای درد بی درمان آنها نبوده و کسی در جهان حاضر نشده این تروریست ها را به رسمیت بشناسد بنابراین حرکت اخیر آمریکا تنها یک بازی کثیف سیاسی در راستای فشار بر ملت ایران بوده است.
وی که با زبان استعاره خاص رجویِ متواری صحبت می کرد، با شیادگری خود را " مردم ایران " و غرب را " صلح و امنیت جهان " می نامید. وی سعی داشت تا با ترساندن غربی ها آنها را وادار سازد تا در کاسه گدایی اش چیزی بگذارند، از این رو ادامه داد که:
« اگر این روند به تأخیر بیفتد، جبران آن در قدمهای بعد، هم از مردم ایران [ بخوانید رجوی های کثیف ] و هم از صلح و امنیت جهان [ بخوانید دولت های غربی ]، بهای بیشتری خواهد گرفت. »
آنگاه در ادامه به بی پایه بودن فرقه اش در بین مردم ایران اذعان کرده و خود معترف است که عامل اصلی خروج از لیست آمریکا حمایت لابی های غربی (منافع کثیف آنها) بوده است و این لابی ها را اینگونه معرفی می کند:
« جبههیی متشکل از اعضای کنگره آمریکا و شماری از سناتورهای سرشناس و برجستهترین سیاستمداران آمریکایی از هر دو حزب و همچنین از بالاترین مقامات چهار دولت گذشته آمریکا »
همانطور که ملاحظه می کنید هیچ کجا صحبت از خلق قهرمان و تاثیر حمایت آنها در خارج شدن نام فرقه از لیست نیست و خود می داند که چقدر منفور ملت ایران هستند.
سپس بر اساس طینت تروریست و خونریز خود به غربی ها می گوید که تحریم علیه ملت ایران کافی نیست و باید علیه ملت ایران حمله نظامی کرد. او خطاب به دولت های غربی که با تمام توان در سال های بعد از پیروزی انقلاب مردم ایران به جنگ با آن برخاسته و اگر کاری بیشتر از این نکرده اند به این دلیل بود که نمی توانسته اند، می گوید:
« اروپا البته از ژوییه گذشته، خرید نفت از ایران را تحریم کرد. این یک قدم ضروری است، اما هنوز تمایل سیاسی غالب، متأسفانه کنار آمدن با ایران است.»
اما کمی بعد به اهمیت داشتن رابطه با ایران برای غربی ها اذعان کرده و از این امر به شدت می نالد:
« نگاه کنید به معاملات گسترده ایران با کمپانیهای اروپایی: علیرغم تحریم، آنها کلیدیترین کالاهای صنعتی را از اروپا میخرند. »
و در پایان مثل تمام صحبت ها و اطلاعیه هایش، به درد اصلی و بی درمان خود برای تخلیه اشرف و اخراج از عراق گریزی زده و به غربی ها التماس می کند که لیبرتی را کمپ موقت ننامند و آن را یک کمپ پناهندگی اعلام کنند تا او و رجوی جنایتکار از این فرصت و این عنوان استفاده کرده و کماکان بتوانند تشکیلات خود را در عراق حفظ نموده و مانع از فروپاشی آن گردند چرا که به خوبی می دانند که با خارج شدن این تشکیلات از محیط بسته، نه از تاک نشانی می ماند و نه از تاک نشانش، و در ادامه این روند بقیه اعضا نیز یا فرار کرده و یا در صورت امکان به کشورهای غربی می روند که در هر دو صورت نتیجه آن فروپاشی فرقه است. ضمن آنکه هر یک از آنها در بیرون از فضای فرقه ای آنچه در اسارتگاه اشرف و در مناسبات مخوف فرقه ای رجوی بر سرشان آمده را پیش جهانیان افشا خواهند کرد.