پس از خروج سوال برانگیز گروه مجاهدین از لیست تروریستی وزارت خارجه امریکا دربرخی کشورهای اروپایی شاهد شادیها ی زودگذر عناصر فریب خورده ی این فرقه بودیم سرکرده ی خارجه نشین این گروه نیز در برخی سخنرانی هایش از آن به عنوان یک پیروزی بزرگ برای ملت ایران یاد میکند اینکه این موضوع چه ربطی به ملت ایران دارد را باید ازخود وی پرسید. ظاهرا این مزدور اجاره ای صدام معدوم که سالیان از خاک عراق علیه مردم ایران عملیات های خرابکارانه انجام می داد تمامی اقدامات تروریستی اش را فراموش کرده که اینطور از خلق ومردم ایران سخن می گوید. هرچند که مریم قجر درحرفهای گزافش از کشورها ودولت های اروپایی می خواهد که سازمانش را به عنوان یک سازمان سیاسی که علیه ملت ایران مبارزه می کند را به رسمیت بشناسند پس باید نتیجه گرفت که کمتر کسی در کشورهای اروپایی و امریکایی این سازمان را به عنوان یک گروه که فعالیت سیاسی دارد را به رسمیت می شناسند. شاید این اقدام وزارت خارجه ی امریکا یک حرکت سیاسی و به خاطر منافع کنونی اش درخاورمیانه صورت گرفته باشد که واقعیت امر هم همین است زیرا درگزارش وزارت خارجه قید شده که اقدامات تروریستی سازمان را درسالها قبل که علیه شهروندان امریکایی وهمچنین اقداماتش علیه مردم ایران وجداشدگان از این فرقه را فراموش نمی کند پس نتیجه می گیریم که این اقدام دولت امریکا یک حرکت کاملا سیاسی بوده وسازمان هرگز وبه هیچ وجه کارها واقدامات خرابکارانه اش علیه مردم ایرا ن را کنار نگذاشته وهروقت بتواند دست به سلاح ببرد باز به کارهای تروریستی اش ادامه خواهد داد. اینکه پس ازسقوط دولت صدام سازمان عملیات مسلحانه نداشته باعث و بانی آن تنها دولت امریکا بود که پس از یک سری مذاکرات طولانی با سران سازمان آنها را ناگزیر از تحویل تمامی تجهیزاتشان به ارتش امریکا کردند وگرنه سازمان مجاهدین چطور می شود که به قول خودش پس از 25 سال مبارزه ی مسلحانه یک شبه رنگ عوض کند بگوید که ما یک سازمان سیاسی هستیم و دست به سلاح نمی بریم کسانی که طی آ ن سالیان در قرارگاه اشرف بودند خوب می دانند که سازمان مجبور بود که به خواسته ی ارتش امریکا تن بدهد.
وگرنه جنگ سختی بین سازمان و ارتش امریکا رخ می داد ونتیجه ی آن هم که از قبل مشخص بود یعنی که سازمان درسال 82 نابود شده بود اما سران این گروه برا ی حفظ جان رهبریشان حاضر به هرگونه همکاری با ارتش امریکا شدند این همکار ی تا جایی پیش رفت که ارتش امریکا یک پادگان نظامی دردرون اشرف برقرار کرد هرهفته هم با برگزاری جشن های مختلف درقرارگاه اشرف از سربازان و نیروهای امریکایی دراین مراسم پذیرایی می شد. دولت امریکا که تا دیروز رجوی از آن به عنوان تنها مشکل ومانع بر سر راه مقاومت ایران نام می برد یک شبه به دوست و برادر خونی رجوی تبدیل شد و صدام جایش را به اوباما داد این خویشاوندی بین سازمان و امریکا تا جایی پیش رفت که فهیمه اروانی از مسئولین بالای سازمان توله سگ بغل میکرد وبه ملاقات مقامات ارتشی امریکا می رفت و با این کارش که هرچند یک دستورتشکیلاتی از طرف رجوی بود می خواست ثابت کند که آنها نیز مثل ارتش امریکا انسانهای مترقی و با شخصیتی هستند. انگار یادشان رفته بود که در پی فرو ریختن برج های دوقلو درسال 80 سازمان چه جشنی گرفت و چقدر از این اقدام بن لادن به عنوان یک پیروزی یاد می کرد و شخص رجوی در نشستی که به همین مناسبت برگزار کرد گفت که با این کار شاخ امپریالیسم امریکا شکست و شما (خطاب به نیروهای حاضر درآن نشست) کارهای بیشترازآن می توانید انجام بدهید وبعد از آن بود که از تک به تک نفرات درسازمان خواسته شد که به صورت کتبی درخواست عملیات انتحاری بدهند. سازمان به همین سادگی رنگ عوض کرد و از دامن صدام به دامن امریکا افتاد. حالا هم به خیال خودشان درایران هوادار وسمپات دارند ومی توانند درآینده قدرت را به دست بگیرند اگر به فضای جامعه ی امروز ایران مراجعه کنید می بینید که حتی یک درصد از مردم ایران این سازمان را نمی شناسند و معلوم نیست این خلق قهرمانی که فرقه رجوی از آن اسم می برد در کجاست. پس خارج کردن نام گروه مجاهدین از لیست سیاه امریکا نه تنها هیچ تاثیری درعملکرد این فرقه ندارد بلکه به نیروهای این سازمان دست باز می دهد که اقدامات تروریستی شان را نیز گسترش دهند ودامنه ی این اقدامات را به کشورهای اروپایی نیز بکشانند.