باز هم خواستهی رجوی که انتخاب رامنی به عنوان رئیس جمهور جدید آمریکا است، نقش بر آب شد. ولی چرا دولت اوبامایی که نام سازمان را از لیست تروریستی خارج کرد مورد علاقه رجوی نبود. شاید با نگاهی به نحوهی خارج شدن نام سازمان از لیست تروریستی و نگاهی که دولت اوباما به این قضیه دارد، مسئله روشنتر شود. در این رابطه از مقاله نشریه آسیا تایمز که نگاهی به خارج شدن نام سازمان از لیست تروریستی و دیدگاههای آمریکا در این رابطه دارد، استفاده میشود. در این مقاله آمده است:
یکبار دیپلمات خبرهی فرانسوی، شارل موریس تالیراند گفته بود: «بدتر از یک جنایت؛ یک اشتباه بود.» این شاید بهترین راه برای توصیف تصمیم اخیر وزارت خارجهی آمریکا در خارج کردن نام سازمان از فهرست 52سازمان تروریستی است. به هر حال، اشتباه دیگری است که در مذاکرات بین ایران و غرب بر سر برنامهی سابق هستهای رخ داد.
خارج کردن فرقهی رجوی از لیست، یکی از آن نوع حرکتهای خودخواهانهای بود که تنها فضای دیپلماتیک نامطلوب فعلی را وخیمتر کرد، روابط دیپلماتیکی که از یک کمبود حسننیت و اعتماد دوجانبه رنج میبرد. ایران و آمریکا در یک بازی خطرناک فرو رفتهاند. واشنگتن با هر چه تنگتر کردن کمندی بهدور اقتصاد ایران، اصرار بر برتریش دارد، در حالیکه تهران بیوقفه به محدودههای تواناییهای غنیسازی هستهایش، به قصد به ثمر رساندشان، فشار وارد میآورد.
تصمیمگیری بر سر این که فرقهی رجوی نیز نمونهی کلاسیکی است از اینکه چگونه درحالیکه امنیت بینالمللی در تعادل لرزانی است، سیاستهای داخلی آمریکا میتواند دیپلماسی موفقیت یا شکست جدی را از دور خارج کند. در دوران انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، اوباما سعی کرد سیاست سختگیرانهتری را به نمایش بگذارد، چرا که نمیخواست در مقابل رقیبش رامنی که او را در برابر ایران سست و کمکار میخواند، عقب بیفتد، اما چیزی که اوباما نادیده میگیرد این است که محاسبات سیاسی کوتاه مدت او میتواند ریسکهای درازمدت رودرروی مقولهی هستهای ایران را در بر داشته باشد. تصمیم دوگانهی آمریکا
اما چگونه فرقهی رجوی از لیست تروریستی خارج شد؟ بیرون آوردن نام سازمان از لیست تروریستی درست به دنبال ضربالاجل ماه اکتبر دادگاه عالی است، که کلینتون وزیر خارجه آمریکا طی سند طبقهبندی شدهای که به کنگره زودتر فرستاده بود، جزئیات موضعگیری وزارتخارجه را در این رابطه تشریح کرد.
در سال 1997، وزارت خارجه نام سازمان را به دلیل فعالیتهای تروریستی اش بهخصوص علیه شهروندان آمریکایی در سالهای 1970، در لیست سازمانهای تروریستی خارجی قرار داد. اگرچه، جای شگفتی دارد که واشنگتن اعضای گروه را بعد از سرنگونی صدام که حامی اصلی آنها بود، در قرارگاه اشرف حفاظت کرد. بعداً، به دنبال خروج سربازان آمریکایی از خاک عراق، زمانی که فشار بر این گروه از جانب دولت عراق که مورد پشتیبانی ایران بود، افزایش پیدا کرد، واشنگتن با هرگونه حملهی خشنونتآمیز علیه قرارگاه اشرف مخالفت کرد، در همین حال ابزار انتقال اعضای گروه را به مکانی دیگر، فاش ساخت. نهایتاً در بحبوحهی گرفتاری لجستیک و بالا گرفتن سر و صدای سیاسی، واشنگتن تعدادی از 3400 نفر را به کمپ لیبرتی که یک پادگان نظامی آمریکا در نزدیکی فرودگاه بینالمللی بغداد قرار داشت، منتقل نمود.
وزارت خارجه آمریکا توجیه عمل خود را بر این زمینه قرار داد که سازمان مجاهدین به صورت عمومی خشونت را محکوم کرده است و در بستن قرارگاه اشرف همکاری کرده و بیش از یک دهه فعالیت تروریستی نداشته است.
و این موضوع در بحبوحهی مباحث هستهای ایران و غرب رخ میدهد که جمهوریخواهان تندرو در کنگره آمریکا، بعلاوهی نخست وزیر اسرائیل و دوستان قدرتمندشان در آمریکا با متوسل شدن به زور پافشاری میکنند. تا جاییکه نتانیاهو برای برنامه هستهای ایران خط قرمز مشخص کرد.
اگرچه، روشن نیست آیا حقیقتاً واشنگتن رجوی را یک امتیاز احتمالی و یک متحد مهم در صورت رویارویی با ایران میبیند یا خیر. خارج کردن از لیست شاید فقط تلاشی برای آزار حکومت ایران یا مهمتر از آن برای بستن دهان مخالفین داخلی باشد که در بحبوحهی تبلیغات ضد ایرانی در کمپین انتخاباتی ریاست جمهوری آمریکا وجود داشت و به آن اشاره گردید.
سپس مقاله به هزینههایی اشاره میکند که رجوی برای خارج شدن از لیست پرداخته از جمله 5/1میلیون دلاری که فقط به سه شرکت اصلی در واشنگتن که در حمایتگیری فعالیت و تخصص دارند داده است. و همچنین میلیونها دلاری که صرف سخنرانها، جلسات، گردهماییها و.. کرده است تا نهایتاً از لیست خارج شود. در اینجا لیست بالا بلندی از مقامات آمریکایی و مقدار پولی که هر یک از آنها دریافت کردهاند را میآورد. فقط باید اشاره کرد که در میان این مقامات، فرمانده سابق ناتو، دو تن از روسای سابق سازمان سیا و مشاور اسبق امنیت ملی و رئیس اسبق افبیآی به چشم میخورند.
ولی مقاله اشاره کرده است که این عمل دولت آمریکا ممکن است هزینهی سنگینی را بر دوش آمریکا در تلاشهای چند جانبهی گستردهتر برای حل و فصل معضل هستهای ایران، بگذارد.
سپس نویسنده اظهار میکند که تقابلهای خشونتآمیز در سالهای بلافاصله پس از انقلاب، باعث شد رجوی قدرتش را به شدت از دست دهد و محبوبیت خود را زمانیکه در جنگ هشت ساله عراق-ایران طرف صدام را گرفت، به شدت از دست داد. سازمان مجاهدین، معلوم نیست چطور میتواند نقش جدی در تغییر پهنه سیاسی و وضعیت هستهای تهران به نفع آمریکا بازی کند. و این دقیقاً به همین خاطر است که در حال حاضر دولت آمریکا هرگز رجوی را یک متحد جدی نگاه نمیکند و مرتب دستش را به سمت عناصر رفرمیست داخل ایران دراز مینماید.
باید در نظر داشت که تصمیم سال 1997 آمریکا مبنی بر در لیست قرار دادن نام سازمان، بخشی از کمک به دیپلماسی نوپای دولت رفرمیست تازه به قدرت رسیده در تهران بود. نهایتاً، باید گفت قرار گرفتن گروهها در لیست سازمانهای تروریستی، عموماً دلبخواهی است و به سادگی همسوی منافع استراژی کوتاه مدت آمریکا است.
بنابراین میدان دادن به رجوی تلاش مذبوحانهای است برای برقراری رابطه با عناصر آلترناتیو که علناً با دولت ایران مخالفت میکنند.
تا آنجایی که به دولت ایران بر میگردد، این اقدام آمریکا را مورد حمله قرار داد. چرا که رجوی را مسئول ترور حداقل 12000نفر از جمله عناصر سرشناسی در حکومت میداند….
به این ترتیب اکنون میتوان بهتر به سوال فوق پاسخ داد که رجوی از سمتگیری سطحی اوباما در خارج کردن نام سازمان از لیست تروریستی بیم دارد و آنرا همانند طناب پوسیدهای میبیند که هر ان ممکن است پاره شود و ترجیح میداد این طناب را با طنابی محکمتر ولو به هر قیمتی تعویض کند، هرچند خودش بارها این مثل را گفته است که گرگ برادر شغال است و بنابراین رامنی هم نهایتاً تکیهگاهی جدی محسوب نمیشود. به هر حال اینگونه موضعگیریها و وعدهها را چیزی جز این که رجوی میخواهد به نیروها نوعی امید و انگیزه ولو کوتاه مدت دهد نمیتوان تفسیر کرد. نیروهایی که در کمپ لیبرتی در شرایط بسیار سخت و طاقتفرسایی قرار گرفتهاند و به جز نشستهای بیامان و یک طرفه «دیگ و انتقادی» نمیتوان ذهن و روح آنها را در کنترل نگهداشت.
به هر حال با انتخاب مجدد اوباما، در ماههای آینده میتوان تصویر روشنتری از چشمانداز رابطه با سازمان، مساله پناهندگی و یونامی از یکطرف و رابطه با ایران، مسائل هستهای و منطقه از طرف دیگر داد.
جمیل بصام