علیرغم بیرون آوردن سازمان مجاهدین از لیست تروریستی , آمریکا هنوز نتوانسته است از این سازمان استفاده کند. ساختار فرقه ای و بسته این گروه وتمامیت خواهی و هژمونی طلبی اش مانع از بکارگیری این گروه بعنوان اپوزسیون شده است. اجلاس اپوزسیون جمهوری اسلامی در پراگ گویای این نکته است , مریم رجوی برای فعال و زنده نشان دادن خود و گروهش با خرج هزینه های کلان و پرداخت های هنگفت به آقایان تونه کلام و یوکوکاله از نمایندگان پارلمان استونی , توانست به این کشور سفر کند , یک سفر تبلیغاتی به کوچکترین و شمالی ترین کشور منطقه بالتیک با جمعیتی کمتر از یک و نیم ملیون نفر و رشد منفی و صدها جزیره متروک و خالی ازسکنه , جزایری که بی شک در رویاهای مریم رجوی بهترین مکان برای ساخت یک اشرف دیگر و بازسازی فرقه اش میباشد. سایر اپوزسیون البته مجاهدین خلق را بر سر سفره وابستگی و دریافت کمک مالی راه ندادند و ترجیح دادند کنفرانسشان را بدون این سازمان برگزار کنند , سازمانی که بدنامی آن از وابستگی به بیگانه و فعل پذیری آنان بسیار بیشتر است. آنها در پراگ گرد هم آمدند البته بیشتر در قالب اشخاص و نه سازمان و حزب و گروه که به تائید برگزار کنندگان در قالب شخص و نفر لااقل برای یکی دوروز میشود گرد هم آمد اما در قالب حزب و گروه خیر. مجاهدین اما شخص صاحب نامی برای شرکت در این اجلاس نداشتند , مریم رجوی رئیس جمهور است و شرکتش در این جلسه او را همتا و همپای بقیه شرکت کنندگان خواهد کرد و مسعود رجوی هم که علاوه بر مقام رهبری خداداده اش عذر دیگری نیز برای عدم شرکت دارد , او مفقود است. بقیه نیز هرکدام عذرهایی دارند فی المثل مهدی ابریشمچی که زنش را به مسعود هدیه داده است را شرکت کنندگان نخواهند پذیرفت چرا که باعث مضحکه خواهند شد. جلسه اپوزسیون قبل از تشکیل نیز شاهد دعواهای فراوانی بین شرکت کنندگان و شرط و شروط گذاری برای عدم شرکت رقبایشان بود , حتی گروههای چند نفره هم برای دیگر گروهها شرط میگذاشتند ولی همه آنها متفق القول مجاهدین خلق را با و یا بدون شرط اپوزسیون به حساب نیاورده و در باره آن صحبت نکردند. در گفتگوی برگزار کنندگان اجلاس پراگ در صدای آمریکا و برنامه افق , آقای دهقانپور از نقش مجری به نقش صاحب اجلاس در آمد و به نیابت از صاحب کارش از واژه اجلاس ما استفاده کرد ,او سعی کرد در این برنامه تابو شکنی کرده و کمک مالی از سوی آمریکا و عربستان واسرائیل به اپوزسیون را مباح و مشروع جلوه دهد و حتی یکی از آنان گفت که ملت ایران با دولت عربستان و اسرائیل منافع مشترک دارد ,مجاهدین البته تاکنون در باره وابستگی مالی و سیاسی خود نه سعی به مشروع نشان دادن کرده اند و نه تمایلی به صحبت یا پاسخگویی در قبال آن دارند , و خودشان هم میدانند که در جلسه ای که بعدش پاسخگویی باشد نباید شرکت کنند , مجاهدین فقط باید سخنگو و ناطق باشند و بقیه حد اکثر میتوانند شعارهای مطابق میل آنها را سر دهند. اجلاس پراگ نسبت به اجلاسهای زنجیره ای قبلی از استکهلم و بروکسل بیشتر به شیوه مجاهدین نزدیک بود , برخلاف اجلاسهای قبلی اینبار کسی ملزم به پاسخگویی نبود و جلسه بیشتر بصورت سخنرانی شرکت کنندگان و کف حاضران برگزار شد تا مبادا تنش ها دامن زده شود و نام اجلاس که "اتحاد برای دمکراسی " بود از حیز انتفاع ساقط شود.گرچه بهتر بود اسم اجلاس "دمکراسی برای اتحاد " می بود تا شرکت کنندگان با کمی تمرین دمکراسی راه را برای اتحاد خود باز کنند. با وجود این نزدیکی با مجاهدین در اجرا بازهم مجاهدین نمیتوانستند شرکت کنند چرا که آنها به چیزی بیشتر از پاسخ ندادن و سکوت در برابر سخنرانی هایشان نیاز دارند و آن هم تایید و شعار و شور و فتور است. ضعف اجلاس از نظر برگزار کننده شرکت نداشتن جنبش زنان و اقلیت ها بود که در مقابل دعوت از آنها گفته اند که مخالف کارهای سیاسی هستند و کار سیاسی هدف های بشر دوستانه و مدنی را تحت شعاع قرار داده و به بیراهه میکشاند و کلا آنها سیاست را مانع پیشبرد حقوق بشر میدانند , آنهم سیاستی که از سوی بیگانه دیکته شده باشد. مجاهدین با وجود در لیست داشتن دهها انجمن صوری و تخیلی زنان و حقوق بشری بازهم نمیتوانستند و نباید در این اجلاس شرکت میکردند چرا که انجمن های زنان و محیط زیست و جوانان و…..متعلق به مجاهدین همه همان بیانیه های سازمانی را نشر میدهند و برای رهبرانشان بر سر و سینه میکوبند تا حدی که به نظر میرسد همه این سازمانها صرفأ پلاگین هایی هستند که بصورت اتومات سایتهایی با آن نامها را آپدیت میکنند و قطعا شرکت در این اجلاس به طرز بدی خودافشاگری میبود. دعواهای جلوی دوربین اپوزسیون نمونه خروار پس پرده بود و فیس بوک این جلسه که فقط تا نوشتن این مطلب 77 نفر آن را لایک کرده اند نشان اقبال و استقبال ایرانیان خارج کشور از این اجلاس است. در این مورد البته اگر مجاهدین خلق شرکت میکردند قطعا تعداد بازدید کنندگان بطرز فوق العاده ای افزایش می یافت , ارتش سایبری مجاهدین و ایرانیان متنفر هم البته برای ابراز تنفر دست به کار میشدند و شاید این یکی از دلایل دعوت نکردن مجاهدین از سوی برگزار کنندگان باشد , دلایلی که در مورد هزارمورد دیگرش خود آنها باید توضیح بدهند. یک هدف مشترک دیگر هم بین مجاهدین و برگزار کنندگان اجلاس پراگ وجود داشت که آنهم البته باعث نشد که آنها را بشود زیر یک سقف گرد هم آورد , هردوی این جریانها خواهان جنگ خارجی و بهم خوردن مذاکرات هسته ای هستند. موضوعی که در برنامه ذکر شده به آن اشاره شد و آنها برای سرنگرفتن مذاکره بین آمریکا و جمهوری اسلامی دست به کار شدند و با ادعای اینکه این مذاکرات مستقیم موجب شکاف در نظام حاکم شده و اپوزسیون را تقویت میکند سعی کردند با ترساندن جمهوری اسلامی مانع ایجاد کنند , مجاهدین اما نانش و سرنوشتش را به جنگ اسرائیل یا آمریکا گره زده است تا جایی که حتی برای فریب و ایجاد هراس هم این جملات را نمیتواند بر زبان جاری کند , این فرقه موجودیت خودش را به اسرائیل و عربستان و آمریکا گره زده تا جایی که شش روز بعد از تهاجم یک سویه اسرائیل به غزه و کشته شدن بیش از صد فلسطینی بیگناه هنوز حتی با ژست بیطرف هم نتوانسته خبری در سایتهای زنجیره ای اش درج کند.