رجوی که خود چشم به جیب این و آن بسته است سر بزنگاه که می شود راه حل دست توی جیب کردن را خوب بلد است چرا که این شگرد خودش است و بدینوسیله اخاذیهای کلان را انجام می دهد و با ترفندهای مختلف و با اسامی های رنگ و وارنگ و برای گمراه کردن اذهان این عمل را بکار می گیرد برای همین راه خرج آن را هم می داند.
اما نکته مهم که قابل توجه هست آقایانی که گول این شیاد را می خورند وکلا و تعدادی از نماینده ها را به بازی گرفته که چطور با گرفتن مبالغی انسانیت خودشان را بفروشند و در کارزار سیاسی از این فرقه تروریستی حمایت کنند. بگذریم که تمام این آقایان کسانی نیستند که دولت مردانشان به حرف آنها باشند و الا تا حال جماعت مجاهدین باید در راس کار می شدند ولی در عوض یک خوراک خوبی برای تبلیغات و عناصر سازمان دارند و تا مدتی سر نیروها را به این شیوه گرم می کنند که ما در دنیای سیاسی مورد حمایت هستیم و مهم تر اینکه همین آقایان که به نطقی برای جمعی از طرفداران آنها انجام می دهند که خود این هواداران بحث خاص خودش را دارد که معلوم نیست از کجا آمدند و به این فکر می کنند یک وعده شکم خود را سیر کنند و به عنوان سیاه لشکر بکار گرفته می شوند. به خود می بالند چون برایشان کف و دف می زنند و فکر کنند الان برای چه جماعتی دارند سخنرانی می کنند.
اما هدف از بحث موضوع این بودکه سازمان در ابتدای سرنگونی صدام از این می ترسید که آمریکا آنها را به مثابه اسیر جنگی به حساب بیاورد و با پرداخت دلارهای فراوان کانون وکلا تشکیل داد از بهترین وکیل ها از اروپا و آمریکا استفاده نمود و آن موقع چون بحث استرداد به میان آمده بود رجوی خیلی ترسیده بود و آن موقع هم از وکلا می خواست تا موضوع شهروند را مطرح کنند و حول آن تبلیغ نمایند و سر و صدای زیادی راه انداخت. و در ادامه کار خودش نمایندگانی را برای رابطه با فرمانده هان آمریکائی فرستاد و اعلام کرد هر طور شما بخواهید ما غلام حلقه به گوشیم.
و هر انتظار و خواسته ای داشته باشید سرا پا مطیع اوامر شماهستیم و در مورد خروج از لیست تروریستی وزارت امور خارجه آمریکا چه کارها که نکردند و باز با جلب حمایت چه هزینه هایی که روانه جیب تعدادی به اصطلاح نمایندگان و سیاستمداران آمریکائی کردند و زد و بند ها و خلاصه از لیست خارج شدند. البته این یکی را باید مدیون ملت ایران باشند چون ملت ایران باج نداد و آنها هم به عنوان یک برگ و به عنوان اهرم فشار آنها را از لیست خارج کردند ولی آنچه که مسلم است فرقی به حال جماعت رجوی نکرده ولی اندکی زمینه شادی افراد و بساط شیرینی خوری برای نیروها درست شده است.
ولی می بینیم در این مدت با وجودی که از لیست خارج شدن هیچ اتفاقی نیفتاده و الان هم خانم رجوی با سفر به اینطرف و آن طرف مثال عروسک خیمه شب بازی واشک تمساح ریختن و با خریدن تعدادی از افراد کوته فکر در زمینه پناهندگی کردن کمپ اقداماتی را انجام می دهد تا بتوانند یک اشرف ثانی دیگر درست کنند. نمی دانم مگر رجوی خواب زده شده است که با وجود اولتیماتوم های کشور عراق پیرامون خروج باز هم پا فشاری بر ماندن نیروها در لیبرتی را دارد معلوم نیست اروپا و آمریکا اگر از اینها خوششان می آید چرا تا به حال هیچ یک پیش قدم برای پذیرش آنها نکردند.
از جانب مردم عراق اینها تروریست هستند و در کشتار مردم بی گناه این کشور دخیل بودند و طی این سالیان که در عراق بودند از سرمایه و امکانات این کشور استفاده کرده و با گرفتن هزینه های نفت از صدام به دولتش خدمت میکردند ولی چرا رجوی این را نمی خواهد بفهد که دیگر صدامی وجود ندارد.