به بهانه خارج کردن مجاهدین از لیست تروریستی کانادا
باید ابتدا به این نکته اشاره کنیم که سرانجام افراد بسیاری که بدست سازمان بقتل رسیده اند چه می شود؟ و سئوال بعد اینکه آیا حذف نام یک سازمان که افراد بسیاری را بقتل رسانده یک کار سیاسی است و یا سازمان واقعا تروریست نبوده و تمام کسانی را که بقتل رسانده در پی احراز دمکراسی و حقوق بشر است! پس باید صدام حسین حامی جدی سازمان را نیز یک فرد حقوق بشری بنامیم و کشتن اکراد و شیعیان عراقی را هم کاری درست و سپس کشتن انسانهای بیگناه در ایران را نیز کاری درست تر و دست آخر کشتن افراد داخل سازمان را امری ضروری و مناسبات دیکتاتوری درونی سازمان را وضعی مناسب!
آیا کار اینها درست است! نمی دانیم کدام دادگاه کانادا رای مثبت به تروریسم می دهد که علاوه بر مصونیت، مارک دموکرات هم به آن زده و در سیاستی جدید تنها در یک شب از آنها برائت حاصل می کند.
این که کانادا هم نام سازمان را از فهرست تروریستی خارج ساخت، قابل پیشبینی بود. چرا که کانادا در این گونه موارد دارای سیاست مستقلی نیست و بیشتر از سیاستهای آمریکا پیروی میکند.
چنانکه به گفته خبرگزاریها وقتی از نمایندگان مجلس علت خروج نام سازمان از لیست پرسیده شد، اظهار بیاطلاعی کردند. بنابراین برای پاسخ به علت اصلی خارج کردن نام فرقه از لیست تروریستی در کانادا باید وقوع آنرا در آمریکا پیگیری کرد.
در این رابطه قبلا توضیح داده شده است. ضربالاجل زمانی برای وزارت خارجه از جانب سیستم قضایی کشور آمریکا، قول و قرارهایی که از فرقه گرفته شد بخصوص بر سر واگذاری اشرف و نقل مکان به کمپ لیبرتی، هزینههایی که صرف به حرف درآوردن چهرهها و شخصیتهای آمریکایی شد تا به نفع سازمان صحبت کنند و نهایتا فشارهای روانی-اجتماعی که با کارهای تبلیغاتی و تحصن و تظاهرات آوردند، موجب شد تا وزیر خارجه آمریکا با استفاده ابزاری از تروریست خوب، این سازمان فرقهای را از لیست خارج سازد.
اگرچه بدیهی است کل این کار را وزارت خارجه در گرماگرم مذاکرات و پیچ و خمهای هستهای و اعمال تحریمهای همهجانبه علیه ایران، به عنوان یک اهرم فشار اعمال کرد تا دستش را در مقابل حریفش پرتر کند.
اما آیا ماهیت فرقه مجاهدین تغییر کرده و این دگردیسی را می توان حکایت از تغییر سیاست کانادا و دیگران درباره ایران دانست و اینکه سازمان چه کمکی میتواند به آنها بکند؟ وقتی که سازمان تحمل شنیدن و یا حتی دیدن نمایه فیس بوک یک فرد ایرانی را در مخالفت با خود و بازگو کردن حقایق ندارد پس چگونه می تواند سازمانی دمکراتیک باشد؟
واقعه تلخ خودکشی ها و قتل های درون سازمانی هنوز مشخص نگردیده است و سازمان از ترس افشای آنها و از ترس هجوم افکار عمومی سعی در پنهان کردن آنها دارد. همین ماه گذشته بود که تعدادی از جدا شدگان به افشای روابط درونی رهبری سازمان با زنان پرداختند.
در همین نشست مشخص گردید که اینبار سازمان با شقاوت تمام اقدام به عقیم نمودن زنان سازمان بطور سریالی زده است و رجوی پیام فرستاده و تبریک گفته که از جنسیت رها شدید! این کار را رجوی و سازمانش بطور گام به گام انجام می دهند تا با خاموش کردن احساسات زنان عضو فرقه بتوانند آنها را در آنجا ماندگار کند. هنوز هم با توجه به افشای این موارد مطمئن هستیم که بسیاری از رازهای درونی قلعه اشرف افشا نگردیده است.
آیا دولتین امریکا و کانادا و بقیه کشورهای اروپایی می خواهند به افکار عمومی در رابطه با این رسوایی ها پاسخ دهند؟