سازمان مجاهدین بعد از سقوط صدام حسین و با از دست دادن ولی نعمت استراتژیک خود بیشتر از هر زمان دیگری به شبکه های اجتماعی بویژه فیسبوک روی آورده و با راه اندازی انواع و اقسام سایت ها و وبلاگ های بی نام و نشان و کمپین های رنگارنگ در صدد بدست آوردن چیزی هستند که سالهای سال است آنرا از دست داده است. مجاهدین بدلیل داشتن ماهیت فرقه ای و با سابقه حرفه ای بیش از سی سال وطن فروشی و خدمت به بیگانگان، عملا تبدیل به یک گروه تروریستی و مزدور اطلاعاتی در راستای پیشبرد سیاست های تجزیه طلبانه و جنگ طایفه ای غرب و اسرائیل در منطقه خاورمیانه بویژه در کشورهای لبنان، عراق و سوریه شده است. بدین ترتیب آن روی سکه وطن فروشی، عدم مشروعیت مجاهدین در جامعه ایرانی است و این موضوع آنقدر جدی است که هیچکدام از فعالیت های علنی مجاهدین در زمینه تبلیغات به نفع این گروه، از جمله برنامه "سیمای آزادی" – تلویزیون ماهواره ای، و انواع و اقسام سایت های علنی دیگر و البته پر هزینه این تشکیلات، نه تنها تضادی از مجاهدین در این زمینه حل نکرده است بلکه برعکس باعث شده است که مردم هرچه بیشتر به ماهیت فریبکار و دوگانه آنان در تمامی عرصه ها پی ببرند. بنابراین مجاهدین تنها اعتبار و مشروعیت خود را نه در حمایت های واقعی مردم، بلکه در لابلای گزارشات سازمان های اطلاعاتی غربی از جمله گزارش اخیر پنتاگون و حامیان استیجاری شان جستجو میکنند و مجموعه این عوامل باعث شده است مجاهدین با فریبکاری تمام به شبکه های اجتماعی از جمله فیسبوک و البته با نام های مستعار و حتی بدون هویت روی آورده و در صدد انقلابی فیسبوکی در ایران باشند؟! به عبارت دقیق تر نفرت مردم ایران از مجاهدین که به دلیل آشنایی آنان با سابقه خیانتها و جنایتهای این گروه تروریستی حاصل شده است، مسئولین مجاهدین را برآن داشته تا در ارتباط گیریهای خود با مردم با رعایت پوششهای مختلف از نشان دادن آرم و نام سازمان مجاهدین خودداری کرده و با این ترفند از پاسخگویی به انبوه سوالات کاربران نیز در مورد عملکردشان در فضای مجازی طفره بروند. واقعیت این است، شبکه های اجتماعی با دارا بودن ویژگیهای مهمی چون تعاملی بودن، مشارکت پذیر بودن و متکی بودن بر تولید، توسط انبوه کاربران به جای تولید اطلاعات و محتوا توسط سازمانها و رسانه های بزرگ، به ابزاری تاثیرگذار در جهان امروز تبدیل شده است و مجاهدین نیز سعی میکنند تا از این امکانات در راستای رسیدن به اهداف ضد مردمی و وطن فروشانه خود نهایت استفاده را بکنند. ولی آنچه مسلم است و باید آنرا به رهبری معیوب العقل مجاهدین یادآوری کرد اینکه: فناوریهای امروز و در راس آنها اینترنت و شبکه های اجتماعی با ویژگیها و مزیتهای در خور توجه البته می توانند نقش ویژه ای را در عرصه های مختلف زندگی بشر حتی اعتراضات و قیام های او بازی کنند؛ و هر چند هم اکنون نیز زمینه فراوانی را در جاسوسی و جمع آوری اطلاعات این گروه به نفع اربابانشان را فراهم کرده است، اما این امر به معنای یکه تازی و بی بدیل بودن نقش آنها در وقایع دنیای امروز نیست و آنچه در تحولات دمکراتیک به رابطه مردم با مجاهدین بر میگردد، همانا عدم مشروعیت این گروه از یک سو و اراده و خواست مردم در ترد آنان از سوی دیگر است و این همان صورت مسئله اصلی است که مجاهدین بیش از سه دهه است که تلاش میکنند آنرا را پاک کنند. آنچه که ذیلا آورده میشود تنها دو نمونه از انبوه اقدامات ناموفق و افتضاح مجاهدین در شبکه های اجتماعی از جمله فیسبوک است که سعی دارند بدون ذکر نام و علنی کردن هویت خود، مردم را به انقلاب در ایران فرا بخوانند. مجاهدین در جریان تحولات کشور سوریه از حول حلیم توی دیگ افتاده و مثل تمامی توهمات خطی – استراتژیکی شان فکر میکردند دولت سوریه به زودی سقوط خواهد کرد لذا شروع به ایجاد کمپینی تحت عنوان " بعد از سقوط بشار اسد به خیابانها بریزیم، زنده باد انقلاب " در فیسبوک کردند تا به زعم خود از این طریق به تحریک احساسات مردم در ایران بپردازنند. ولی وقتی عملا دیدند سقوطی در کار نیست و استقبالی هم از آن نمیشود، به فکر چاره دیگری افتادند تا "انقلاب در ایرن" به سقوط دولت بشار اسد مشروط نشود و کمپین دیگری تحت عنوان "انقلاب مردم ایران" را راه اندازی کردند. و برای بازهم فریب بیشتر مردم، دست به کارهای مسخره ای از جمله استفاده از رنگ سبز در طراحی لوگوهایشان زدند. ولی از آنجائیکه دیدند این کارها هم تاثیر چندانی در حال و روز کمپین های احداثی شان ندارد مجبور شدند آرم های دیگری را طراحی و در صفحه اول کمپین های قلابی خود قرار دهند تا شاید از این رهگذر چیزی نصیب شان شود. نکته قابل توجه اینکه محتوای هر دو کمپین ایجاد شده و اخبار مندرج در آنها شبیه هم هستند. آنچه که در این گونه کمپین ها دم خروس مجاهدین را بخوبی نشان میدهد فرهنگ خشونت طلبی، عدم تحمل هرگونه رای و نظر مخالف، و بی پاسخ ماندن انبوه سوالات کاربران از هویت واقعی گردانندگان اینگونه کمپین هاست. نتیجه اینکه مجاهدین تلاش میکنند تحت پوشش "مبارزه با جمهوری اسلامی ایران " تمام کثافت کاریهای سیاسی و عقیدتی خود در طی سه دهه گذشته را در فضای مجازی از نظر مردم پنهان کنند. بعبارتی دقیق تر سازمان مجاهدین به عنوان دست دراز شده قدرت های بیگانه و صهیونیسم در ایران و در منطقه است و عملکرد آنها در فیس بوک نیز بازتاب همین سیاست هاست. مریم رجوی خود بارها به بی اعتباری مجاهدین در میان کشورهای غربی علیرغم انبوه خدمات اطلاعاتی در حق آنان اذعان داشته است. از جمله وی در یکی از سخنرانی هایش میگوید: " بزرگترین اشتباه غرب نسبت به ایران و منطقه نادیده گرفتن حقوق بشر ایران؟! و تلاش برای حذف جنبشی است که کلید تغییر؟! در ایران را در دست داشته و دارد". بنابراین بعنوان حسن ختام جای دارد از مریم رجوی و رهبری فرقه گرای مجاهدین در مورد محتوای این تغییر سوال کرد و پرسید: براستی کدام ویژگی مجاهدین میتواند مردم ما را به سوی یک انقلاب حتی فیسبوکی به رهبری آنان بکشاند؟ آیا همکاری با دشمن مردم ایران در جنگ 8 ساله که متجاوز بودن کشور عراق محرز بود؟ بنحویکه سازمان ملل متحد هم، عراق را به عنوان کشوری تجاوز گر و شروع کننده جنگ مورد تائید قرار داد و به جهانیان معرفی کرد؟ یا در عرصه اعتقاد به دموکراسی و مناسبات دموکراتیک؟ شما واقعا کدام مناسبات نوین را میخواهید به جامعه ایران عرضه کنید؟ همین مناسبات فرقه ای با یک ایدئولوژی التقاطی تان را؟، که تشکیلات شما را مثل تار عنکبوت به هم دوخته است؟ راستی ؛ شما به اعضای خودتان که سالهای سال در بند شما بودند، چه خدمتی کرده اید که اکنون میخواهید در حق مردم ایران بکنید؟ مگر عملکرد شما در قرارگاه اشرف ؛ زندان و شکنجه و کشتن و معلول کردن اعضا، طلاق دادن اجباری زوجین و جداسازی جنسیتی و انهدام خانواده ها که مقدس تـرین نهاد اجتماعى و محبوب ترین بنیاد نزد خداوند شناخته میشود، نبوده و نیست؟ واقعا شما کدام عرصه در پهنه اجتماعی، سیاسی، عقیدتی و اخلاقی را سالم نگه داشته و شخم نزده اید که بشود به آن بالید و فخر کرد؟ مگر هم اکنون در تشکیلات شما، زنان ننگ تجاوز جنسی «رهبر عقیدتی» شان را بر پیشانی ندارند؟ و از این بابت دچار انبوه افسردگی و مشکلات روحی و روانی نشده اند؟ پاسخ شما در این رابطه به مردم ایران چیست؟
براستی در کدام پهنه، مناسابات شما گیرایی دارد؟ آیا همین افرادی که شما از آنها به دروغ و ریا تحت عنوان «پیشتازان رهایی خلق» نام میبرید؟ مگر مشتی انسانهای آواره و بی هویت در لیبرتی نیستند که حتی ایرانی بودن خود را نیز فراموش کرده اند و هنوز هیچ کشوری حاضر به پذیرش آنان نشده است؟ مگر شما لیبرتی را به زندان اعضای خود تبدیل نکرده اید؟ و مگر آنان گروگان اهداف شوم فرقه شمایان نیستند؟ براستی باید به کدام اخلاق نیکو و فضایل انسانی شمایان بالید؟ آیا معنی «جامعه بی طبقه توحیدی» و آنچه که شما وعده «سرزمین موعود» و «کلید تغییر» را میدهید همین است؟ سیدحجت سیداسماعیلی، عضو پیشین شورای مرکزی مجاهدین