مسعود رجوی مبتلا به بیماری خودشیفتگی میباشد پیش گفتار:
کانون صلح و آزادی دنا در راستای شناخت ابعاد پیچیده ومخوف تشکیلات فرقه مجاهدین ضد خلق یک پروژه پژوهشی را در اروپا آغاز نموده است.
در جریان این پروژه باارزش تحقیقی با تعدادی از جامعه شناسان و روانشناسان اروپایی مصاحبه و گفتگو خواهیم کرد، به پای حرفهای این شخصیتهای علمی خواهیم نشست و درباره مکانیزمها و کارکردهای پیچیده فرقه ها بحث و گفتگو خواهیم کرد.
هدف کانون صلح و آزادی دنا از این پروژه علمی،تحقیقی شناخت ابعاد پیچیده فرقه ها،بویژه فرقه رجوی بوده و امیدواریم که نتایج و مطالب مطرح شده در این پروژه کمکی به قربانیان فرقه مجاهدین باشد. امید برآنست که بتوانیم کمی ابعاد و کارکردهای پیچیده فرقه رجوی را بهتر شناخته و به راه حلی منطقی و علمی برای ساختن آینده زنده گی فردی و اجتماعی قربانیان فرقه رجوی دست یابیم.
حتماً دید و نگرش کسانی که خارج از تشکیلات فرقه رجوی هستند، نسبت به این تشکیلات دیدی متفاوت بوده و اگر یک شخصیت علمی یا دانشگاهی به این تشکیلات،ساختار و کارکردهای آن توجه داشته باشد و با یک نگاه علمی به این ساختار بنگرد مسلماً میتواند کمک و تجربه ارزشمندی در زمینه شناخت بهتر فرقه رجوی محسوب گردد.
در این راستا آقای محسن عباسلو سردبیر سایت کانون صلح و آزادی دنا گفتگویی چالشی و ارزشمند با یک شخصیت اروپایی دارای تجربه شخصی در زمینه فرقه ها داشته است،فردی که خود مدتی را در یک فرقه گذرانده است.
شما را به خواندن این مبحث باارزش و چالشی دعوت مینماییم. کارشناس ارشد،
دارای تجربه و سابقه فعالیت در زمینه حقوق زنان
دارای تجربه و سابقه فعالیت در زمینه مشاوره به زنان،به ویژه زنان مورد خشونت واقع شده
دارای تجربه شخصی و علمی در زمینه فرقه ها
دارای تجربه فردی زنده گی کردن در یک فرقه در غرب آفریقا
دارای سابقه و تجربیات ارزشمند اجتماعی در امور کمپ پناهنده گان،
کارشناس ارشد، و دانش پژوی روان درمانی، سرکار خانم شملتز پرسش(آقای عباسلو): خانم شملتز گرامی!حتماً برای خیلی از مخاطبین ما این پرسش پیش خواهد آمد که خانم شملتز چگونه این بینش عمیق را نسبت به فرقه مجاهدین دارد؟ حتماً برای مخاطبین جالب است که بیشتر درباره شما بدانند. پاسخ(خانم شملتز):من مایل به انتشار اطلاعات شخصی ام فقط در سطحی که با هم توافق کردیم میباشم. من یک پژوهشگر و محقق هستم. دوست دارم که کارم را بدون جنجال و حاشیه به پیش ببرم، بدینوسیله با آرامش و انرژی بیشتری به اهداف پژوهشی ام دست خواهم یافت.
همانطور که شما مطلع هستید من سالهاست که با فرقه ها آشنایی نزدیک دارم،حتی برای شناخت دقیقترم از فرقه ها مدتی به آفریقا سفر کرده و در یک فرقه زندگی کردم. این دوران زمان باارزشی برای من بود، یک تجربه باارزش و به من این فرصت را داد که از نزدیک با کارکردهای فرقه ها آشنا شوم.نام این فرقه را شما آقای عباسلو میدانید و متوجه هستید که چقدر شبیه مجاهدین خلق است،من دوست دارم در آینده در مبحثی پژوهشی فرقه رجوی را با این فرقه آفریقایی از لحاظ ساختار و کارکردها مقایسه کنم. تمامی فرقه ها در دنیا از یکسری قوانین یکسان پیروی کرده و در رأس آنها همیشه یک شخصیت کاریزماتیک اما در عالم واقع دو رو و فریبکار قرار دارد.البته هر فرقه مختصات خاص خود را نیز دارد که باید به طور جداگانه مورد بررسی قرار گیرد.
مسائل مربوط به ام کا او (فرقه رجوی) را باید در یک حیطه بزرگ سیاسی نیز نگریست. من معتقدم فرقه مجاهدین یک توپ بازی در دست دیگران نیست، همگان سعی میکنند از این فرقه در جهت منافع خویش بهره برداری کنند، این نکته را رهبران ام کا او نیز به خوبی دانسته و به عمد جلوه میدهند که این فرقه برای طرف مورد نظر باارزش است و میتوان از آن استفاده کرد.
اینها این بازی را عمداً انجام میدهند که دیگران فکر کنند از این فرقه مثل یک توپ هر کسی میتواند در جهت منافع مورد نظر بهره برداری کنند، این کار فرقه رجوی عمدی است، خود مجاهدین در عالم سیاست اکتیو هستند،آنها در میان همین تضادها و بحرانهای سیاسی موجود پنهان شده و با استفاده از این شکافها ادامه حیات داده، تشکیلاتشان را برپا نگه داشته و سیاست خاص خودشان را به پیش میبرند.
این نشأت گرفته از یک دانش و بینش سیاسی کوته فکرانه است که ما فکر کنیم مجاهدین خلق، قربانی دولت ها و جریانهای سیاسی دیگر هستند، نه اینطور نیست،آنها (فرقه مجاهدین) خیلی اکتیو بوده و به دنبال منافع خویش هستند. پرسش(آقای عباسلو): سرکار خانم شملتز شما تصور کنید که الآن آقای مسعود رجوی اینجاست، در این مکان مصاحبه ما حضور دارد، با این فرد باید چکار کنیم؟! او را اعدام باید کرد؟ او را زندانی باید کرد؟ با او چگونه باید رفتار کنیم؟ پاسخ(خانم شملتز): همانطور که قبلاً گفتم اگر من زندگی گذشته،حال و نحوه رفتارهای آقای مسعود رجوی را از زاویه روانشناسانه مورد مطالعه و بررسی قرار دهم،به این یقین میرسم که ایشان بیمار روانی حادی میباشد، آقای رجوی مبتلا به بیماری نارزیستیش (narzisstisch،narcissistic، خودشیفتگی)میباشد.او فکر میکند که بهترین انسان روی زمین است،او هیچ احساسی به دیگران ندارد… ادامه دارد…