روز چهارشنبه خبر فوت یکی از مجاهدین سابق در بلژیک را دریافت کردم ” رضا عامری ” اهل یکی از روستاهای مرزی ایران و عراق و ترک زبان که گویا مدتی بعنوان قاچاقچی برای انتقال تیم عملیاتی و سلاح از عراق به داخل ایران با سازمان مجاهدین کار میکرده , بعد از جدایی از سازمان حدود یکسال پیش به بلژیک می آید اما به دلیل شرکت در اقدامات تروریستی بدون جواب میماند و میگویند که سازمان مجاهدین برای به دام انداختن مجدد او بسیار سعی کرده که او جواب نگیرد تا محتاج سازمان باقی بماند , لو دادن اقدامات سابق او نیز گویا کار عوامل مجاهدین خلق بوده است , امری که در نهایت و بدلیل سرسختی او در پاسخ منفی به درخواست مجاهدین برای پیوستن به آنها باعث مرگش شده بود و البته در وسایلش ایمیل من و وبلاگم را دیده بودند که خبر دادند , شاید اگر تماس گرفته بود حقایق بیشتری از زندگیش را در دست داشتیم و چه بسا اقدامات و مراجعات سازمان امروز با جزئیات برایمان روشن بود. به هر حال خدایش بیامرزد و روحش شاد و به امید روزی که دست این. عفریت خانمان ویران کن (سازمان مجاهدین) از سر مردم میهنم کوتاه شوددر جریان این حادثه تلخ , یک توطئه دیگر بر ما مشخص شد , خانواده ای ایرانی در بلژیک که یکی از اقوام دورشان امروز در لیبرتی است مدتی قبل به سازمان مراجعه کرده بودند که ببینند عزیزشان زنده هست یا نه و البته خبری نگرفته بودند جز پیچاندن و شعار دادن و سعی در جذب و درمقابل درخواست ارسال نامه و یا تماس در صورت زنده بودن او گفته بودند که فعلا مشکل امنیتی هست و کلی توجیهات دیگر , اما بعد ازپیام عجوزه مجاهدین خانم رجوی (توضیح اینکه این عجوزه فحش نیست و اصطلاحی است که بعد از انقلاب ایدئولوژیک در سازمان قرار بود از طرف مردان خطاب به زنان سابقشان انجام گیرد و من به نیابت از مسعود رجوی الان میگویم که برابری برقرار شود)بله بعد از پیام او حالا مجاهدین چندین بار به این خانواده مراجعه کرده بودند که نامه ای را برای ارسال به کمیساریای پناهندگان و سایر نهادها امضا کند با این محتوا که ما خانواده یکی از قربانیان موشک پرانی به لیبرتی هستیم و برای نجات عزیز دیگری که در آنجا داریم عاجزانه از شما میخواهیم که کمک کنید یا به اشرف برگردند که آنجا امکانات سنگری دارند یا به آمریکا بیایند. و شوربختانه آنها هم امضا کرده بودند , گفتم که چرا اشرف؟ مگر آنجا هم بارها مورد حمله قرار نگرفته و مگر آنجا هم ارتباط این اسیران با جهان خارج قطع نبوده و مگر عمرشان ذره ذره هدر نشده و مگر آنجا زندان و اجبار و شکنجه در کار نبوده و مگرهمین جابجایی ها آنها را فرسوده نمیکند و مگرنه اینکه دیگر خبری از مبارزه و ارتش و این بازیها در عراق نیست و دولت جدید آنها را به بازی نمیگیرد پس برای چه به اشرف بروند و چرا باید یکی بجای آن همه تصمیم بگیرد و چرا خودشان نگویند کجا بروند , خانواده مذکور پشیمان از نوشتن نامه میگفت ولی اگه قبول کنند بروند آمریکا خوب است نه؟ گفتم که خوب است و باید آمریکا بپذیرد چرا که او مجاهدین را استخدام کرده و به بیگاری گرفته باید هم جا و امنیت و باقی مایحتاجشان را فراهم کند اما اگر نپذیرد چه؟ اگر نخواهد مزدورانش را به جایی ببرد که امکان مزدوری نداشته باشند چه؟ یعنی بازهم باید در عراق بمانند؟ اصلا چرا اصرار داریم همه باهم یکجا بروند؟ اصلا چرا باید گزینه ها را محدود کنیم که امکان دسترسی به آن کم شود؟ چرا همه گزینه ها و همه کشورها فعال نشوند تا این مشکل حل شود و هرکس با به توجه به وضعیتش در کشوری به زندگی آزاد ادامه دهد. گفتم مگر یک کمپ در نوادا یا آریزونا یا هرجای دیگر آمریکا با لیبرتی و اشرف فرقی دارد چرا باید دست این بیچاره ها همچنان از جریان آزاد زندگی کوتاه باشد , ومحکوم باشند در محیط تشکیلاتی زندگی کنند , میگفت نماینده مجاهدین گفته که آنها مدتها در مناسبات پاک و بی غل و غش مجاهدین زندگی کرده اند و مثل گیاه گلخانه ای نمیتوانند در جنگل این دنیا زنده بمانند , گفتم که مناسبات پاک به چه میگویند و به راههای نادرست ارضای جنسی؟ به دروغ و ریا و چاپلوسی و حرافی و تفتیش عقاید و نیرنگ؟ به محیط بسته و بدون ارتباط؟ به شکنجه روحی و جسمی و بیخبری از دنیا و خانواده؟ واگر اینها گیاه گلخانه ای هستند و دنیا جنگل چطور میخواهند از پس این همه بیخبری و بی ارتباطی برای این جنگل کاری بکنند و نسخه میپیچند و مگر اینهمه آدم از این به قول عضو سازمان گلخانه و بقول خودشان دیوانه خانه فرار نکرده اند که همه هم امروز موفق و شاد و سرحال به زندگی در گوشه گوشه دنیا ادامه میدهند و برخی انتقاد میکنند و خاطره مینویسند برخی هم غرق زندگی شده اند و لذت میبرند که گواریشان باد و برخی هم به مبارزه ادامه میدهند یا به تحصیل یا به علاقه مندیهایشان؟ مجاب شدند و نامه ای نوشته شد که نامه قبلی دستوری بوده و از طرف سازمان به اجبار از ما گرفته شده اگر میخواهید ما را حضوری بپذیرید تا توضیح دهیم ولی ما خواهان این هستیم که هرچه زودتر تدبیری اندیشه شود و با کشورهای مختلف صحبت شود که عزیزانمان از عراق خارج شوند و به زندگی عادی برگردند. نامه راچند پناهنده با خانواده مذکور به کمیساریای پناهندگی دادند , اما همین یک نامه تمام توطئه ای که در جریان است را خنثی نمیکند در تک تک کشورها باید به مجامع بین المللی مربوطه گفت که سازمان چه بازی کثیفی را پیش گرفته است و همینطور به ایرانیان و خانواده ها هم توضیح داد که هدف مجاهدین از مراجعه و در خواست ارسال نامه به چه منظوری است؟