بنام خداوند زیبایی ها
اینجانب لیلا امیری خواهرعلیرضا امیری هستم. برادرم علیرضا در سال ۱۳۷۹ برای کار به ترکیه رفت و در آنجا سران فرقه رجوی ایشان را فریب دادند. حال نزدیک به ۱۳ سال است که در اسارت فرقه رجوی است.
در این نامه از سران مجاهدین این درخواست را دارم که به ما اجازه ملاقات با برادرم را بدهند.
آقای مسعود و خانم مریم، این بود آزادی و استقلالی که دم از آن می زنید. این است هدفی که به خاطرش فرزندانی و خانواده هایی را از هم جدا نموده و باعث فراق آنها شده اید؟ اگر به آزادی و استقلال پایبند هستید اگر به هدف و راهی که در آن افرادی را قربانی نموده اید معتقد هستید پس چرا اینقدر می ترسید که این اجازه را به فریب خوردگان و برادرم نمی دهید تا خودشان راه و هدفشان را انتخاب کنند و با خانواده هایشان ملاقات کنند؟ نه به این که به زور شکنجه و شستشوی مغزی آنها را در زندانهایی که برایشان ساخته اید نگه دارید و اجازه ملاقات و حتی تماس تلفنی را ندهید از چه می ترسید؟ از این که فریب خوردگانتان راهی جز راه شما را انتخاب کنند؟
قطعا اینگونه است وگرنه شما آنها را از دیدار خانواده هایشان محروم نمی کردید.
آقای رجوی و خانم رجوی شماها بیماران روانی هستید که حتی به شعارهای خویش اعتقادی ندارید و با حرف های بیهوده و شعارهای پوچ خود افرادی را فریب داده اید و به خیال خود فکر می کنید که در حال مقاومت هستید. برای چه مقاومت می کنید؟ برای آزادی!؟ کدام آزادی! که حتی خود پایبند آن نیستید که به فریب خوردگانتان استقلال و آزادی عمل نمی دهید تا با فکر و منطق خودشان راهشان را انتخاب کنند.
من از شما به عنوان یک خواهر و از طرف پدر و مادر پیرم که ۱۳ سال در فراق برادرم سوختند و ذره ذره آب می شوند، خواستارم که این اجازه را به ما بدهید که با برادرم ملاقات کنیم و تا زمانی که اجازه ملاقات به ما و تمامی خانواده های چشم به راه را ندهید از پای نخواهیم نشست و آبروی شما را در سراسر دنیا خواهیم برد تا همه جهانیان بدانند که چه ظلمی به فرزندان اسیر شده و خانواده ها شده است.
با تقدیم لیلا امیری
رونوشت به:
۱- دبیر کل سازمان ملل متحد
۲- آقای مارتین کوبلر نماینده دبیر کل سازمان ملل متحد در عراق
۳- کمیته بین المللی صلیب سرخ دفتر تهران و دفتر ژنو
۴- دفتر کمیساریای عالی امور پناهندگان سازمان ملل
۵- دیده بان حقوق بشر
۶- عفو بین الملل
۷- وزارت امور خارجه امریکا