سیمای اختناق، بلندگوی رسوا و دروغپرداز فرقه تروریستی رجوی در برنامه خبری روز چهارشنبه مورخه 18/2/92 اعلام کرد که باراک اوباما رئیس جمهور امریکا اعلام کرد که بر حمایتهای مالی و تسلیحاتی از گروههای مخالف رژیم سوریه جهت سرنگونی بشاراسد خواهد افزود. متعاقب آن سیمای ضدآزادی این فرقه از تصویب بودجه 100 میلیون دلاری وزارت خارجه امریکا به نیروهای معارض، تحت پوش کمکهای انسان دوستانه خبر داد. فرقه رجوی که درموج سواری وعرضه کردن خود به مثابه روسپی سیاسی گوی سبقت را این روزها حتی ازدست نشانده ترین گروههای وابسته به امپریالیستها ومحافل استعماری ربوده، برای عرضه کردن هرچه بیشتر خود و خارج کردن رقبا(دیگرگروههای مزدور و دست نشانده) ماهرانه شیپور را از سرگشادش می نوازد و به طرز هیستریکی بر میزان تبلیغات خود برعلیه رژیم سوریه و حمایت ازگروههای دست نشانده افزوده است. بطوریکه بیش از80% ازبرنامه های روزمره خود را به اخبار و تحولات کشور سوریه اختصاص داده است.
اعضای قدیمی این فرقه که موضع گیریهای سالیان دور و بخصوص بعد از انقلاب ضدسلطنتی را به یاد دارند بخوبی ماهیت عمیقا اپورتونیستی وفرصت طلبانه رجوی ودگردیسی ضدانقلابی او درقبال رژیم سوریه را درک میکنند. درفازسیاسی رجوی کشورهای عربی را به دو اردوگاه، مترقی ومستقل، ومرتجع ودست نشانده امپریالیزم تحلیل میکرد. براساس این تحلیل کشورهای مترقی شامل سوریه، الجزایر، لیبی و عراق می شدند. که اقتصاد سوسیالیستی نقش کشورهای خط مقدم مبارزه با ارتجاع و صهیونیزم و امپریالیزم امریکا را ایفا می کنند. و متقابلا کشورهای عربستان سعودی، اردن، مراکش، کویت وکشورهای حوزه خلیج فارس مرتجع و رهبران دست نشانده و یا سگهای زنجیری امپریالیزم امریکا قلمداد میگردیدند.
درکنفرانس سران کشورهای عربی دربغداد که دربحبوحه حمله نظامی به کویت صورت می گرفت مسعود رجوی درجریان یکی ازنشستهای عمومی با فحش و ناسزا به سران کشورهای عربستان،اردن،مراکش ویا به قول خودش شیوخ مرتجع گلایه داشت که آنها دست در دست امریکا درصدد سرنگونی رژیم صدام هستند.ودرهمان نشست از نقش مثبت کشورهای مترقی عربی و از جمله سوریه تجلیل کرد.اما چگونه شد که به یکباره رجوی با یک گردش 180درجه ای وغلط کردم گویی غلیظ به دامان امپریالیزم امریکا و رژیمهای دست نشانده غلتید.
جای هیچگونه تامل ودرنگی ندارد زیرا فرقه ای که با اتخاذ سیاست بادی به هرجهت توجیه هدف با هروسیله ای است دیگر برایش موضعگیریهای گذشته اهمیتی ندارد. چونکه با فدا کردن پرنسیبها واصول خود بعنوان یک استراتژی در راستای منافع مادی و بدست آوردن بهرقیمت سلطه و قدرت پذیرفته است و در این مسیر تا مرز بی نهایت پیش میروند.
تجربه وعبرت تاریخی این جریانات برای نیروهایی که در دام آنها اسیر و یاهنوز درخصوص ماهیت آنها درهاله ای از ابهام و تردید به سرمی برند این است که با قراردادن داده های تاریخی و موضعگیریهای سرفصلهای مختلف درک و شناخت عینی تری از آنها داشته باشند وضعیت فلاکت بار فرقه رجوی و این ستون به آن ستون پریدنهای آنها براستی مایه عبرت تاریخ است. تاریخ صحنه و کلاس درس پس دادنهاست. و بصورت اتودینامیک کلیه جریانات و گروههایی که به اصول و پرنسیبهای خود پایبند و ملتزم نیستند را مجازات و از صحنه اجتماعی و سیاسی خارج میسازد. و فرقه رجوی هم ازاین قاعده مستثنی نیست.
قانونمندیهای حاکم برهستی را بنگرید که چگونه این فرقه را از اوج ادعاهای ضدامپریالیست نمایی و دمکرات پناهی به کنج عزلت دست نشاندگی و مزدوری امپریالیستها کشانده است. فرقه رجوی که هویت و ماهیت را تواما باخته است این روزها برای عرضه کردن هرچه بیشترخود به اربابانش درمنتهای ذلت سیاسی دست در دست ارتجاعی ترین و دست نشانده ترین گروهها و کشورهای مرتجع و وابسته گرا گذاشته است و برای کشته شدن مردم سوریه و ریخته شدن خون آنها و البته خشنودی محافل استعماری در سیمای ضدآزادی اش سوت و کف می زند و عاجزانه از اوباما و وزارت خارجه اش میخواهد که طرح منطقه پرواز ممنوع و تسلیح گروههای دست نشانده در سوریه به پیشرفته ترین و مرگبارترین سلاح را به مرحله اجرا بگذارد. ولی هیهات که تمامی این خوش رقصیها و جفتک و وارو زدنها سودی برایش نخواهد داشت. زیرا درقاموس امپریالیستها مزدور، مزدور است. ودردناکترین آنها مزدوربه مثابه دستمال یکبارمصرف میماند.که علیرغم مچاله کردن وآلوده کردنشان هیچگاه آنها را بصورت جدی به بازی نمی گیرند. برای اثبات این مدعا به خیل جریانات وگروههای دست نشانده درتاریخ بنگرید.رجوی روزی گفته بود که ملاک نزدیکی ویا دوری ما ازگروهها وسازمانها به میزان مبارزه وبهایی است که آنها برای آزادی واستقلال ومبارزه با امپریالیزم امریکا قائل هستند. راه مبارزه درهرمقطع ازکانال رادیکالیزم انقلابی میگذرد.حال باید ازآقای رجوی پرسید که آیا چنین قانونمندی بر گروههای سوریه ای حاکم است؟
علی اکرامی