رجوی سی خرداد سال ۱۳۶۰ را به راه انداخت تا محصول به دست آمده از بازی دادن رئیس جمهوری جاه طلب وشکاف به وجود آمده در حاکمیت را درو کند و برسریر قدرت تکیه زند.
معادله اش اشتباه بود و به سرعت فهمید که توان تشکیلاتی و البته کارآیی ترفندهایش آنقدر بوده است که فقط رئیس قوه مجریه را از نظام جدا کند و حاکمیت با وجود درگیر بودن در جنگ خارجی بحران سیاسی به وجود آمده را مهار کرده و معادله اش را برهم زند.
رجوی اگر چه توان تشکیلاتی مجاهدین را در سنجه ارزیابی قرار داد و برخودش و سایرین معلوم شد که این گروه قدرت عرض اندام در برابر حاکمیت را ندارد، اما به دلیل آن که می خواست از رقبا جلو بیفتد و حیات تشکیلاتش را که متضمن موقعیت شخصی وی بود را استمرار بخشد، کمین کردن برای بهره برداری از فرصتها را به جای توان تشکیلاتی نشاند و با گرته برداری ابلهانه از مدل های روسی و چینی در رؤیای بهره برداری از شرایط سیاسی داخلی به همراهی جلب حمایت خارجی فرو رفت.
پس از آن به هر مناسبتی نه تنها به انتظار نشست، بلکه نیروهایش را به این ولع انداخت که می توان با استفاده از شرایط به قدرت رسید. لااقل می توان پنجاه مقطع مهم را یادآوری نمود که رجوی فرصت طلبانه به طمع افتاد تا سال و ماه و فاز و مرحله سرنگونی اعلام کند و مشغول شمارش معکوس برای رسیدن به قدرت شود. جنگ، آتش بس، رحلت آیت الله خمینی، انتخاباتهای ریاست جمهوری، حملات نظامی آمریکابه منطقه، تغییر رئیس جمهورهای آمریکا، اغتشاشات شهری، اعتراضات دانشجویی، اختلافات جناحی در داخل و دهها موضوع دیگر که می توان به این لیست افزود!
ورود رجوی به این عرصه و آب و تاب دادن رؤیاهایش، البته قبل از هر چیز حاکی از ناتوانی تشکیلاتی مجاهدین و نداشتن ابتکار عمل در داخل و فقدان پایگاه اجتماعی این گروه بوده و از سوی دیگر فرصت طلبی و بلاهت وی را اثبات می کند.
پررنگ شدن اینگونه رؤیاها البته با وضعیت تشکیلاتی مجاهدین رابطه مستقیمی دارد، هرچه بحرانهای درونی و بیرونی این گروه شدیدتر و حادتر باشد، طمع و ولع رجوی به سوء استفاده از شرایط داخلی به طرق مختلف جلوه گر می شود و فرصت طلبی ذاتی اش که به مثابه توهم رهایی عمل میکند، در رویکردی فرافکنانه خودنمایی می کند.
شاخص ترین دوره حادشدن بیماری رجوی، مقطع اخیر است که وی از یک سو در پایین ترین حد از اعتبار حتی در میان هواداران و سمپاتهای این گروه قرار دارد، اختفای بیش از یک دهه اش باعث شده که اعضای گروه به شدت سرخورده شوند و از سوی دیگر با وجود خروج از لیست تروریستی آمریکا هیچ دست آورد عملی نداشته و دولت عراق در اخراج آنان موفق شده است.
این مالیخولیا تا آنجا پیش رفته است که رجوی به نیروهایش آماده باش سیاسی داده، وعده داده است که امسال سال سرنگونی است و عاجزانه وعده داده است که حوادث داخلی و خارجی دست به دست هم خواهند داد تا مجاهدین را از بحران رهایی بخشند.
چهره بور شده رجوی و اذنابش پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران و در پایان سال ۱۳۹۲ بسیار دیدنی است!