بالاخره بعد از ماهها صبر و نگرانی از وضعیت افراد مستقر در زندان لیبرتی و شنیدن اخبار از دست رفتن تعدادی از آنها براثر تهاجمهای موشکی و یا بیماری و نارساییهای درمانی، خبر انتقال 14 نفر به آلبانی شادیآفرین بود بهخصوص برای خانوادههایی که همواره نگران وضعیت عزیزانشان در عراق بودند. امید است که انتقال این 14نفر شروع انتقال سایر نفرات مستقر در کمپ باشد.
تاکید وزیر خارجه آمریکا در ملاقات با مقامات عراقی مبنی بر حفاظت از کمپ لیبرتی، از یک طرف و درخواست آنها از فرقه رجوی برای آزاد گذاشتن نفرات سازمان ملل در انتقال نفرات کمپ به کشور ثالث از طرف دیگر نشان میدهد که آمریکا نقش فعالی در این زمینه بازی میکند.
تا آنجا که به نفرات مستقر در زندان لیبرتی مربوط میشود طبق گزارشها، تقریباً تمام نفرات مستقر در کمپ یک بار مراحل مصاحبه خصوصی با آمریکاییها و یک بار هم در زمانی دیگر با نمایندگان دولت عراق و با حضور صلیب سرخ انجام دادهاند. و چون تمام این اقدامات در راستای حق پناهندگی سازمان ملل انجام میگیرد بدیهی است تقریباً تمام نفرات آمادگی انتقال به کشور ثالث را دارند.
اما باید به این نکته توجه داشت که کشور ثالث علیالقاعده نمیتواند بدون اجازه آمریکا سر خود و صرفاً حقوق بشری این کار را بکند. سالهاست که دیگر حقوق بشر و پناهندگی و این گونه واژهها صرفاً آلت دست قدرتهای بزرگ شده است. و تمام آنها واژههایی هستند که در خدمت پیشبرد سیاستها بهکار گرفته میشوند. بیرون آمدن از لیست تروریستی فرقه رجوی و هزینههای چند میلیون دلاری و جلب حمایت اصحاب رسانه و سیاست در آمریکا و بده بستانهای رجوی و وزارت خارجه آمریکا در این رابطه، همگی نشان میدهد که در نهایت آمریکا اوضاع را به سمتی که خود بخواهد هدایت میکند. اما چه شد در این مرحله بالاخره بعد از چند ماه کش و واکشهای سیاسی و پرتنش اولین سری از نفرات به آلبانی اعزام شدند.
واقعیت این است که از یک طرف حضور فرقه رجوی در عراق با توجه به شرایطی که در آنجا حاکم است عملاً کاربردی برای رجوی باقی نمیگذارد. حتی انتقال به کمپ اشرف که خواسته اکید رجوی است، برآورده شود، اگر چه به لحاظ وضعیت فیزیکی و برآورده شدن یک درخواست ممکن است خوشایند رجوی باشد ولی در درازمدت چشمانداز روشنی اصلاً برای او ندارد. مگر دو درگیری قبلی که با نیروهای عراقی پیش آمد و منجر به کشته شدن تعدادی از نفرات شد در همین قرارگاه اشرف رخ نداد. مگر نه اینکه دولت عراق رابطه حسنهای با ایران و بالطبع رابطه خصمانهای با رجوی دارد.
پس در این شرایط عقبنشینی از عراق شاید از هر لحاظ برای رجوی بهتر باشد.
آمریکا هم از طرف دیگر نمیتواند از رجوی تا وقتی در عراق است استفاده کاملش را بکند. با گذشت زمان به تدریج دارد متوجه میشود که اشغال عراق کاملا به نفع دولت ایران تمام شده یعنی دیکتاتوری صدام را با هزینه سنگینی به کنار زده و حکومتی بر سر کار آورده است که کاملاً به حکومت ایران نزدیک است. بنابراین کارکرد فرقه رجوی به عنوان ارتش آزادی در عراق وقتی به بار مینشیند که حکومت یا ظرف و بستر این ارتش در کادر خواستههای دولت آمریکا باشد. که فعلاً این بستر اصلاً مهیا نیست.
مذاکرات هستهای با ایران، نگرانیهای دائم اسرائیل از اتمی شدن ایران، پیچیده و طولانی شدن بحران سوریه و ابعاد منطقهای و فرامنطقهای پیدا کردن آن، همه عواملی هستند که آمریکا از تمام امکانات سیاسی و اقتصادی خود برای فشار گذاشتن بر حکومت ایران به تسلیم و قبول خواستهایش، استفاده میکند. اما همانطور که گفته شد بحران و آشوبهای اخیر در عراق چنین بستری را فراهم نمیکند. به خصوص که نخستوزیر یا مقامات دیگر عراق هفتهای نیست که بر اخراج تمامی نفرات سازمان از عراق تاکید نکنند.
اما همین مسئله انتقال به خارج از عراق علیرغم داشتن منافع کوتاهمدت دارای ضرر و زیانهای تاکتیکی و استراتژیکی سنگینی برای رجوی به همراه دارد، از جمله تعطیلی ارتش آزادی برای حداقل یک مدت نامعلوم. رجوی باید بگوید با این مسئله چطور کنار میآید. بهخصوص فضای اروپا با فضای عراق فرق میکند. دلایل و صحبتهای زیادی است که تعداد زیادی از نفرات مستقر در زندان لیبرتی به محض رسیدن پایشان به خارج کشور، راه خود پیش گرفته و عقب سر خود را هم نگاه نکنند. باید دید حاصل تمام نشستها و گزارشنویسیها و از خود گفتنها و زیرتیغ رفتنها و نوشدنهای درون تشکیلاتی تا چقدر میتواند طوفان سهمگین فضای خارج کشور را تحمل کند. مسلماً این فضا، تهدید و تخریبش بسا از موشک و آرپیجی و حملات هوایی بدتر است.
بنابراین ضمن تبریک مجدد به تمام خانوادههایی که سالهاست در غم و حسرت دیدن دلبندانشان هستند، امیدواریم که این مرحله تا پایان انتقال تمامی نفرات مستقر در عراق به خوبی و خوشی به پایان رسد و بتواند وسیله آزادی کامل آنها و دیدار با عزیزانشان را بهطور کامل فراهم آورد.