بعد از سقوط شهر القصیر توسط ارتش سوریه به یاد حرفهای بی محتوای رجوی در نشست پنجم آبان سال گذشته او با اعضای خود در اشرف افتادم در این نشست وی سعی داشت اینگونه وانمود کند که دیگر کار حکومت سوریه تمام است و چند ماه دیگر وی سرنگون شده و بعدا نوبت دولت عراق و بعد از آن ایران خواهد رسید و به همین آسانی توسط کشورهای مرتجع منطقه و غرب حکومت این سه کشور عوض شده و وی توسط آنان به حکومت خواهد رسید.
در این نشست رجوی سعی کرد با آسمان و ریسمان بافتن یک مشت تحلیل های آبکی عنوان نماید که دیگر کار دولت سوریه تمام است و آنقدر وی در این باره جوسازی کرده بود که یکی از اعضای فرقه در این نشست عملا روی دست رهبر خالی بندش زده و اعلام کرد که کار حکومت سوریه به چند ماه هم نمی رسد و رجوی جنایت کار از اینکه توانسته این گونه گولشان بزند سراز پا نمی شناخت و ابراز امیدواری می کرد. ولی هر چه که جلوتر رفتیم آثاری از سقوط آقای بشار اسد دیده نشد بلکه این مقاومت ارتش و مردم سوریه بود که توانسته بود به پیروزهای بزرگی دست یابند.
اکنون بعد از گذشت سه ماه از سال جاری نه تنها حکومت سوریه سرنگون نشد بلکه ارتش این کشور هر روز به پیروزی های بزرگی دست می یابد. بعد از تصرف شهر استراتژیک القصیر اکنون نوبت فرار تروریست ها از سوریه فرا رسیده ولی سران فرقه در دستگاه تبلیغاتی خود سعی دارند این شکست را به گونه دیگری بیان کنند و با ردیف کردن یک مشت اخبار دروغ عنوان می نمایند که تروریست های سوریه در حال پیشروی هستند و هر روز به پیروزی های بزرگی دست می یابند در حالی است که سرکردگان این ارتش تروریستی اعلام نمودند که نیاز به کمک عاجل دارند و دیگر کاری از دست شان بر نمی آید.
بهتر است رجوی جنایت کار به جای پرداختن به مسئله تروریست های آدمخوار در سوریه به فکر تشکیلات صد پاره خود در عراق و اروپا باشد. همسویی با آنان نمی تواند دردی از هزاران دردهای بی درمان او را تسکین دهد. اگر یکی از تحلیل های کشکی رجوی می توانست درست در آمده باشد این تحلیل وی هم درست می بود.