در نگاهی کوتاه و گذرا، روند جدایی و افشاگری از مجاهدین خلق، به دو دوره و دو گروه تقسیم می شود. از آنجا که این روند حدوداً سی سال به درازا کشیده، طبعاً کسانی که اولین بار از شورای ملی مقاومت و مناسبات درونی مجاهدین جدا شده و زبان به انتقاد گشودند، کماً و کیفاً با آنچه که امروز اتفاق می افتد، فرق اساسی دارد. ضمناً روند جدایی و نوع افشاگری اعضای شورای ملی و اعضای مجاهد، با هم فرق کیفی دارد.
به مناسبت خروج چهار تن از اعضای شورای ملی رجوی که آقایان کریم قصیم و محمدرضا روحانی نیز جزوشان هستند، لازم به یادآوری چند نکته است.
اولین بار که اعضای شورای رجوی از جمع شورا خارج شده و نارضایتی خود را ابراز داشتند، حدود سالهای ۱۳۶۲ و ۱۳۶۳ بود که پس از گذشت سالها اولین اعتراض جمعی شان در کتاب “فراز و فرود شورای ملی مقاومت” مصاحبه با اعضای سابق شورای ملی مقاومت و دیگر صاحبنظران، به تاریخ بهار سال ۱۳۸۱ بر می گردد که ابتکار این تحقیق و تفحص و الباقی امور را اعضای داخلی مجاهدین به انجام رسانده اند.
البته در میانه راه اعضای به نامی چون هدایت الله متین دفتری و غیره، از شورای رجوی جدا شدند، ولی مورد آقایان کریم قصیم و محمدرضا روحانی و اسماعیل یغمایی و ایرج مصداقی، که طی ماههای اخیر اتفاق افتاد به مثابه خروج تتمه اعضای شورای رجوی بود.
در اینجا فرقی است. خروج دور اول اعضای شورای رجوی، به روند خروج اعضای داخل کمک کرد و در مرتبه دوم، این خروج اعضای داخل و کم و کیف افشاگری آنان بود که به روند خروج تتمه شورای رجوی منجر شد. این را نباید از یاد برد و همچنین نوع انتقاد و اعتراض اعضای شورا با اعضای مجاهد، فرق دارد. البته اینها ناشی از تقصیر و کم کاری اعضای شورا نیست. آنان در حلقه ای به سر می بردند و کار می کردند که از احوال داخل مجاهدین و خود مسعود رجوی، بی خبر یا کم خبر بودند. طبعاً به خیال شان علیه جمهوری اسلامی و با کار سیاسی و تبلیغاتی، از مبارزه مسلحانه مجاهدین پشتیبانی می کردند، اما واقعیت امر چنین نبود. مسعود رجوی، اعتقادی به مبارزه و مبارزه مجاهدین و به ویژه اعضای شورا، نداشت. او اعضای شورا را به عنوان دکور و نمونه، پشت ویترین به کار می گرفت و از گفتار و اعمال آنان نه علیه جمهوری اسلامی، بلکه در وهله اول در راستای تحقیر و تحمیق و تمکین اعضای مجاهد، استفاده می کرد و سود می برد. این چنین است که مسئولیت سیاسی و انسانی اعضای شورا نسبت به اعضای مجاهد، دو چندان است. ولی باز هم باید تکرار کرد، آنها اگرچه پشتیبان مبارزه مسلحانه عمل می کردند، اما از مسایل و معضلات داخلی مجاهدین بی اطلاع بودند. نوع افشاگری و اعتراضات اخیر آنان، گواه این ادعاست. آنچه که اخیراً اعضای جداشده از شورا همچون آقای کریم قصیم با احمد رافت، انتقاد و افشاء کرده است، اگرچه مثبت و مفید است، به مثابه نوک کوه یخی است که الباقی آن و بخش اعظمش شناور و اندرون آب مخفی مانده است.
رهبران مجاهدین آنچه که در درون و بیرون از سازمان شان انجام داده و یا مرتکب آن شده اند، کیفاً با هم فرق دارد. آنان در درون هر آنچه که از مخیله یک دیکتاتور نمی گذرد و نمی گنجد، انجام داده اند ولی در بیرون و ملاء هواداران و شورایی ها و لابی ها و مهمانان و اربابان، ضرورتی نداشت و قادر نبودند تا به مثابه آنچه که در عراق و اندرون یک قله الموتی مرتکب می شوند، انجام دهند.
نمونه های انتقادات و ایراداتی که اعضای درونی با خود به بیرون آورده و افشاء کرده اند، بی شمار است اما شماری از این قرار است. طلاقهای جمعی، آواره و یتیم کردن کودکان، سر به نیست کردن مخالفین، کردکشی، وابستگی مالی و نظامی به بیگانه، جاسوسی، زندان، شکنجه، خودکشی، پرونده سازی، رقص رهایی، حرمسرا، کاخ سازی، جنگهای پولساز، جنگهای به عمد یا به سهو شکست پذیر تا به دنبالش کمر نیروها بشکند و از پا بیافتند، عملیات جاری، غسل هفتگی، طعمه، دیگ و البته صدها و هزاران موارد ویرانی تن و جان نیروها و خیانت به مردم که در اینجا قادر به آوردن همه آنها نیستیم، اما برای همه شان سند و مدرک و شهود به اندازه کافی وجود دارد و اینها هیچ کدام موانع مبارزه مجاهدین علیه جمهوری اسلامی نبود. اگر نبود، پس چه بود و از کجا آمد و در مقابلش چه باید کرد.
اطلاعات ما عنداللزوم مشاهدات و تجربیات شخص ما نیست، بعضاً تجربیات دیگران است که اطلاعات شخص ما را تکمیل می کند. اگرچه پذیرفتن بعضی از اخباری که از درون روابط مجاهدین به بیرون درز می کند سخت است، اما ردشان تنها در توان و منطق خود مجاهدین می گنجد.