فراخوان انجمن زنان ایران برای آزادی خانم شیرین معینی از تشکیلات رجوی

ضمن تشکر و قدردانی از هموطنان عزیزی که بعد از دیدن برنامه انجمن زنان در مردم تی وی از کشورهای مختلف از جمله استرالیا و اروپا و ایران با انجمن زنان تماس برقرار کرده و گفته اند که چه کمکی از دست آنها بر می آید خواستیم خواهش کنیم آنها می توانند در حد چند خط نامه برای سفارت یا کنسولگریهای آلبانی در کشورهای محل اقامتشان نامه بنویسند و بخواهند از دولت آلبانی که تسلیم شانتاژهای سران معرفی شده از طرف این تشکیلات رجوی نشوند و ضمن به رسمیت نشناختن تشکیلات این سازمان با افراد بصورتی بدون واسطه و مستقیم آنها را با حق و حقوق انسانی خودشان آشنا کنند، و مشخصا با نام بردن از خانم شیرین معینی خواستار آزادی وی ا ز حصارهای تشکیلاتی ایجاد شده بشوند.

ماجرای خانم شیرین معینی بصورتی خلاصه

بنابر گفته پدر، به نام آقای محمد معینی و خواهران، خانم شیرین معینی زمانی که ۲۰ ساله بوده است در سال ۸۳ توسط تشکیلات رجوی از دانشگاهش در نائین اصفهان ربوده می شود و به داخل قرارگاه اشرف کشیده می شود و به مدت ۹ سال قطع ارتباط کامل با خانواده بوده است، وی بدون اطلاع خانواده ایران و دانشگاه را ترک و به عراق و اشرف کشیده می شود.

عکس ارسالی توسط پدر شیرین مربوط به ۹ سال پیش

ماه گذشته شیرین معترض به تشکیلات توسط سازمان به آلبانی می آید و علیرغم کنترل تشکیلاتی و نارضایتی تشکیلات برای خود موبایلی تهیه می کند و با خانواده ارتباط برقرار و درخواست کمک می کند و نارضایتی خودش و اینکه تصمیم دارد از این تشکیلات خارج و آزاد برای خودش زندگی و تشکیل خانواده بدهد وقتی که خواهر شیرین از او می خواهد که آیا ایمیل دارد که به خواهرش بدهد، متوجه می شود که اصلا اینها دسترسی به اینترنت ندارند ایمیل ندارد، از آنجائی که وی تحت کنترل بوده است پس از این ارتباطها و اینکه تشکیلات متوجه می شود که شیرین خواهان زندگی و خارج شدن از تشکیلات است ارتباطش را قطع می کنند و گوشی ا ش را می گیرند و در حال حاضر خانواده چند هفته است که خبری از شیرین ندارند.

صحبتهای پدر خانم شیرین معینی در ارتباط مستقیم با انجمن زنان و تلویزیون مردم:

با عرض سلام و ادب و احترام به مجامع بین المللی، مجامع حقوق بشری، کمیساریای عالی پناهندگی مبنی بر اینکه دختر من سال ۸۳ وقتی که مشغول تحصیل در دانشگاه نائین بود گولش زدند و بدون هماهنگی با خانواده ایشون رفت.

blank

آقای محمد معینی پدر شیرین معینی

در پایان هفته وقتی که من زنگ زدم که دخترم به خانه نیامده است. متوجه شدم نیست و به همه جا زنگ زدم از کلانتریها، متروها و ترمینالها را گشتم و اثری از او پیدا نشد تا اینکه اطلاعات ایران حدود سه ماه بعد به من زنگ زدند من را احضار کردند، اونجا که رفتم به من گفتند که چه خبر داری؟ گفتم هیچی

به من گفتند که بنابر اطلاعاتی که ما دریافت کردیم دختر شما در عراق است و اینجا نیست، این گذشت و من ۹ سال بدون اطلاع و با دربدری شب و روز غم و غصه و گریه خوراکم بوده است و از بچه ام خبر نداشتم و نمی گذاشتند که با ما تماس بگیرد، تا اینکه بعد از ۹ سال حدود ۱۵ روز پیش با ما تماس گرفت و یک شماره تلفنی به ما داد و بعد از اینکه ما دو مرتبه به ایشون زنگ زدیم بعد گویا تلفنش را ازش قطع کردند و ایمیلش را هم قطع کردند و ما دیگر هیچ ارتباطی با ایشون نداریم و همینطور دل نگران و ناراحت هستیم.

blank

دست نوشته ارسالی پدر شیرین معینی برای کمک به فرزندش

از تمام مردمی که طرفدار حقوق بشر هستند، طرفدار انسانیت هستند، تقاضا می کنم، خواهش می کنم که اگر امکان د اره بچه من را نجات بدهند.

دوست دارم که حداقل بیاید آلمان نزد دختر عمویش زندگی کند، من این وکالت را به دختر عموش می دهم از طرف خودم. من امکانات مادی ام به من اجازه نمی دهد و عیالوار هستم.

خداوند به شما کمک کند همانطور که شما به آنها کمک می کنید، این بچه من نه مادر داره و نه پدر و بدون هماهنگی من بردند آخه رسم بر این ا ست که اگر دختری را جائی می خواهند ببرند به خانواده اش اطلاع می دهند.

با سپاس و تشکر فراوان بغض گرفتم و نمی توانم بیشتر صحبت کنم

صحبتهای خواهر خانم شیرین معینی:

من الناز معینی خواهر شیرین هستم، پس از سالها دوری از ایشون دو هفته پیش، تماس تلفنی به منزل من گرفت و گفت که این شماره تلفن من است و گفت که شماره تلفن دختر عموم بنام زهرا معینی که ساکن در کشور آلمان هست را به او بدهیم، پس ا ز اجازه دختر عموم شماره تلفن را به او دادیم و خواهرم شیرین از دختر عموم کمک خواست و اعلام بریدگی از این سازمان را داشت و ما دلمون می خواهد که آزاد زندگی کنه و تشکیل خانواده بدهد

من خواهشم از سازمان ملل، حقوق بشر و کمیساریای عالی پناهندگی این است دوست دارم که خواهرم بدون هیچ آسیبی از جانب اون سازمان رهائی پیدا کنه.

آنها گوشی تلفنش را گرفتند و نمی دونم چه اتفاقی براش افتاده!؟

مثل این که در گوشی همراهش شنود گذاشته بودنن و گوشی را گرفتند و ارتباط ما قطع شد بعد کسی از اقوام ما که در ا ین گروه هست ساعت ۲۴۳۰ شب تماس گرفت اول پدرم راضی نشد و بعد آمد و او به پدرم گفت که ما هوای او را داریم و ازش حفاظت می کنیم اما ما می خواهیم که خودش با ما ارتباط برقرارکنه

خواهر من صد در صد که فشار روش هست و محافظ داره و ونمی تونه فکر و اندیشه خودش را به درستی بیان کند، به نظر ما شنود گذاشتند در تلفن خواهرم وگرنه دلیلی نداشته که تلفن را بگیرند

وحتی وقتی که من می خواستم آدرس ایمیلش را بگیرم اینقدر از نظر روحی خواهر من را دگرگون کرده بودند و یا نقشه ای بود وقتی من ایمیلش را سوآل کردم از دیگران پرسید که چه ایمیلی بدهم

ما دستمان کوتاه است، از نظر روحی بخاطر اینکه خواهرم را از دست دادیم، به نقشه های این سازمان پدر من دوبار سکته کرد، از نظر روحی داغونه پدر من و شرایط اقتصادی مان می خواهیم که صدای ما را به گوش مجامع بین المللی برسانید.

صحبتهای خانم زهرا معینی و فراخوان برای آزادی دختر عمویش زهرا معینی از آلمان در ارتباط مستقیم با انجمن زنان و تلویزیون مردم:

با سلام خدمت شما آقای سربی و بیننندگان عزیزتان و مدیران آوا و مردم تی وی من زهرا معینی سالها در تشکیلات رجوی هم در عراق و هم در کشورهای اروپائی بوده ام و اخیرا با سایت زنان گفتگو داشتم و قسمت اول و دوم صحبتهایم در این سایت هست و عزیزانی که دوست دارند سرگذشت من را بدانند می توانند از اون طریق ببینند.

دختر عموم خانم شیرین معینی ۱۰ سال است که اسیر شده در عراق و در سازمان مجاهدین، بدون اطلاع خانواده اش اونجا رفت. یعنی او را یکجوری دروغ بهش گفتند همانطوری که به ما گفتند برای زندگی بهتر و چیزائی که قبلا برای ما گفته بودند برای اون هم گفتند تا اینکه یکماه پیش به من تلفن شد از طرف خانواده اش و ازمن کمک خواسته بودند، گفتند که می تونی به شیرین کمک کنی من گفتم شیرین عراق است من چطور می تونم بهش کمک کنم گفت نه الان اومده آلبانی و من شماره اش را گرفتم و متقابلا اونم شماره من را گرفته بود اما نمی توانست به من زنگ بزند

وقتی من باهاش صحبت می کردم خیلی می ترسید می گفتند ا ینها همه جوره دارند کنترل می کنند ما را تو را خدا یکجوری کمک کن، برای من بپا گذاشتند اینجا من نمی دونم چیکار کنم من بهش گفتن آرامشت را حفظ کن سعی کن ارتباطتت را با ما قطع نکنی من بهت دوباره زنگ می زنم در اون شرایط من زنگ زدم به کانون زنان و از آنها کمک خواستم که انجمن زنان گفتند که شما بهش بگوئید که بیاید بیرون برود پیش پلیس وقتی این را بهش گفتم گفت: من اگه برم پلیس من را نمی کشه، سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات نیستند، یک چیزهای خیلی عجیب و غریبی می گفت گفتم نه

بعد بهش گفتم که من دوباره باهات تماس می گیرم……..آخرین تماسی که باهاش داشتم گفت که اینجا دونفر را دارند برای من می آورند و من هیچکاری نمی توانم بکنم، من در این فکر بودم که چطوری بره بیرون و به پلیس بگه ارتباط ما قطع شده یعنی نه خانواده و نه من هیچکی نمی تونه با اون تماس بگیره اون شماره ای که داده موزیک پخش می کنه. ایمیلش بسته شده و من یک پسر عمو دارم که هنوز در تشکیلات رجوی هست و ساعت ۲۴۳۰ همان شب زنگ می زنه به ایران و می گوید که نگران دخترتون نباشید ما می دونیم که با کی تماس گرفته، ما از ناموستون می خواهیم حمایت کنیم اینها خودش یک نوع تهدید است.

برای کسانی که اونجا می خواهند با خانواده صحبت کنند من خودم سالها اونجا بودم به ماها می گفتند که خانواده سم است، بودن زن و بچه سم است، هر کی نخواهد با ما باشه بر ضد ماست.

پدرش خیلی ناراحت بود و به من گفت، من هم تا می تونم می خواهم بهش کمک کنم، خانواده اش و من هم می دونیم که باید خودش تماس بگیره و اگر هر بلائی سرش بیاد مقصر سازمان است

که از همینجا می خواهم به تمام سازمانهای حقوق بشری، کمیساریای عالی پناهندگی، آقای کوبلر، سازمان ملل، دولت آلبانی، که کمک کنند بدون واسطه از طرف تشکیلات چونکه شیرین آخرین حرفهائی که به من زد اینکه قرار نیست که ما تنهائی برویم برای مصاحبه، به ما می گویند که جمعی باید بریم

اینکه بگوئیم جمعی می خواهیم زندگی کنیم و به ما یک خونه بدهید

عموی من به من گفت: که من به شما وکالت می دهم کارهای دخترم را به لحاظ قانونی انجام بدهید که اگر بشه بیاد پیش من توی آلمان که تو یک کشور آزاد راحت باشه

ما سه هفته صبر کردیم تا شاید شیرین بتواند تماس بگیرد

من دو تا پیام دارم یکی برای خانم رجوی که جدیدا ۲۶۰ هزار دلار به مصر کمک کرده است در صورتیکه کسانی که در اشرف یا لیبرتی و یا آلبانی هستند اینها خودشون برای موارد ضروری خیلی محتاج هستند، به درمان و دارو احتیاج دارند به قول معروف می گویند:

چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است

پیامی هم دارم به دختر عموم و کسانی که مثل اون هستند می خواستم بگم که پلیس اینجا نمی خواهد به کسی تجاوز کنه، وزارت کشورایران وقت این را نداره که بیاد اینجا سر کسی را زیر آب بکنند. اینجا باید خودتون اون چیزی که می خواهید را بدست بیاورید

امیدورام که تمام کسانی که صحبتهای ما را می شنوند بتوانیم کمک کنیم بیایند بیرون و بتوانیم راهگشا باشیم.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا