رجوی ها وقتی دیدند بعد از کشته شدند 52 تن از افرادشان در اشرف که اکثرشان از فرماندهان فرقه بودند، همگان، حتی مخالفان جمهوی اسلامی، به صراحت شخص رجوی را عامل اصلی به کشتن دادن افراد فرقه معرفی نمودند و در داخل تشکیلات نیز بر موج جدایی و فرار از لیبرتی افزوده شد و افراد بیشتر از قبل مسئله دار شدند، تلاش نمودند تا راه مفری برای خود یافته و مثل همیشه از زیر بار پاسخ گویی فرار کنند.
ترفند جدید رجوی ها دستور اعتصاب غذا بود تا شاید با این روش افکار را، چه در داخل تشکیلات و چه در بیرون از آن، منحرف نموده و همزمان دهان انبوه مخالفین خود را نیز ببندند. مخالفینی که مدتی است موفق به شکستن تابوی ترس از فرقه و رجوی گردیده و هر روز با سرعتی پر شتاب بر تعداد شان افزوده می گردد.
اما این تیر نه تنها به سنگ خورد، بلکه خود به موضوعی برای افشای بیشتر چهره رجوی ها و قصد آنان در به کشتن دادن افراد اسیر در فرقه تبدیل گردید و بسیاری را که در خارج، بدلیل ترس از فرقه سکوت کرده بودند، به صف انبوه مخالفان رجوی اضافه کرد. در چنین شرایطی رجوی ها برای جلوگیری از آبروریزی بیشتر دست به کار شدند و مریم قجر در اجلاس دو روزه شورای باصطلاح مقاومت زمینه را برای اتمام این خیمه شب بازی آماده نمود. اطلاعیه شورا مورخ 30 مهر، از قول این مریم قجر نوشت: « وی ابراز امیدواری کرد که اعتصاب غذای طولانی هرچه زودتر خاتمه پیدا کند.»!!
این عقب نشینی خفت بار در حالی است که حتی یک هدف از اهداف تعیین شده برای اعتصاب غذا برآورده نشده است. علت این عقب نشینی هر چند ابعاد گوناگونی دارد اما یک بعد مهم آن همان گونه که ذکر گردید، انبوه مطالب افشاگرانه علیه رجوی ها بود که در آنها پرده از بسیاری حقایق برداشته شد.
برخی از این مطالب از سوی جدا شدگانی نوشته شد که در جریان اعتصاب غذای سال 1388، خودشان هنوز در اشرف بودند. آنها بر اساس مشاهدات خود بر این نکته تاکید داشتند که خبری از اعتصاب غذا نیست و رجوی ها مثل همیشه قصد مظلوم نمایی دارند. یکی از آنها، در مطلبی با عنوان « واقعیت پشت پرده اعتصاب در لیبرتی » نوشته است:
« بعد از گذشت دو هفته من بطور اتفاقی به محل اعتصابیون رفته بودم، صحنه هایی را دیدم که هیچ سنخیتی با اعتصاب تر نداشت. مثلا سالنی را دایر کرده بودند که اعتصابیون به آن محل می رفتند و در آنجا تغذیه می کردند. اعتصاب ترِ آنها خوردن کمپوت مولینکس شده بعلاوه آب و چای و شربت بود!!»
بسیاری مطالب دیگر هم حاوی این نکته بود که رجوی ها و سران فرقه و اعضای خارجه نشین شورا، مثل همیشه دیگران را جلو فرستاده و خودشان در حال خوشگذرانی هستند.
امیر صیاحی یکی از جدا شدگان از فرقه رجوی که در اروپا زندگی می کند، در قسمتی از مطلب افشاگرانه اش در جواب مقاله تملق آمیز یکی از جیره خواران رجوی در شورا، اینگونه نوشت:
« تشریف ببرید یک روز کنار همین افرادی که در لیبرتی هستند زندگی کنید. نمیخواهد صد بار جان بدهید یک بار یک قطره خون بدهید.. هنوز هم دیر نشده در اعتراض به حمله به اشرف و گروگانگیری خودتان را آتش بزنید تا نگاه ها متوجه مجاهدین و این افراد شود. الان هم به همراه رفیق کافهنشینتان خزایی و شیخی بساز و بفروش و جلال گنجهای و فیلابی و طاهرزاده و… که الحمدالله همگی از هیکلهای خوبی هم برخوردار هستند اعتصاب غذای جانانهای به نفع افراد مانده در لیبرتی کنید. اگر هیچ استفادهای برای آن بیچارهها نداشته باشد لااقل به تناسب اندام این افراد کمک میکند »
خانم زهرا میرباقری از اعضای شورای رهبری و جدا شده از فرقه رجوی مطلبی با عنوان « چرا مریم رجوی و شوهر فراری اش اعتصاب غذا نمی کنند؟ » نوشت و در آن رجوی ها را افشا نمود.
و بسیاری مطالب دیگر که از ذکر آنها می گذریم. این افشاگری ها باعث فضاحت و آبروریزی بیشتری برای رجوی ها گردید.
بنابراین می توان نتیجه گرفت که با افشاگری های صورت گرفته توسط جدا شدگان و مخالفان رجوی، اولا مشخص شد که اعتصاب غذایی در کار نیست و اینها تماما یک بازی برنامه ریزی شده است، ثانیا برای افکار عمومی این سوال مطرح شد که اگر رجوی ها می گویند اعتصاب غذا امری ضروری است پس چرا خودشان یا سران فرقه و یا اعضای شورا در آن شرکت ندارند!؟
به هر حال این عقب نشینی می تواند خبر خوشی برای اعضای اسیر در لیبرتی و خانواده های شان باشد. هر چند تا از بند تشکیلات فرقه ای که بر وجود شان سیطره یافته رها نشوند، کماکان توسط رجوی ها مورد استفاده ابزاری قرار خواهند گرفت و با جان شان بازی خواهد شد.