رجوی به دنبال فشار هر چه بیشتر بر مالکی و دولت عراق تمام توان تبلیغاتی خود را این بار در ورود مالکی به آمریکا متمرکز کرد و تلاش کرد بدینوسیله مسئله لیبرتی و مساله مشکوک هفت گروگان اشرفی را تا حد امکان برجسته کند. برای همین طبق معمول به لحاظ دادن دلار به مقامات و شخصیتهای آمریکایی و اروپایی دریغ نکرد و هر آن چه که در توان داشت به میدان آورد. اگر چه رسانهها خط و کار خودشان را رفتند و زیاد جوگیر نشدند ولی به هر حال دور از دید چشمهای تیزبین تعدادی از خبرنگاران و کارشناسان این امر نبودند. بعد از دود و دم زیاد تبلیغاتی که رجوی در سراسر اروپا و آمریکا به راه انداخت میتوان اهداف رجوی را در انعکاسهای مطبوعاتی دنبال کرد و دید که نهایتاً آیا خواستههایش برآورده شد یا خیر. به هر حال این حجم فعالیتهای تبلیغی حالا چه پولی و چه غیرپولی موضوعی است که باز در پیچ وخم جاذبه و دافعههای بینالمللی به صورتهای گوناگونی میتواند حتی مورد استفاده قدرتها قرار گیرد. بدین ترتیب تا آنجا که به روابط آمریکا با عراق بر میگردد، در بیانیه مشترک مالکی و اوباما بعد از ملاقاتشان هیچ انعکاسی از مجاهدین دیده نمیشود، یا مسئله بسیار ناچیز و بیاهمیت است که اصلاً رویش صحبتی نداشتهاند و یا آنقدر موضوع پرحاشیه و سیخدار و بغرنج است که هر دو طرف ولو به توافقی هم بر سر آن رسیده باشند موضوعی نیست که بتوانند علنیش کنند. از جمله، تکلیف تعهدشان نسبت به حفاظت لیبرتی، وضعیت 7گروگان اشرف و انتقال نفرات زندان لیبرتی به کشور ثالث. ظاهراً مقوله فرقه رجوی در عراق لقمه گلوگیری شده که مالکی میخواهد خود را هر چه سریعتر از شر آن رها سازد. ولی عدم همکاری سازمان ملل و سایر کشورهای مثلا مدعی دموکراسی در پذیرش افراد، مشکل و فشار را به طرفین هر چه بیشتر کرده است. به این ترتیب به نظر میرسد مقوله سازمان به مقوله مذاکرات بین دولتها تبدیل شده ولی از نوع غیرعلنی آن. این که رجوی چقدر دیگر میتواند فریاد تبلیغاتی-سیاسی خود را به کمک دلارهای بیانتهای خود بلند کند و در معادلات بینالمللی چه نقشی بازی خواهد کرد، شاید بعد از مذاکرات اتمی و حل و فصل شدن مسائلی دیگر روشنتر شود.
اما تا آنجا که به خواسته اصلی رجوی یعنی مسئله هفت گروگان و حفاظت لیبرتی برمیگردد هنوز اتفاق خاصی ملاحظه نشده و همچنان مورد بیاعتنایی دولتمردان آمریکایی و اروپایی قرار گرفته است. فعالیت گسترده تبلیغی رجوی از یکطرف و بیتفاوتی از طرف مقابل موضوع بعضی از رسانههای خارجی هم قرار گرفته است.
یکی از این مقالات مربوط به سایت فارینپلیسی است که بخشهایی از آن در رسانههای داخلی نیز منعکس شده است. در این مقاله بدون این که روابط و مناسبات داخلی فرقه رجوی را بخواهد از قلم بیندازد، به ابعادی از فعالیتهای گسترده آن در خارج کشور و چگونگی مکانیزمهای آن اشاره میکند. نویسنده این مقاله که یاچی دریزن است نظرش را اینگونه مطرح میکند:
«زمانی که نوری مالکی نخست وزیر دیدار رسمی سه روزهاش را از واشنگتن آغاز کند، با سوالات قابل پیشبینی درباره ایران، سوریه و بیثباتی سیاسی و افزایش خشونت در خود عراق مورد سوال قرار خواهد گرفت. اگرچه، قانونگذاران او را روی موضوعی کاملاً متفاوت تحت فشار قرار خواهند داد: کشتار اخیر دهها تن از اعضای گروه تروریستی سابق که دولت عراق قول داده بود از آنها محافظت کند -و در این رابطه ناموفق بود.
مجاهدین خلق، یا MEK، قویترین و شاید غیرعادیترین لابی هستند که شاید تا حالا اسمشان را هم هرگز نشنیده باشید. (رجوی) ترکیبی از درایت سیاسی و دریایی بیانتها از دلار را برای ترغیب بسیاری از قانونگذاران سرشناس و مقامات سابق دولتهای بوش و اوباما به کار گرفته است، کسانی که اعتقاد دارند این گروه حمایت گستردهای در ایران دارد و می تواند به بازگرداندن کشور به دموکراسی کمک کند. در این میان، (فرقه رجوی) از این که به عنوان یک گروه مسئول مرگ حداقل شش آمریکایی دیده شود، فاصله گرفته و تبدیل به گروهی شده که شریک مهمی در تلاش برای سرنگونی حکومت مذهبی ایران است.
هواداران MEK همانند نماینده دمکرات نیوجرسی باب منندز، رئیس قدرتمند کمیته روابط خارجی سنا، میگویند آنها میخواهند دولت مالکی را به خاطر حمله به یک قرارگاه MEK به نام پادگان اشرف که در ماه گذشته رخ داد و موجب کشته شدن حداقل 50 نفر از اعضای آنها گردید، تنبیه کنند. منندز در جلسه استماع 3اکتبر به وندی شرمن سومین مقام رسمی وزارت خارجه آمریکا گفت که فروش سلاحهای آمریکایی را به عراق تا زمانیکه اقدام بیشتری برای حفاظت اعضای MEK در پایگاه فعلیشان انجام نداده است متوقف نماید.
برطبق گفته یک مقام ارشد دولت آمریکا، بایدن معاون رئیس جمهور موضوع MEK را صبح چهارشنبه هنگامی که با مالکی صحبت میکرد، مورد بحث قرار داد. این مقام گفت بغداد میخواست MEK خاک عراق را ترک کند، اما گفت دولت آمریکا اطلاعات معتبری که نشان دهد دولت عراق در حمله سپتامبر به قرارگاه دخالت داشته است را در اختیار ندارد. با این وجود، این مقام گفت که واشنگتن نگران است که حدوداً 2900نفر اعضای گروه تا زمانی که به جاهای امن در دیگر کشورها منتقل نشوند، در خطر خواهند بود. او گفت مشکل این است که آلبانی و آلمان تنها کشورهایی بودند که تا کنون برای پذیرش تعدادی از نفرات، آنهم در سطحی محدود اظهار تمایل نمودهاند.
دستیاران منندز گفتند که سناتور به سهم خودش برنامهریزی کرده است در بعد از ظهر روز چهارشنبه هنگامیکه با مالکی دیدار دارد، بطور خاص برخورد دولت عراق را با اعضای MEK مطرح کند و همچنین نگرانیش را به این مطلب که بغداد به ایران اجازه میدهد تا از حریم فضاییش برای انتقال سلاح و سرباز به سوریه استفاده کند، ابراز دارد.
سناتور در آن موقع گفت: «این غیرقابل قبول است که یک نفر دیگر هم جانش را از دست بدهد چرا که فرماندهان آمریکایی به این افراد تضمین کتبی در باره امنیتشان دادهاند و در اینصورت به دیگران در جهان دارند یک پیام میدهند که میگوییم فلان کار را انجام میدهیم ولی بعد انجام نمیدهیم، آنوقت آنها دیگر به ما اعتماد نمیکنند». من بسیار شک دارم که هرگونه فروش سلاحی به عراق تایید شود، مگر شرایط مناسبی به وجود آید که زندگی افراد در خطر نباشد.
MEK همچنین مقامات بازنشسته سرشناس را به کمک طلبیده است تا در سخنرانیهای عمومی و ملاقاتهای حضوری در وزارت خارجه برای جنبش خود، خریدار پیدا کنند. لیست طولانی آنها از هواداران شامل رودی جولیانی شهردار نیویورک، مایک موکازی دادستان سابق، اِد رندل فرماندار سابق پنسیلوانیا، جیم جونز فرمانده بازنشسته نیروی دریایی، هیو شلتون اولین مشاور امنیت ملی اوباما و فرمانده بازنشسته ارتش و رئیس سابق ستاد مشترک ارتش، هستند.
حامیان MEK مثل رندل برای هر سخنرانی 30هزار دلار دریافت میکنند که این بدین معناست، صدها هزار دلار توسط این گروه به تعداد زیادی پرداخت شده است. رندل در یک مصاحبه گفت خالصانه به جنبش گروه اعتقاد دارد و طرفداریش به خاطر پول نیست. او گفت که او و حامیان MEK مثل جونز و لوئیس فِری رئیس سابق افبیآی، از طرف این گروه شخصاً صدها ساعت صرف لابی در وزارت خارجه و اعضای کنگره انجام دادهاند و طرفداران زیادی را به دست آوردهاند. رندل گفت بعنوان یک وکیل ساعتی 1000دلار کارمزدش است که بدین معناست مقدار زیادی پول را برای کمک به گروه، بخشیده است.
در یک مصاحبه او گفت: «آمریکا قول داده بود که سلامت ساکنان اشرف را تضمین کند ولی بعد وقتی آنها قتل عام شدند همانند یک نظارهگر به کناری ایستاد». این منزجرکننده است.
رندل در آماده کردن یک نامه به اوباما در هفته گذشته کمک کرد، در این نامه از آمریکا تقاضا شده بود تا به اعضای MEK که هنوز در کمپ اشرف گیر افتادهاند، کمک کند. در این نامه که به دست فارینپالیسی آمده، هواداران MEK گفتند کشتار قرارگاه اشرف یک «کشتار گروهی با قصد قبلی بوده که در بالاترین سطح توسط نیروها و ارگانهای عراقی و با استفاده از تجهیزات و تعلیماتی که توسط نیروهای آمریکایی به آنها داده شده، به اجرا درآمد. ما مصرانه از شما میخواهیم تا این امکان را فراهم نمایید تمام ساکنین لیبرتی سریعاً از خاک عراق خارج شوند، با کمک نیروهای آمریکا و با تسهیلات فراهم شده توسط دولت آمریکا سلامتیشان فراهم شود».
در حال حاضر این کاری نیست که کاخ سفید حاضر باشد انجام دهد. یک سخنگوی شورای امنیت ملی به نام برنادت میهان گفت، دولت «عمیقاً نگران است» راجع به حفاظت اعضای MEK در لیبرتی و شدیداً بر این موضوع به دولت عراق فشار میآورد تا هر آنچه که از دستشان بر میآید برای حفاظت آنها انجام دهد. با این حال گفت به تاخیر انداختن فروش تسلیحات به عراق، ضررش بیش از نفع است.
برنادت میهان گفت: «کمک حفاظتی آمریکا و بخصوص فروش تسلیحات خارجی، ابزاری هستند که ما برای ساخت و شکلدادن قابلیتهای دفاعی عراق و ادغام نیروهای امنیتی عراق با نیروهای امنیتی و متحدان منطقهایمان استفاده میکنیم. منع همکاریهای امنیتی میتواند به کاهش دادن نقش ما در بغداد کمک کند، توانایی ما برای ایجاد رابطه و ایجاد نقاط نفوذ برای رقبای استراتژیکی که این خلا را پر خواهند کرد و احتمالاً منافع درازمدت ما میتواند آسیب ببیند».
مقامات دولتی گفتند رئیس جمهور طیفی از مقولات منطقهای و امنیتی را با مالکی مورد بحث قرار خواهد داد، زمانیکه رئیس دولت عراق، روز جمعه در کاخ سفید ملاقات کند، اما از پاسخ به این که آیا رئیس جمهور برنامهای مخصوصاً برای مطرح کردن موضوع MEK دارند یا خیر، امتناع کردند.
در هر صورت، نقش برجسته MEK در مناسبات عراق و آمریکا نشانگر یک چرخش قابلتوجه برای گروه است که روزگاری مسئول زنجیرهای از بمبگذاریها و ترورها در داخل ایران شده بود که منجر به کشته شدن حداقل شش آمریکایی از جمله جانشین فرمانده هیات نظامی اعزامی به ایران و یک مدیر ارشد شرکت تکزاگو بودند. همچنین با اشغال سفارت آمریکا در تهران ارتباط دارند. در سال 1997، وزارت خارجه آمریکا این گروه رادر لیست سازمانهای تروریستی خارجی قرار داد، حرکتی که تحریمهای شدید مالی را علیه MEK اعمال کرد. رهبری کنونی MEK مدتها است که هرگونه دخالت در قتل یا اشغال سفارت آمریکا را تکذیب میکند.
مناسبات گروه با واشنگتن بعد از اشغال عراق توسط آمریکا به میزان چشمگیری ارتقا یافته است. گروه MEK، پس از اشغال عراق سلاحهای خود را تحویل داد و روابط گرمی را با فرماندهان ارشد آمریکایی که به آنها تعهداتی فرمالیستی جهت حمایتشان داده بودند، برقرار کرد. گرچه ماه گذشته، مردان ماسکدار با سلاحهای پیشرفته نظامی به داخل کمپ اشرف در خارج از بغداد، هجوم بردند و بیش از 50نفر از اعضای آنها را کشتند و هفت نفر را نیز ربودند. در این رابطه ویدیوهای وحشتناکی توسط MEK منتشر گردید گروههایی از افراد را نشان داد که در حالیکه دستشان از پشت بسته شده بود، از ناحیه سر مورد اصابت گلوله قرار گرفته بودند. هواداران گروه در آمریکا سریعاً دولت مالکی را به سازماندهی این حمله متهم کردند چیزی که بغداد همواره آن را رد کرده است و خواسته شده که عراق را به خاطر این کارش مورد تحریم قرار دهند.
قدرت MEK در واشنگتن بسیاری از صاحبنظران را که نسبت به این گروه شناخت دارند به حیرت واداشته است، آنها این سازمان را به صورت یک فرقه شرح میدهند که قدرت عظیمی را بر زندگی عادی هوادارانش اعمال میکند.
جرمیا گولکا، محقق سابق موسسه رَند که دیدارهای متعددی از قرارگاه اشرف داشته است، اظهار داشت که رهبران MEK، ارتباط فیزیکی اعضایشان را از دنیای خارج قطع کردهاند، دسترسی آنها به روزنامهها یا کانالهای تلویزیونی را محدود نموده و تفکیک جنسیتی و تجرد را اعمال نمودهاند. او گفت MEK برای پیروانش ضروری ساخته تا در نشستهای منظم حضور یابند و در آن نشستها اقرار کنند که آیا دچار افکار سکسی شدهاند یا خیر. آنهایی که به این مسائل اقرار کنند، در جمع تحقیر و خوار میشوند، درحالیکه آنهایی که انکار کنند که چنین مسائلی داشتهاند بعنوان دروغگو خوانده شده و به هر حال مورد انتقاد قرار میگیرند.»
همانطور که از نوشته این نویسنده نیز برمیآید هنوز هیچ تضمین خاصی روی هیچ موضوعی از طرف آمریکا یا از طرف دولت عراق به رجوی داده نشده است. به این ترتیب باید باز هم منتظر ماند و دید نهایتاً آیا کشوری، دولتی، مقام یا شخصیتی، ارگان یا سازمانی، دست حمایت خود را به سوی فرقه رجوی دراز خواهد کرد و یا رجوی همچنان علیرغم بیاعتنایی دولتمردان، لجوجانه بر خواستهای خود پافشاری میکند و با جلوانداختن سلاح تاثر برانگیز اعتصاب غذا که به روزهای طاقتفرسا و کشنده خود رسیده است، حداکثر مایهگذاری را از نیروهای خود طلبیده و آنرا به مرز بیبازگشتی میکشاند.
جمیل