با خانواده ی محمود ذوالقدری ملاقاتی داشتم از روستاهای حومه ی قزوین، خانواده ای بسیار صمیمی ومهربان، چند برادر دریک خانه ی قدیمی بسیار بزرگ همراه مادر زندگی می کنند. محمود نیز فرزند دیگر این خانواده می باشد که اکنون در لیبرتی یکی از ان هزاران اسیران تفکرات فرقه ی تروریستی رجوی می باشد.
به گفته ی مادر که از فرزندش تعریف می کرد… فرزندم روزهای اخر خدمتش بود که از ناحیه پا زخمی شده بود به محض اینکه جراحتش بهبود یافت آماده شد که دوباره به جبهه برود او در منطقه مرزی فکه اهوازخدمت می کرد محمود به اصرار خانواده که فعلا مدت دیگر بماند تا وضعیت جسمانیش بهتر شود گوش نمی کند و میگوید جنگ در وضعیت حساسی قرار گرفته باید هرچه سریعتر به منطقه بروم دراین زمان مادر به عصای زیربغلی محمود که هنوز گوشه ی اتاق گذاشته نگاه می کرد. مادر به امید اینکه محمودش برگردد درگوشه ای از ان حیاط بزرگ برای محمود نیز خانه ای ساخته…! و با چشمان اشک آلود و لهجه ی زیبای آذری می گفت محمودم رفت ودیگر بغض اجازه نداد ادامه دهد.
برادرش آقا مسعود ادامه می دهد که مدت چندماهی از برادرم خبری نشد ما پیگیری کردیم از طریق هم رزمانش وبه محل خدمتش مراجعه کردیم دریافتیم که برادرم توسط سازمان مجاهدین خلق اسیر شده. ازان زمان به بعد دیگر هیچ خبری از برادرم نداشتیم. اقا مسعود چندبار به همراه مادر و برادر و خواهرش توسط انجمن نجات قزوین به اشرف اعزام شدند ولی سران گشتاپوی رجوی حتی جرأت این را نداشتن که برای چند لحظه به خانواده ی مهربان و دلسوز اجازه ی ملاقات بدهند البته این سازمان دروغ پرداز وفریب کار در مدت چهارسالی که خانواده های بی شماری در ضلع ضلع این قرارگاه تحصن داشتند اجازه ملاقات ندادند و چه مادرانی بودند که پشت درب ها وسیم خاردارهای اشرف درهجران فرزندشان سکته کردند وبه بیمارستان بغداد انتقال داده شدند .
دریکی دیگر از ملاقاتهایم با خانواده ها با برادر یکی از اسیران که بعد از شنیدن درگیری دراشرف مراجعه کرده بود صحبتی داشتم ضمن اینکه ایشان بسیار متأثر بود که بازتعداد زیادی ازانسان های بی گناه کشته شدن و موضع گیری سازمان را مبنی بر اینکه دراین کشتار ایران با همکاری نوری المالکی دست داشته مضحک می دانست و این جریان را دروغی دیگر مثال دروغ های بزرگ سالهای گذشته عنوان کرد که با همین ترفند ها نفرات را در اشرف واکنون در لیبرتی زمین گیر کرده ایشان اعتقاد داشتند این جریان بیانگر این است که دیگر تاریخ مصرف سازمان مجاهدین برای استفاده به پایان رسیده و برعکس تبلیغاتی که سازمان مجاهدین و رسانه های مربوط به سازمان دارند ایشان اضافه کردند که صد در صد اینکار به دستور امریکا و به دست نیروهای تروریستی فعال درعراق که اکنون عراق را نا امن کرده اند وهر روز شاهد کشته شدن چندین نفر از انسان های مظلوم و بی گناه هستیم صورت گرفته چون اگر عراق قصد این کار را داشت دراین مقطع زمانی چند ساله بعد از سقوط صدام انجام داده بود.
لازم به توضیح است من که حدودا ً مدت چهار سال در پشت درب ها و سیاج های اشرف همراه با خانواده های دیگر به تحصن نشسته بودیم در چند همایش بزرگی که همراه با خانواده های عراقی داشتیم شاهد بودم اگر ما خانواده ها و سربازان عراقی مانع نمی شدیم همان تعداد خانواده ها که حدودا ً ششصد و هفتصد نفر بیش نبودند سیا ج ها را پاره کرده و به داخل اشرف یورش می بردند ولی ما چون از نیرنگ ها وخیانت های این فرقه ی دجال آگاه بودیم با خواهش والتماس مانع شدیم چون می دانستیم این فرقه به محض اینکه تحت فشار قراربگیرند به نفرات دستور خواهند داد که با دیوار انسانی ویا راحت بگویم با کشتن خودشان و یا با آتش زدن خودشان و یا با خود زنی هایی که انجام می دهند جان فرزندانمان را به خطر بیندازند حال شاهد این هستیم که با تصمیم های نادرست خود اشرف را که زمانی ناموس خود می دانست همراه با تعداد زیادی از فرزند انمان به کشتن داد واکنون در یک شوی تلویزیونی مسخره تعداد دیگری را با ترفند تحصن خشک روزانه به بیمارستان می فرستند.
اکبر زاده – قزوین