احتمال توفیق مذاکرات ژنو میان ایران و غرب مجاهدین خلق رابا چالش های بیشتر و جدی تری روبرو کرده است که اکنون لشکرکشی تمام عیار، گسترده و پرهزینه شان برای کارشکنی در دیپلماسی با ایران ابعاد تازه ای گرفته است.
سالها بود که پروپاگاندای مجاهدین خلق بیش از هر چیز بر برنامه ی هسته ای ایران متمرکز بود و با اشاعه ی اکاذیب و انتشار اطلاعات غلط سعی بر جلوگیری از عادی شدن روابط غرب با ایران داشت اما از زمانی که مذاکرات هسته ای در نوامبر سال گذشته در ژنو آغاز شد، سازمان خود را دست خالی دید. در حالی که فرقه ی رجوی ادعای جایگزینی برای حکومت ایران داشت، روند دیپلماسی میان ایران و غرب کوچکترین بارقه ی امیدی برای رسیدن به قدرت در ایران را برای مجاهدین از بین برد هرچند که مجاهدین خلق امروز بیشتر نگران بقای فرقه است تا دستیابی به حکومت ایران – جایی که تقریباً هیچ پایگاه مردمی ندارد.
همه ی این ها باعث شده است که سران مجاهدین خلق شدیداً از دیدارهای اخیر سیاستمداران اروپایی از ایران به خشم آمده باشند. برای مثال الدار ممدوف مشاور سیاسی سوسیال دمکرات های پارلمان اروپا درکمیته ی امور خارجی و مسئول هیئت روابط بین پارلمانی میانن ایران و پارلمان اروپا در مقاله ای به خشم مجاهدین اشاره می کند: " این گروه از سفر ماه گذشته ی وزیر امور خارجه ی اتریش سباستین کوز به ایران انتقاد کرد. انتقاد آنها دو هفته پس از برگزاری کنفرانسی برای فراخوان تغییر رژیم در ایران، ابراز شد. در این کنفرانس گروه اصطلاحاً "دوستان ایران آزاد" که شبکه ی غیر رسمی اعضای پارلمان اروپا و متحدان نزدیک مجاهدین هستند، از شورای ملی مقاومت ومجاهدین خلق به عنوان جایگزین دمکراتیک حکومت ایران تعریف و تمجید کردند."
در حقیقت، پس از انتخاب حسن روحانی به عنوان رییس جمهور ایران، پیشرفت قابل ملاحظه ای که در گفتگوهای هسته ای به وجود آمد، مجاهدین را مجبور کرد که دستور کار تازه ای پی بگیرند و آن مسئله ی حقوق بشر بود. ممدوف به عنوان فرد مسئولی که از نزدیک شاهد فعالیت لابی مجاهدین در پارلمان اروپا بوده است، می نویسد:" بنابراین، مجاهدین خلق، که از مفهوم نزدیکی میان غرب و ایران نفرت دارد، دنده را عوض کرده و موضوع حقوق بشر را به عنوان توجیه جنگ علیه حکومت ایران برگزیده است." هرچند ممدوف " قابلیت مجاهدین برای مسموم کردن فضای فعلی روابط ایران و اروپا " را نادیده نمی گیرد، اما می گوید: " خبر خوب این که تلاش های لابی مجاهدین علیه دیپلماسی با ایران شانس موفقیت چندانی ندارد."
وی می نویسد:" حتی با هزینه های هنگفتی که مجاهدین برای جذب سیاستمداران سرشناس پرداخته اند، نفوذ گروه در اروپا محدود به یک بخش از پارلمان اروپا می شود. نهادهای تصمیم گیرنده ی اتحادیه اروپا – شورای اتحادیه ی اروپا و سرویس خارجی – مجاهدین را جایگزین جدی برای حکومت فعلی تهران تلقی نمی کنند و می دانند که این گروه تقریباً هیچ جایگاهی در میان ملت ایران ندارد."
در میان شمار اندک نمایندگان پارلمان اروپا که حامی مریم رجوی و فرقه اش هستند، نام نماینده ی اسپانیا الخو ویدال کوادراس دیده می شود. به گفته ی روزنامه نگار اسپانیایی، السا وجو، " وی مرد کلیدی در روابط سیاسی اسپانیا با مجاهدین خلق است". این روزنامه نگار نشریه ی دیجیتال استار از کار سیاسی 13 ساله ی آقای کوادراس برای حمایت از هدف " شگفت آور" مجاهدین خلق انتقاد میکند. برای نمونه، وی می نویسد:" بر اساس نسخه های رسمی مجاهدین خلق داوطلبانه خلع سلاح شده اند. بر اساس نسخه های غیر رسمی، سازمان سیا و موساد مجاهدین را در راستای منافع خود تحت آموزش قرار می دهند. به طوریکه در ژانویه 2012، ایلان میزراهی، رئیس سابق سرویس جاسوسی اسراییل، نقش مجاهدین را در جنگ مخفی علیه ایران که به قیمت جان 4 دانشمند هسته ای ایران تمام شد، فاش ساخت."
همچنین، حمایت از مجاهدین در کنگره ی امریکا هم زیاد قابل ملاحظه نیست، چند مقام بازنشسته ی امریکایی هم هستند که در ازای دریافت هدایای هنگفت نقدی از مجاهدین، از آن ها حمایت می کنند. رودی جیولیانی، شهردار سابق نیویورک، یکی از حامیان پرشور این گروه است که به عقیده ی دیپلمات ایرانی، حمید بابایی، "حمایت صمیمانه ی وی از سازمان تروریستی مجاهدین خلق بهت آورو تأسف آور است."
حمید بابایی مشاور و مدیر دفتر مطبوعاتی دفتر دائمی ایران در سازمان ملل در پاسخ به مقاله ی رودولف جیولیانی در حمایت از مجاهدین خلق درفاکس نیوز، نوشت " روزنامه نگاران و صاحبان اندیشه در سراسر جهان زنگ های هشدار درباره ی رفتارهای فرقه گرایانه ی مجاهدین را به صدا درآورده اند. رفتارهایی چون اجبار اعضا به ترک فرزندان برای وقف کردن خود به هدف فرقه و چند دهه خشونت و ترور در این سازمان از سوی نهادهای مختلف از جمله وزارت امور خارجه ی امریکا روشن شده است."
بابایی همچنین به گزارش مؤسسه ی رند در سال 2009 اشاره می کند که مؤلفین آن از مجاهدین خلق برای " رفتارهای فرقه ای و شیوه ی عضو گیری و استراتژی های روابط عمومی فریب کارانه " انتقاد می کنند.
به هر روی، تلاش های گسترده و پرهزینه ی مجاهدین برای جلب حمایت غرب به نظر کارآمد نمی رسد. چنانچه ممدوف در مقاله اش می نویسد:" خط اصلی اتحادیه ی اروپا اکنون به روشنی خواهان دیپلماسی با ایران است… هر چه فرصت ها برای توفیق در روابط دیپلماتیک افزایش یابد، حضور مجاهدین خلق بیشتر نامربوط می شود."
مزدا پارسی