دیروز جمعه پایان هفته کاری به اتفاق خانواده درکاسپین (منطقه تجاری انزلی) درسیروسیاحت بودیم تا اندکی ازخستگی خود کاسته و هوایی تازه کرده باشیم که درآن وانفسا دوستی طی تماسی خبرداد که راضیه کرمانشاهی هم تمام کرد و مجاهد صدیق نام گرفت!
با شنیدن این خبر با وجودیکه خیلی تلاش کردم درجمع صمیمی خانواده متاثر از آن نباشم وعادی ازکنارش بگذرم ولیکن نشد که نشد و به تنهایی کنارساحل رفتم و چون مرحومه را در مقاطع مختلف از نزدیک می شناختم با خاطرات البته تلخش عمیق شدم و النهایه دروغ چرا از خدا برایش آمرزش هم نخواستم و با دلی آزرده از کارنامه اش که درمعیت انقلاب مریم فحاش وچاک دهان و زشت خوی پرورش یافته بود در اندرونم زمزمه کردم " دنیا دارمکافات است وخاک سرد بی آنکه رغبتی داشته باشد بالاخره یکی ازعوامل اصلی سرکوب درتشکیلات مافیایی رجوی را درآغوش گرفت ".
درچاک دهنی ولات منشی و پاچه گیری دست کمی ازمهوش سپهری (نسرین) ومرحومه بتول رجایی درتشکیلات مافیایی رجوی نداشت ودراین خصوص گوی سبقت را از سایر اعضای شورای رهبری ربوده بود که با عنایت شازده در ردیف اعضای ارشد شورای رهبری ارتقاء یافت!
اولین بار خانم کرمانشاهی را درآستانه آماده سازی عملیات موسوم به فروغ جاویدان درآشپزخانه تیپ حسین ادیب (علی خدایی صفت) ازمحور3 به فرماندهی مهدی افتخاری (ناصرکه قیمت مخالفتش با مضحکه انقلاب مریم را را داد وخیلی مفتضح قربانی شد) دیدم که همرزمی درمحفلی دوستانه درمعرفی ایشان گفتند که این خواهر همسر برادر رحمان (عباس داوری) وازاعضای قدیمی ولیکن الان بنگالی است یعنی که دوران تنبیه تشکیلاتی را طی میکند وتحت برخورد است ولذا دارد درآشپزخانه برنج آب می کشد!!
ازقضا روزپنجشنبه سومین روزازادامه جنگ نابرابر مرصاد که رجوی مسببش بود درارتفاعات دشت حسن آباد درجمعی که هادی افشار(جداشده ازفرقه رجوی و مقیم خارجه) هم حضور داشت و میتواند گواهی بدهد خانم کرمانشاهی را دیدم که بشدت از ناحیه انگشتان دست آسیب دیده و نگران از این بود که درمحاصره گیرافتاده و تمام کند و لذا اصرار اندر اصرار که مرا به پشت (اسلام آباد) ببرید تا زودی مداوا شوم!!
عطف به اطلاعیه فرقه رجوی درخصوص مرگ خانم کرمانشاهی آن " مجاهد صدیق ونمونه , شیرزن مجاهدخلق وازمسولان برجسته , بزرگ زن انقلابی مجاهد خلق وعضوارشد شورای رهبری وعضوشورای ملی مقاومت و…" حی وحاضرنیست که ضمن قدردانی ازبنده گواهی بدهد که توانستم با تقبل شداید صحنه و درگیریهای سخت که ازهوا وزمین گلوله می بارید ایشان را متاسفانه به اسلام آباد وسپس به اشرف انتقال دهم تا خود موجب شوم ایشان زنده بمانند وخصوصا درمقطع بحث طعمه اعضای مخالف و منتقد را پاچه گرفته و بشدت مورد فحاشی و هتاکی که مطلق از نوشتنش شرم دارم , قراردهد.
والله تازگیها رسم شده است که بعضا می گویند " من می بخشم ولی فراموش نمی کنم ویا که فراموش میکنم ولی نمی بخشم " که بنده مطلق اعتقادی بدان ندارم ولیکن باورعمیق دارم که " دنیا دارمکافات است" وهرکس حاصل عملکردش را ابتدا درهمین دنیا باید که درو کند وحساب پس بدهد واگرکارنامه اش روشن و شفاف و نیک است بتواند نمونه و تاثیرگذار و روشنگرمسیرسایرین باشد وگرنه عبرت دیگران. ومتاسفانه خانم کرمانشاهی درردیف دوم قرارگرفته است و مورد تنفر وعبرت سایرین خصوصا جداشدگان از فرقه رجوی است.
پوراحمد