چرا رجوی نمی تواند کلاه غرب را بردارد؟
هنوز خبرپراکنی دستگاه تبلیغاتی مجاهدین در باره تجمع ویلپنت پایان نیافته است، ظاهراً قرار است تجمع سالی یک بار، با تبلیغاتی یک ساله همراه باشد تا خلاء بی عملی با آن پرشود و در مقابل چشم مخاطبان بماند!
در فضای مجازی نیز جدال هواداران مجاهدین با کسانی که مچ دروغ پردازیهای آنان را در باره تعداد شرکت کنندگان گرفته اند ادامه دارد و چنین استدلال می کنند« برفرض که ۳ هزار نفر در ویلپنت شرکت کرده باشند (که ظرفیت سالن هم همین است و نه صد هزار نفری که مجاهدین از طرق مختلف سعی در القای آن داشتند*) اگر کسان دیگری غیر از مجاهدین مخالف رژیم در خارج هستند چرا ما در هیج جای دیگر چنین تجمعی نمی ببینیم؟» و یا «چرا بقیه غیر از حرافی و سخنرانی و لاف دمکراسی زدن و هر از گاهی لگد زدن به مقاومت ایران کاری ازشان نمی آید!؟» و یا این که «میشه یک اپوزیسیون برانداز که از نظر شما پایگاه مردمی داره رو به من معرفی کنی» … و بعد تأکید روی این که مجاهدین«تشکیلات»، «انسجام»، «هماهنگ و متحد» و « کور شود هر آن که نتواند دید!»
از خلال مجادلات هواداران مجاهدین پس از پذیرش این که تعداد شرکت کنندگان در ویلپنت حداکثر ۳ هزار نفر بوده و سپس ارائه پاسخهایی که در بالا ذکر شد، البته این حقایق را هم میتوان فهمید که:
اولاً از میان ۴ میلیون ایرانی خارج از کشور، مجاهدین که مدعی «داشتن پایگاه مردمی»، «تشکیلات و انسجام» و حتی «محبوبیت» هم هستند فقط ۳ هزار نفر را میتوانند گردهم بیاورند!
دوماً همین ادعا هم از اساس زیر سوال است، چون بنابر اقرار صریح گردانندگان تجمع و از جمله مریم رجوی، افراد حاضر در سالن از ۵ قاره شرکت بودند، که بیش از آن که علامت اعتبار و یا انسجام تشکیلاتی مجاهدین باشد، نشان شیادی و کلاهبرداری بقایای رجوی و گواهی بر دهها گزارش در باره به دام انداختن شهروندان اروپای شرقی با تور پاریس گردی است. واقعیتی که خود مجاهدین هم دیگر تلاشی برای پوشاندن آن ندارند، چرا که هدفشان نه گردآوردن ایرانیان – که میدانند جمع شدن ایرانی جماعت زیر پرچم مجاهدین محال است و به همین دلیل هم خام خیالانه آرم مجاهدین را بالا نیاوردند ـ بلکه نشان دادن تواناییهایشان به کشورهای غربی و به خصوص به آمریکاست.
اما این تواناییها که مجاهدین اینقدر اصرار برنشان دادن آن دارند چیست و چرا اصولاً چنین اصراری دارند؟
– نشان دادن این که هیچ گروه منسجم مخالف حکومت ایران به جز مجاهدین وجود ندارد. که البته با توجه به شناختی که کشورهای غربی از تواناییهای واقعی مجاهدین دارند و اطلاعات دقیقی که در باره چگونگی برگزاری چنین تجمعاتی دارند، باند رجوی را نیز گروه مخالف قابل به عرضی در برابر ایران نمیدانند و نتیجه این خواهد شد که چنین تلاشی در وهله اول به کشورهای غربی تفهیم میکند که در صحنه تقابل با ایران هیچ نیروی مخالف قابل اعتنایی وجود ندارد و مستندتر از گذشته درمی یابند که بر روی گروههای مخالف در تقابل با حکومت ایران نمی توانند حساب کنند.
– یادآوری این که مجاهدین علیه ایران از هیچ کاری فروگذار نمیکنند. واقعیتی که البته نیاز به یادآوری نیز ندارد و کشورهای غربی از این همه خیانت و وطنفروشی درحیرتند.
– دمکراتیکنمایی؛ با هدف ارسال این پیام که میتوانید مجاهدین را به عنوان نیروی دمکراتیک جا زده و مورد حمایت قرار دهید. از رهگذر این پیام و اصراری که مجاهدین برای قبولاندن آن به غرب دارند، میتوان به کوشش عوامفریبانهای که رهبری مجاهدین برای سرپوش گذاشتن بر ماهیت و روابط و عملکرد غیردمکراتیک خود میکند و نیازی که به این مهم دارد پی برد. کوششی که میتواند مجاهدین را دو شقه کند، چرا که برای برآوردن چنین نیازی لازم است اقلاً روابط خود را از حالت فرقهای خارج ساخته و کمی بهبود ببخشند، رویدادی که در صورت وقوع به فروپاشی تشکیلات آنان منجر خواهد شد.
اما اصرار مجاهدین بر نشان دادن آنچه در بالا ذکر شد، از وقوف بر این حقیقت است که بدون حمایت خارجی امکان ادامه بقا نخواهند داشت، حتی روحیه صبر و انتظاری که در بین نیروهایش با توسل به سیاه نمایی وضعیت داخل کشور و ایجاد توهم سرنگونی ترویج می کند، خرید زمانی است که به زعم رجوی، لازم است تا بتوانند حمایت آمریکا را کسب کنند.
در مقابل اتخاذ چنین رویکردی که به معنای ناتوانی مجاهدین از عمل در صحنه داخلی و نداشتن پایگاه مردمی است، این سئوال پیش می آید که پس چرا دار و دسته رجوی آن را دنبال میکنند که در پاسخ بایستی گفت که فقط امیدواری به تشدید اختلافات تا سطح جنگ بین غرب با ایران است که آنها را وادار به اجرای چنین نمایشاتی میکند و از نظر رجوی باید در همین دوران مجاهدین را به عنوان تنها اپوزیسیون موجود به اثبات رساند تا انتخاب دیگری پیش روی غرب نباشد.
این که آیا به تفاهم نرسیدن غرب با ایران در مذاکرات و یا افزایش اختلافات به جنگ بیانجامد احتمالی است یک در هزار و با قاطعیت نمی توان در باره آن اظهار نظر کرد، چرا که حتی بسیاری از بدبینانه ترین دیدگاهها نیز حاکی از آن است که فقط تحریمها تشدید خواهد شد، اما آنچه به طور قطع و یقین می توان گفت آن است که مجاهدین به رغم تمام توسریهایی که از غرب می خورند، هیچ چارهای جز آویزان ماندن و چشم دوختن به تحولات احتمالی ندارند و در این بیچارگی است که هزینه کرد صدها هزار دلار برای برگزاری تور پاریس گردی معنا پیدا می کند!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
*جای تعجب است که چطور رهبری مجاهدین با داشتن تجربه عدد و رقم سازی برای افراد مستقر در قرارگاه اشرف در زمان صدام که با هزاران لطایف الحیل صورت میگرفت و گاه آمار ۴۰ هزارنفره ارائه می دادند که با یک سرشماری ساده یک آبروریزی تاریخی برای آنان رقم خورد و معلوم شد از ۴۰۰۰ نفر موجود در آن مکان، ۶۰۰ نفر خواهان خروج هستند، بازهم دست به چنین عددسازیهایی می زنند.