حضور جواد خراسان در مراسم عقد بر مسعود و مریم مبارک باد!!!

آقای بابک نیک طالعان و خانم شیرین معینی پیوندتان مبارک و از صمیم قلب آرزوی خوشبختی را برایتان دارم اگر در این امر فرخنده مطلبی نوشتم خطابم به رهبران سازمان است.

خبری را در سایت در مورد ازدواج دو تن از بچه ها خواندم که ضمن خوشحالی، شرکت دو تن از مسئولین سازمان فرزانه میدانشاهی و جواد خراسان برایم بسیار جای تعجب داشت!!!

با شنیدن این خبر هزاران سئوال از سال 64 تا 93 در ذهنم نقش بست. هر عنصر تشکیلاتی به خوبی می داند در تشکیلات سازمان فرماندهان و مسئولین بدون اجازه مسعود و مریم حتی یک لیوان آب هم نمی خورند، حال چه اتفاقی افتاده است که به یک باره جواد خراسان تدارک مراسم عقد و ازدواج را در کمپ آلبانی راه می اندازد؟

آقای جواد خراسان با دست مسعود و مریم انقلاب مریم را شرحه شرحه کردید راستی چه شد دم از علی الدوام و ابد الدهر و تا قیامت می زدید به یکباره رنگ عوض کردید؟ یعنی انقلاب خواهر مریم که مسعود آن را سمبولیزه کرده بود، به عنوان اکسیر زمان، عرضه نو به دنیای معاصر، فراموش شد. مگر مسعود نگفته بود که انقلاب مریم زنگارهای استثماری و شرک آلود را که طی سالیان عین اختاپوس بر تن داشتیم را می زداید؟ وی مگر نگفته بود به قول آن خانم مصری انقلاب آدمی را جوان می سازد؟ مگر نگفته بود در تاریخ بشری خواهر مریم تحولی را در درون جنبش و سازمان ایجاد کرد که نمونه اش را نداشتیم؟ این همه به هنر مریم قجر می نازیدید آیا همه اش پوشال و کشک بود؟

نتیجه می گیرم که انقلاب را تنها برای سرگرمی اعضاء آورده بودید، جدائی و طلاق اسباب و وسیله ای بیش نبود، تا افراد را سرگرم کنید، که به اشکالات شما، به مواضع غلط شما فکر نکنند. از هم پاشیدن خانواده ها و جدائی فرزند از پدر و مادر و از بین بردن عاطفه ها و رابطه های خانوادگی و غیره و ذالک، همه اش به خاطر این بود خودت را در مقام رهبر بلامنازع جا بزنید، تا کمترین شک را به شما نکنند. این همه فتوا صادر کردید، بندهای مختلفی را به نام های الف و ب و ج و دال و شین و غیره را که محصول هزاران ساعت بحث بود را به خورد اعضاء دادید، و تزریق و مغزشوئی می کردید که نهایتا به یگانگی برسند در بی لیاقتی تان؟ از صداقت اعضاء سوء استفاده کردید که بی صداقتی خودتان را اثبات کنید؟ شما خوب می فهمید چه توهین های به خاطر همین بحث های بی در و پیکر، به افراد شده است، چه فشارهای روحی و روانی و چه انگها و فحش ها و درگیریهای که منجر به یقه گرفتن افراد شده است، چه خودسوزی ها و خودکشی های تحت همین فشارها در درون تشکیلات صورت گرفته است، چه مصیبت ها را با همین بحثها دامن می زدید، وای بر سنگ دلان وای بر عوام فریبان وای بر قشریون که نماد جعل و بندگی هستند. شما که گفته بودید من آمدم اعضاء سازمان را به یمن انقلاب مریم از آبشار نیاگارا به پایین پرت کنم و بعد در مقایسه با پیامبران از ابراهیم تا محمد (ص) از شیرجه زدن ابراهیم در آتش تا به صلیب کشیده شدن عیسی مسیح، تمام این موارد را به انقلاب مریم نسبت داده بودید چه جوابی دارید؟ با دست خودت همه آن چیزهای که رشته بودید را یک شبه پاره کردید.

باز چه خوابی برای آن بیچاره ها که در بند تشکیلات تو هستند دیدید؟ دیگر چه فیلی می خواهید هوا کنید؟ من فکر می کنم و شک هم ندارم در آخر خط هستید، وضع و حال تشکیلاتت آنقدر خراب و درهم ریخته و آشفته است، که شما را مجبور کرده به عقب بر گردید. البته برای شما تاوان سنگینی را به همراه دارد، همان فروپاشی است.  البته هدف یک شما باز کردن راهی است که تویش گیر کردید به نظرم نه راه پس دارید و نه راه پیش. دست و پا زدن شما این است تا بتوانید از مخمصه ای که گیر کردید خودت را نجات دهید زهی خیال باطل.

محمد رضا گلی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا