بعد از استعفای پی در پی اعضای قدیمی شورا بویژه سه نفر اخیر، مریم قجر برنامه فوق العاده ای را تنظیم کرد، از ترس این که تبعات استعفا به بقیه سرایت نکند و ضربه های دیگری متو.جه شورا و در راس آن مسئول شورا نگردد، بلافاصله به بهانه اجلاس میاندوره ای تشکیل جلسه داد.
هدف اصلی نه اجلاس میاندوره ای بلکه رفع و رجوع کردن اوضاع درونی و به هم ریختگی که در شورا بوجود آمده بود می باشد.
به ادعای سایت های فرقه، اجلاس میاندوره ای به بهانه و به منظور تحکیم ” مبانی وحدت و انسجام شورا و پیشبرد اهداف آن “ که در آئین نامه داخلی مورد تاکید قرارگرفته است، تشکیل شد تا طرح حداکثر شفافیت در مناسبات درونی و تمایز استعفای طبیعی و شرافتمندانه راتصویب کند. این ماده به نقل از سایت های فرقه به شرح زیر است:
مادة افزوده به آئین نامه داخلی شورا دربارة استعفا
«ترتیبات اجرایی استعفا از عضویت در شورا، به شرح زیر است:
الف-اگر علت استعفا شخصی است، طبق مادة 7 آئین نامه با دبیر ارشد حل و فصل می شود.
ب-اگر استعفا انگیزه و داعیه سیاسی دارد، عضو مستعفی در اجلاس شورا شرکت و دلایل خود را توضیح میدهد.گفتگوها ثبت و جهت اطلاع عموم منتشر می شود. فرد ذیربط همچنین می تواند طبق ماده 7 آیین نامه داخلی متقاضی جلسات محدود شود.
ج-همزمان عضو مستعفی مسئولیتها و وظایفی را که به عهده داشت به دبیرخانة شورا تحویل میدهد و طبق مادة 10 اساسنامه تسویه حساب مالی می کند.
این ترتیبات، استعفای طبیعی و شرافتمندانه را از ندامت، خیانت، خودفروشی سیاسی و خنجر زدن از پشت که مصداق چنگ انداختن رژیم ولایت فقیه به تنها جایگزین دموکراتیک است، متمایز می کند»!!.
در این اجلاس ماده های که در برنامه داخلی شورا به عنوان آئین نامه اضافه کردند نشان می دهد ضربه استعفای عناصر مستعفی بر پیکره آنان بسیار کاری و خرد کننده بود، به همین جهت و به دور از انتظار، برای اولین بار چنین برنامه ای را در نظام داخلی شورا اضافه کردند.
مریم قجر فکر کرده می تواند با الگو برداری از مناسبات سازمان، اجلاس شورا را با قوانین و آئین نامه های دگم و خشک و قشری، تحت سیطره و کنترل خود در آورد. وی در واقع میخواهد ترسی را ایجاد کند تا دیگران از اقدام افراد مستعفی تاسی نجویند و گریز نزنند. واقعیت این است گاهی وقتها ضربه آنقدر کاری است که رجوی ها حتی در تصمیم گیریها و برنامه ریزیها و بالاتر از آن در خط و استراتژیک هم دچار اشکال و اعوجاج می شوند. احتمالا کم کم آنها برای مناسبات شورا به جای می رسند که طبق آئینامه، عناصر مستعفی، نباید مثل سوژه نشستهای عملیات جاری، از خود دفاع بکند، بلکه فقط حرفهای دیگران را گوش کند و در برابر تهمت و توهین و ناسزا عکسالعمل نشان ندهد، تغییر حالت دهد و لب باز نکندو سر آخر هم یک برگه جلوی فرد سوژه می گذارند که با فشار جمع باید زیرش را امضاء کند. اگر تن به امضاء ندهد مارک پاسدار و اطلاعاتی و…. را نثارش می کنند که داستانش مفصل است و در این چند سطر نمی گنجد که واردش شوم.
از رهبرانی که جز زبان زور و فشار و سرکوب و خراب کردن شخصیت افراد، منطق دیگری را برسمیت نمی شناسند،نمی توان انتظار برخورد انسانی داشته باشیم.
فروپاشی و ریزش در فرقه و شورا مدت مدیدی است که استارت خورده و اینک در پایان راه فرقه سرعت بالاتری به خود گرفته است.
محمدرضا گلی