براستی بسیج اینهمه نیروی تبلیغاتی برعلیه خانواده هایی درایران که عزیز وعزیزانی را درفرقه ی رجوی ازدست داده ویا درچنگال های خونین این باند مخرب گرفتارند، برای چیست؟
چرا باید اینهمه ترس ولرز ازخانواده های مراجعه کننده به کمپ بنمایش گذاشته شده و ابراز وحشت گردد؟!
مگر آنها دارای چه قدرت و سلاح مخرب اند و به جنگ چه کسی می روند که اینهمه باید خطرناک بنظر برسند و معرفی شوند؟!
جواب سئوال ساده است:
اسرای رجوی بادیدن اعضای خانواده ی خود دچار شوک بزرگی میشوند وگذشته هایشان را که با انواع ترفند های غیرانسانی ازذهن آنها خارج کرده اند، ممکن است که دوباره احیا کنند واین احیا شدن گذشته ها، درحکم مرگ روابط حاکم درتشکیلات رجوی میگردد که نتیجه ی غائی اش، فروپاشیدن آن تشکیلات وبی یار ویاور ماندن رهبری است که چاره ای جز انتحار برای خودش نخواهد دید!
سرسخن سایت ایران افشاگر رجوی بر سر موضوعی که مطرح کردیم، به فغان درآمده و متنی با عنوان " خیانت به مفاهیم " منتشر ساخته که آورده شده است:
" یکی از پلشتی های تنفر انگیز نظام ارتجاعی حاکم بر میهن مان، تهی کردن مفهوم «کلمه», دزدیدن و خیانت به محتوای آن است،… از جملة این مفاهیم کلمة «خانواده مجاهدین» است ".
درمورد تشکیلات متبوعه ی شما چطور؟ آیا این تشکیلات رجوی نیست که رجعت فاجعه بار به عهد عتیق وبرقراری مناسبات برده داری درآن را بحساب تکامل گذاشته وکلی هم از مردم طلبکار شده است؟
آیا شما ها بعنوان گماشتگان وپادوهایی نیستید که بدستور مسعود رجوی تلاش می ورزید که استبداد درون تشکیلاتی وانحصار طلبی بیرونی را بحساب آزادی ومقاومت بگذارید؟
کیست که جاسوسی بنفع بیگانگان را عین استقلال طلبی ومیهن دوستی جا میزند؟
کدام گروه است که استبداد مطلق را بنام دموکراسی به هواداران خود واگر دست داد، به دیگران قالب میکند؟
چه کسی غیر ازتشکیلات شما این برخورد شنیع با خانواده ها را معمول داشته وهرروز براین کارهای نفرت انگیز خود صحه میگذارد؟
آیا شخص مسعود رجوی، هرخانواده را بعنوان یک سلول وهسته ی اطلاعاتی رژیم معرفی نکرده است و…؟
اگربخواهیم همه ی این موارد ودیگر مواردی را که توسط باند رجوی انجام شده تماما شرح دهم، احتیاج به تالیف کتابی قطور دارد!
این گروه مافیایی تبهکار، رکورد دار " خیانت به مفاهیم " بوده وحق ندارد با فریاد زدن آی دزد، آی دزد، خود راازاین اتهام بزرگ رها ساخته وفرافکنی کند!
در قسمتی دیگر ازسرمقاله ی ایران افشاگر آمده است:
"…رژیم درگل مانده آخوندی در شرایطی است که غرق در بحرانهای استراتژیک همه جانبه داخلی, منطقه ای و بین المللی است و برای فرار از این معضلات لاینحل, که از پا تا فرق سرش را فراگرفته, نیازمند به میدان آمدن دوباره با «ماسک» شیادانه «خانواده»! است تا با راه اندازی یک «جنگ روانی» جدید علیه تنها هماوردش, جلوی سمت گیری شتابان قضایا در جهت سرنگونی اش را بگیرد ".
اگر براستی هم به صحنه درآمدن مثلا دوهزار خانواده ازجمعیت 80 میلیونی ایران، قادر به رفع بحران های رژیم است، باید نتیجه گرفت که این بحران ها چندان هم وسیع وبا اهمیت نیستند که بدین راحتی با دست خانواده های متعلق بشما حل میشود.
تحرکات قانونی و عاطفی این خانواده ها با تصمیم وعلاقه خودشان انجام میگیرد وآنگاه آیا شما میخواهید این تحرکات توسط رژیم درهم کوبیده شود تا شما ازپیش قاضی راضی بروید؟!
باستثنای خانواده های گروگان داشته درچنگال خونین مسعود رجوی، کسی دراینجا یادی از مجاهدین خلق نمیکند وبنابراین آلترناتیو بودن را خود مطرح کرده وباور هم میکنید ونشان میدهید که دنیای دیوانگی هم برای خودش عالمی دارد!
سخنان این سرمقاله نویس خیالاتی چنین ادامه پیدا میکند:
" از طرف دیگر استفاده از این تاکتیکهای ذلیلانه که شکست آن از پیش مسجل است, ناتوانی رژیم آخوندی در برابر آلترناتیوش را هم به نمایش می گذارد. چرا که اگر توانی برای رودرویی مستقیم برایش مانده بود, هرگز به چنین روشهای کثیفی نیازمند نمی شد. سوءاستفاده از عنوان ساختگی «خانواده» و راه اندازی یک جنگ روانی نیابتی حول آن علیه اشرفیان, بیانگر استیصال و درماندگی… است ".
وقتی شما ازحضور چند پیرمرد وپیرزن درحول وحوش لیبرتی اینهمه ازهم میپاشید، رژیم چه احتیاجی برای دخالت دارد؟
مسئله ی اصلی دراین بین نه مسئله ی رژیم ودرگیری هایش با شماست، که مسئله ی خانواده ها برای دیدار عزیزان بااکثریت مطلق فریب خورده تشکیلات رجوی است وشما با طرح اینگونه ی مسائل، بیخود ومانند همیشه مشکل اصلی وتضاد عمده ی رجوی ها با خانواده ها را به تضادهای خود به رژیم نسبت ندهید!
خانواده ها مشکلی بنام اختلافات حکومت ایران و باند رجوی ندارند ودراین مسائل دخالتی نمیکنند.
گروهی از خانواده های مرتبط با گروگان های لیبرتی درآذربایجان شرقی