چه حکمتی دریک دیدار چند ساعته با ساکنین لیبرتی توسط خانواده ها وجود دارد که این چنین مسعود رجوی را برآشفته کرده و اسرا وبعضا گماشته های وفادارش را وامیدارد که اینقدر برعلیه آنها فحاشی کرده، آنهارا از روببرند، تا مراجعه ای به کمپ لیبرتی صورت نگیرد؟!
اعضای خانواده های مراجع به لیبرتی، چه قدرت الکتریکی ویا مغناطیسی را ویا هسته ای را ساطع میکنند که رجوی ازآن احساس نابودی میکند؟!
چرا با نوشتن حرف های این چنینی پرتعداد که نمونه اش ذیلا آورده میشود، این اسرا را وامیدارند که چنگ به شخصیت خود زده و خویشتن را ازتنها حامی واقعی خود که فقط وفقط همین خانواده ها هستند، محروم سازند؟!
هدف ازایزوله ترکردن این افرادی که طی سالیان دراز وبه یمن دستگاه تفتیش عقاید، مغزشوئی وهیپنوتیزم ایزوله بودند، چیست؟!
بازهم طبق سیاق تقریبا همه روزه، مقاله ی تهدید آمیزی در تقبییح مراجعه ی افراد خانواده ها به کمپ لیبرتی وبا نام " آزموده را آزمودن خطاست "ـ نوشته شده وبا امضای رضا قنبرزاده دررسانه های رجوی منتشر شده است که قسمتهایی ازآن را میخوانیم:
" وقتی بحث خانواده از طرف پسماندههای رژیم آخوندی، که شاخص جنایت و به خاک و خون کشیدن خانواده هستند مطرح میشود، مرغ پخته هم به قهقهه میافتد. رژیمی که در دهه 60 تمامیت بسیاری از خانوادهها را نابود کرد،… حالا داد و فغان خانواده سر میدهد و طرفدار عواطف و روابط خانوادگی شده است ".
جواب این حرف سخیفانه این است که رژیم ناچار است به درخواست ابتدائی خانواده ها (بعنوان شهروندان ایران) برای مراجعه به کمپ لیبرتی توجه داشته باشد وکار زیاتری جزرسیدگی به درخواست ویزا و… انجام نمیدهد که اگر ندهد مورد انتقاد قرار میگیرد که چرا وظیفه ی حکومتی خود را انجام نداده است!
به کشتار سال 60 وبعد ازآن که برسیم، این موضوع راکاملا درمد نظر داریم که فرمان " مشت دربرابر مشت، گلوله دربرابر گلوله " ازطرف مسعود رجوی صادر شد وبنابراین یک پای مهم قضیه در فجایع آن دهه، شخص مسعود رجوی بوده وشماها نمیتوانید طلبی ازکسی دراین مورد ادعا کنید ودرعوض باید بدانید که " خود کرده را تدبیر نیست "!
آقای قنبر زاده مینویسد:
" آری این درد عواطف خانوادگی نیست، درد، درد سرنگونی خلیفه منحوس ارتجاع حاکم بر سرزمین زیبای ماست. حالا رژیم فکر میکند با اجیر کردن چند مزدور از بهاصطلاح «خانوادههای مجاهدین! درمانی برای دردهای درمانناپذیرش پیدا کرده است. اگرچه خودش هم میداند که با به خدمت گرفتن چند مزدور، دردی دوا نمیشود اما میگویند کسی که در حال غرق شدن است به هر خس و خاشاکی چنگ میاندازد، غافل از اینکه هیچکس و هیچچیزی را یارای کمک رساندن به او نیست ".
اگر نام این حرف را یاوه گویی نگوییم پس چه بگوییم؟!
خیر آقا! این دقیقا عواطف خانوادگی است که ربطی درحدود انجام وظایف مربوطه به حکومت دارد و نه بیشتر!
جایی دیده وشنیده نشده که با مراجعه ی چند صد پیرمرد وپیر زن و به کمپی دردرون عراق وآنهم جهت ملاقات بافرزندان براستی اسیرشان، مشکلات حکومتی حل شود!
پاراگراف زیر عینا ازپیام سال 89 مسعود رجوی برداشته شده است:
در طول تاریخ تمامی دیکتاتورها، از زمان حضرت نوح تا همین امروز، حربة خانواده را علیه پیشتازان آزادی به کار گرفتهاند اما یک چیزی هست که در ذهن دیکتاتورها نمیگنجد. چون آنقدر در منجلاب حفظ موجودیتشان غرق هستند که نمیفهمند این پیشتازان، عواطف خود را نثار خلق در زنجیرشان کردهاند و برای رهنمون کردن مردم و میهن عزیزشان به سرمنزل آزادی، از همهچیز خود گذشتهاند ".
البته نه درطول تاریخ، بلکه استثنائا چنین بوده ورسم غالب، حمایت اعضای خانواده ها ازهمدیگر وتاحد ایثار وفداکاری بوده است و شما که حرف های رجوی را نقل کرده اید، باید می دانستید که قوانین اجتماعی مانند فرمول های ریاضی نیست که با آوردن یک استثنا بی اعتبارش اعلام داشت!
قوانین اجتماعی لزوما مجبور به اطاعت تمام وکمال در برابر منطق صوری نیست و ازسایر منطق ها نیز استفاده میکند و استثنا ها هم که قادر بر نفی رسم وقاعده ی عمومی دراین عرصه نیست!
بدین ترتیب شما استنباطی را که ازیک یا چند حادثه ی استثنایی تاریخ کرده اید، اعتباری درحد اعتبار اخلاقی مسعود رجوی دارد ونه چیزی بیش ازآن!
شما خواسته اید که با این اسنتاج غیر واقعی، بگویید که برخورد زشت وجنایتکارانه ی رهبران سازمان با خانواده ها منطقی است که با توضیح فوق نشان میدهد که چنین نیست!
آقا رضا به نوشته ی خود چنین ادامه میدهد:
"… برکسی هم پوشیده نیست که ترفند خانواده یکی از حربههای رژیم آخوندی میباشد که وقتی در مقابل مقاومت و مجاهدین با شکست مواجه میشود، به این حربه زنگزده روی میآورد و هر بار هم مفتضحانهتر از قبل با شکست مواجه میشود و چیزی جز ذلت و خواری در برابر قهرمانان ملت ایران که خود را وقف آزادی خلقشان کردهاند، نصیبش نمیشود ".
این چه شکستی است که رژیم از شما خورده وراه دیگری جز توسل به خانواده ها پیدا نکرده است؟!
چرا برخورد زشت رهبران شما با خانواده ها رژیم را مفتضح میکند وآیا گمان نمی کنید که موضوع برعکس بوده و رژیم با نمایش این نوع رفتار وگفتار شما میتواند با صدای بلند به جهانیان ومردم ایران بگوید که بنگرید دشمن ما به نام فرقه ی رجوی را؟!
وآیا این مسئله بنفع رژیم تمام نمی شود؟!
آیا قهرمانان ملت ایران همین رجوی با پادوان انگشت شمار وفادارش میباشد وآیا خلق قهرمان اینقدر دچار تنگنا شده که به قهرمانانی شبیه آنها احتیاج دارد؟!
آقای محترم!
مطمئنید که حالتان خوب است؟!
ازنظر آقا رضا، برادرش هم که به لیبرتی مراجعه کرده مزدور است:
" برای آگاهی هممیهنانم اعلام میکنم، مزدوری که تحت عنوان بهاصطلاح برادرم به پشت دیوار لیبرتی آورده شده، برای اولین باری که در سال 82 به اشرف آمده بود، وقتی دیدم که برایم روضة توبه و ندامت میخواند، از او برائت جسته و صریحاً به او گفتم که تو مزدور وزارت اطلاعات رژیم آخوندی هستی و من مجاهد خلقم و دریایی از خون بین من و تو و کسی که ترا به اینجا فرستاده میباشد و مرا با توکاری نیست و سرشکسته او را نزد اربابانش فرستادم ".
این سخنان کلیشه ای فرقه ی رجوی است که به هرکس یاد داده اند که بر علیه خانواده اش بگوید وبنویسد ومورد آنچنان تشویقی قرار گیرد که این تشویق ها حاصلی جز ازدست دادن عمر و قربانی شدن درراه بوالهوسی های مسعود رجوی نخواهد بود!
اعتبار این سخنان شما- اگر واقعا خودتان نوشته باشید- درحکم حرف های یک زنجیری غیر آزاد و محروم ازحق ملاقات، وکیل وتهدید شده بوده وخانواده ها به شنیدن وخواندن این سخنان تکراری وفحاشی های مربوطه اش عادت کرده و اهمییتی برای آن نمیدهند که اگر میدادند، اینهمه برای ملاقات عزیزان دربندشان صف نمیکشیدند وظاهر امر نشان میدهد که این بار باعزمی راسخ تر به این مراجعات ادامه خواهند داد ومانند سیلی خروشان، موجب حواس پرتی ودیوانگی رجوی خواهند بود.
باور کنید که این تو بمیری ازآن توبمیری های سال های قبل نیست!
جمعی از خانواده های بردگان رجوی درکمپ لیبرتی