سازمان موسوم به مجاهدین خلق به رهبری محمد حنیف نژاد درشهریور 1344 کار خود را آغاز کرد. درسال 1350 تمامی بنیانگذاران وعناصر اصلی سازمان دستگیر وبعد ازمدتی به غیر ازمسعود رجوی که مشمول عفو وتخفیف قرارگرفت ازسوی سازمان ساواک شاه اعدام شدند.با پیروزی انقلاب اسلامی درسال 1357 مسعود رجوی به همراه اعضا باقی مانده ازسازمان اززندان آزاد ومدتی با رهبری انقلاب همراه شدند اما این روند ادامه نیافت و رو در روی انقلاب قرارگرفتند ودرپی ترورهای خونین ارتباط خود را با انقلاب قطع کردند.زمانی که مسعود رجوی درسال 65 به خاک عراق رفت ودرجنگ با ایران متحد صدام حسین دشمن متجاوزبه خاک میهن شد خشم ونفرت مردم ایران برانگیخت.موضوعی که هیچگاه ازحافظه تاریخی ملت ایران پاک نخواهد شد بدین ترتیب پایان مشروعیت سیاسی واجتماعی سازمان موسوم به مجاهدین خلق فرا رسید.این سازمان درادامه روند تشکیلاتی وتحولات درونی اش درخاک فرانسه وعراق به نقطه ایی رسید که ازتمامی مشخصه های یک فرقه مخرب بطورکامل برخوردارشد.تاثیرات پدیده هایی چون طلاق اجباری وجدایی فرزندان ازوالدین ومتلاشی کردن کانون خانواده ها وتوسل به خشونت کور برعلیه مردم ایران وجاسوسی برای دشمن که همه این خیانت ها درمسیر فریب ودروغ اتفاق افتاده است فرایندی که ازاعضا عناصر وربات هایی ساخت که درباره اقدامات مخربی که نسبت به خود ودیگران انجام می دهند ابهام وتردیدی نداشته باشند. فرقه تروریستی رجوی دودسته قربانی دارد: یکی آنهایی که ترورشدند.دیگری آنهایی که اسیرذهنی ومغزشویی شده وواداربه ترورگردیدند دسته دوم بطورمظاعف قربانی شدند زیرا هم زندگی خودرا باخته وهم دستشان به خون دیگران آغشته شد.
ناکامی سازمان درکسب قدرت وخروج ازایران مشروعیتش را دراذهان زیرسئوال برد.درفرانسه مسعود رجوی ماهیت سازمان را به کلی تغییر داد.سال 1365 او مریم قجرعذانلو همسرنزدیکترین دوستش بنام مهدی ابریشمچی را بعنوان همردیف مسئول اول منصوب وبا وی ازدواج کرد این عمل بقول او مقدمه ی یک انقلاب ایدئولوژیک درونی شد.این شروع یک تغییردرسازمان به سمت یک فرقه کیش شخصیتی بود درپادگان اشرف رجوی ازساختارنظامی برای متمرکز کردن کنترل خویش براعضا استفاده کرد وبعد ازشکست درعملیات موسوم به فروغ جاویدان سازمان وی بطور فزاینده ایی ازیک سازمان درونگرا به یک فرقه مخرب کنترل ذهن تبدیل شد. رجوی بجای پذیرش مسئولیت شکست عملیات وانبوه قربانیانش دریک فرافکنی آشکاراعضا را بخاطر فقدان وفاداری کافی مورد نکوهش قرارداد وآنها را متهم نمود که بجای عشق به رهبری فرقه مجذوب علایق جنسی ووابستگی به همسرانشان بودند وآنها را وادار نمود با طلاق همسران دریک سیستم جداسازی جنسی سازماندهی گردند وبدین ترتیب اعضا با پذیرش تجرد تحمیلی ارتباط خود را با دوستان وخانواده درداخل مقرهای سازمان وخارج ازآن قطع کردند.
درماه ژوئیه 2003 پلیس فرانسه اقدام به دستگیری مریم رجوی به اتهام پولشویی وتلاش برای تروراعضای جداشده کرد مریم رجوی سعی کرده بود که دراذهان محافل غربی جا بیاندازد که این سازمان تنها جایگزین دمکراتیک! برای رژیم ایران است.بدستور رجوی ها تعدادی ازاعضا دراعتراض به این دستگیری دست به خودسوزی زدند که دونفر براثر شدت جراحات درگذشتند این اقدام باعث ابرازانزجار عمومی جهانیان گردید وسازمان موسوم به مجاهدین با این اقدام ماهیت فرقه ایی خودرا بروز دادند.مسعود رجوی تا سال 1382 بهترین خوش خوش خدمتی به صدام دیکتاتور عراق نمود ورژیم دیکتاتوری عراق را نیز نهایت استفاده را ازاین خوش خدمتی ها کرد که درنهایت با حمله نظامی نیروهای ائتلاف به این همکاری پایان داده شد.نیروهای سازمان خلع سلاح شده ودرپادگان اشرف به محاصره درآمدند،شعارهای ضد آمریکایی سالیان ولاف وگزاف درقبال ارتش آمریکا جایش را به تسلیم محض به همکاری مشترک نظامی واطلاعاتی با صاحب خانه جدید داد با سرنگونی صدام اولین تجمع خانوادگی اعضا بعد ازسالیان بی خبری درمقابل درب پادگان اشرف صورت گرفت ونتیجه این ملاقات ها جدایی صدها نفر ازاعضا بود.جدایی این اعضا علارغم سالیان مغزشویی نشان داد که عشق وعواطف به خانواده را نمی توان درقلب اعضا کشت.موج فزاینده خانواده ها درمقابل پادگان اشرف وفعالیت های افشاگرانه آنها رجوی را مجبور نمود به رغم تمامی شعروشعارهای مقاومت وایستادگی دراشرف درنهایت زهرخروج را سرکشیده ودرمقابل اراده سترگ خانواده ها فراررا برقرار ترجیح داد.با اسقرارنیروها درکمپ لیبرتی مناسبات فرقه گرایانه وقرون وسطایی سالیان رجوی بدلیل طغیان وعصیان اعضا تا حدودی ازهم گسست ورجوی علارغم بکارگیری همه ترفندها وادارشد به روند انتقال اعضا ازکمپ لیبرتی تن بدهد وتحت فشارسازمان ملل وخانواده ها اولین گروه چهارده نفرلیبرتی را ترک و وارد کشور آلبانی شدند عوامل فرقه رجوی برای رهایی ازکابوس فروپاشی برشدت سرکوب خود افزودند،نشست های سرکوب روانی وتفتیش عقاید تحت عنوان عملیات جاری با شدتن بیشتر دردستورکارقرار دادند برخی ازافراد بعنوان تنبیه دراتاق هایی که برا ی آنها درنظر گرفته شده بود زندانی هستند وبرخی تحت کنترل شبانه روزی بسر می برند ولی اخبار رسیده حاکی ازآن است که فرقه رجوی با وجود مانورها ولغزهایی که می خواند درحال ازدست دادن کنترل بربخش قابل توجهی ازاعضای مستقر درلیبرتی هستند.
دربعد روابط خارجی توافق مذاکرات هسته ایی ایران وکشورهای 5+1 (برجام) ضربه مرگباردیگری برپیکرفرتوت این فرقه تروریستی وخط بطلانی برتمامی دروغ پردازی های آنها بود.آنها یکبار دیگر درصحنه سیاسی بور وکیش ومات شدند.ولی آنچه همیشه برآن پا فشاری کرده ومی کنیم این است که هیچ چشم اندازی برای آزادی قربانیان مستقر درلیبرتی ازجانب ملل متحد یا دولت عراق وجود ندارد پارامتر اصلی وتعیین کننده حضور گسترده خانواده ها به صحنه ودرمقابل اردوگاه لیبرتی است مضاف براینکه تازمانیکه سایه شوم فرماندهان وسرکردگان فرقه درلیبرتی بعنوان چتر اختناق ونشست های سرکوبگرایانه موسوم به عملیات جاری برسرآنها سنگینی می کند راهی برای برون رفت وجود ندارد واقعیت این است که اگر مقامات سازمان ملل بطور جد خواهان حل این تراژدی هستند می بایست ضمن جدا سازی فرماندهان بعنوان مسببین اصلی سالیان سرکوب واختناق بساط خیمه شب بازی عملیات جاری که روح وروان اعضا را مورد هدف قرار می دهد برچیده وتعطیل نمایند.خبرهای خوشحال کننده این است که تعداد زیادی ازخانواده ها درعراق مستقرشده ودرانتظاردیداربا عزیزانشان لحظه شماری می کنند.آنها درنهایت حرف آخررا درآزادی اسیران فرقه خواهند زد ودراین هیچگونه تردیدی نیست.آری این فرجام وسرنوشت محتوم سازمانی است که ازبدو پیدایش سنگ حمایت ازمردم را برسینه می زد وشعار فدا وصداقت را سرلوحه خود قرارداده بود واین چنین عبرت تاریخ شد.
اکرامی