مسئول نشست در ادامه از دوستان شرکت کننده سئوال نمود که اکنون همگی به این نتیجه رسیدیم که تمام خط و خطوط بنیانگذاران سازمان، رجوی در نهایت به بیراهه برده و به همه خیانت کرده است پس با این سابقه کشتار و جنایت آینده این فرقه تروریستی چگونه خواهد بود؟
آقای وکیل زند در این زمینه بیان نمود که از نظر بین المللی توافق با کشورهای 1+5 تا یک ماه دیگر احتمالا مورد تایید دولت آمریکا قرار بگیرد و این مسئله می تواند روی عملکرد فرقه تاثیر زیادی داشته باشد.
از آنجایی که کشورهای اروپایی و غربی به دنبال منافع خود می باشند دیگر حمایت از این گروه تروریستی هم منافعی برای شان نخواهد داشت و شاهد هستیم که سیل کشورهای مختلف به ایران برای ایجاد رابطه و بستن قراردادهای اقتصادی و… آغاز شده است و دیگر روی این فرقه تروریستی حساب باز نمی کنند و این می تواند
رهبران فرقه را به انزوا برده و در نهایت به فروپاشی کامل راه خواهد برد.
آقای عبدالله افغان بیان نمود که طی این سالیان رجوی های جنایت کار در کدام یک از موضعگیری ها روی اصول و حرف خود ایستاده است؟ او همه چیز را خراب کرد و دیگر نمی توان به این جرثومه فساد اعتماد داشت و رجوی به فکر جان خودش می باشد و شاهد بودیم که مریم در نشست های درونی گفته است که برای حفظ جان بی ارزش رجوی او را از عراق خارج کردیم.
وی همکاری گسترده ای با حکومت صدام داشت وقتی او سرنگون می شود یک شبه دیکتاتور نام می گیرد این تغییر موضع بخاطر این است که رابطه خود را با غرب برقرار کند و چراغ سبزی به کشورهای مرتجع منطقه بدهد که در نبود صدام وی حاضر است تن به هر خیانت و جاسوسی علیه ملت ایران بزند و می توانند روی وی حساب کنند.
او با توجه به شرایط بوجود آمده در مذاکرات هسته ای نیاز دارد در این کار سنگ اندازی کند ولی شواهدی وجود دارد و می بینیم که دیگر کار این فرقه در عراق به پایان رسیده و وقتی نفرات پایشان به اروپا باز شود دیگر کسی برای آنان تره هم خورد نمی کند و می توانیم بگوئیم که کار فرقه و رجوی ها تمام شده باید دانست.
آقای دوست محمد فرحی که از دوستان جدا شده از فرقه می باشد اظهار داشتند که درست است که می گوئیم کار فرقه و رجوی ها تمام شده ولی باید نکته ای به آن اضافه نمود سر این مار هنوز زنده است و می تواند خطرناک باشد پس تا زمانی که سردسته این گروه تروریستی به درک واصل نشود هنوز باید روی عملکرد های آن در کارهای تروریستی و جاسوسی هوشیار بود رجوی همانند فردی است که در حال غرق شدن می باشد و به هر اقدامی دست خواهد زد تا خودش را مدتی زنده نگهدارد و به کارهای کثیفش ادامه دهد.
آقای عین الله شعبانی در جواب به آینده فرقه چه خواهد شد، گفت که دیگر دوران رجوی ها گذشته است وقتی نفرات پایشان به اروپا برسد و با جهان بیرون ارتباط برقرار کند دیگر نیرویی برای این فرقه محسوب نمی شوند و تنها کسانی که حول و حوش این فرقه می مانند همان مسئولین جنایتکار همانند ابریشمچی و توحیدی و… هستند که دیگر چاره ای برای این کار ندارند.
پس می توان گفت کار این فرقه به پایان خود رسیده است و شعار های توخالی به اصطلاح سرنگونی و شماره گذاری آن جنبه تبلیغاتی دارد که ما هنوز زنده هستیم.
آقای صالحی بیان داشتند که فرقه فعلا منتظر نتایج 1+5 می باشد چون در صورت تصویب شدن در کنگره راه نفس فرقه در کشورهای غربی هم بسته می شود و کم کم می میرد چون دیگر امکان نفوذ سازمان در کشورهای اروپایی و آمریکا وجود ندارد زیرا کشورهای 1+5 نمی توانند هم با ایران رابطه داشته باشند و هم از گروه تروریستی رجوی ها حمایت کنند پس می توان گفت که جام زهر توافق هسته ای کاملا به حلقوم رجوی ها ریخته شده و در آینده نزدیک هم شاهد تاثیر آن خواهیم بود.
آقای دریاباری از اعضای سابق فرقه در این رابطه بیان داشتند که اگر توافق هسته ای ایران با کشورهای 1+5 به نتیجه نهایی برسد کار فرقه به انتهای خود خواهد رسید و باید آن را تمام شده در عرصه سیاسی خواند و دیگر نمی توانند از آنها استفاده ابزاری کنند.
آقای قربانعلی برادران در جواب این سئوال گفته است سازمانی که تمام اساسش روی حمایت غرب می باشد تا یه مدت کوتاهی می تواند راه فراری داشته باشد و این مدت هم تمام تلاش رجوی ها این بود که در شکاف ایران و غرب کار کند و اجازه ندهد که این رابطه برقرار شود ولی اکنون به مرحله ای رسیدیم که به هر طرف بچرخد رهبران فرقه راه به جایی نخواهند برد و باید گفت که این فرقه با وجود سالهای خیانت و جنایت علیه مردم ایران به پایان خط رسیده است و شاهد خواهیم بود که از تاریخ ایران حذف شود.
در پایان جلسه نیز مسئول نشست ضمن جمع بندی بیان داشت که این فرقه از شروع تاسیس خود که توسط حنیف نژاد پایه گذاری شد روی خط التقاطی بوده و به همین خاطر نیز در اوایل دهه 50 به جز تعداد انگشت شماری از اعضا مثل مجید شریف واقفی، بقیه مرکزیت و اعضای سازمان مارکسیست شدند و مثل آب خوردن افراد مذهبی مثل مجید شریف واقفی را به قتل رساندند. این ثمره همان انحراف اولیه بود. در زمینه استراتژی نیز می بینیم که آنها درک درستی از شرایط روز ایران نداشته وتمام تحلیل های چریکی آنها از کشورهای امریکای لاتین و مبارزات کشورهای آسیای شرقی گرفته شده بود. در زمینه مناسبات نیز آنها پایه های یک مناسبات فرقه ای را بنا نهاده بودند، مناسباتی که در آن ازدواج تشکیلاتی صورت می گرفت، اعضا در خانه های تیمی ایزوله می شدند که در نهایت از همین شیوه تقی شهرام استفاده کرد و اعضای ایزوله شده در خانه های تیمی را با شستشوی مغزی مارکسیست نمود. به همین خاطر می توان نتیجه گرفت اگر بنیانگذاران سازمان هم زنده بودند در نهایت این سازمان به فرقه شدن راه می برده ولی در نبودن بنیانگذاران رجوی جنایت کار مسیر فرقه ای شدن را خیلی سریع طی نمود و از آنجایی که همیشه به دنبال قدرت طلبی بوده سعی نمود تمام مخالفین خود را با شیوه های کثیف از میدان به در کند و آنان را به کشتن بدهد.
اگر اکنون فرقه در این موقعیت قرار دارد نتیجه عملکرد رجوی ها می باشد که نشان از خود پرستی و قدرت طلبی وی بوده است و اکنون بعد از گذشت نیم قرن می توان گفت که این سازمان به پایان کار خود نزدیک شده است و صحنه سیاسی جهانی و منطقه ای هم نشان از این دارد.
از طرف دیگر شعارهای توخالی داده شده در فاز سیاسی اکنون دیگر برای کسی جذابیتی ندارد چرا که دیگر رجوی ها اصلا اعتقادی به آنها ندارند و سعی می کنند که به روی نامبارک خود نیاورند که این گونه شعار می دادند پس در یک کلام می توان گفت که تمام سابقه رجوی ها در فرقه جز خیانت و کشتار و جاسوسی علیه مردم ایران چیز دیگری نداشته و در روزهای آینده شاهد فروپاشی کامل این فرقه خواهیم بود. مسئول نشست آقای هادی شبانی ادامه داد:
باید به این نکته هم اشاره نمود که هنوز رجوی ها تحلیل مشخصی از اخراج از عراق و رفتن به آلبانی و اینکه خط کار آینده چه خواهد بود ارائه نداده است و به همین خاطر نیز می توان به این مسئله پرداخت که دیگر کار این فرقه به پایان خود نزدیک شده است و در نهایت رجوی ها در کمال خفت و خواری باید اذعان کنند که دیگر مبارزه به اصطلاح سرنگونی جواب نداشته و باید به کار سیاسی پرداخت ولی با شناختی که از وی داریم بیان این حرف یعنی مرگ او و از طرف دیگر هم راه دیگری برایش نمانده و باید عراق را ترک کند و این هم یعنی فروپاشی تشکیلات.
در یک کلام رجوی ها، سازمان را به نقطه ای رساندند که دیگر جز فروپاشی راه دیگری برایش متصور نیست و این قاتون خدا است که سمتگران باید از صحنه حذف شوند.