سالهاست که خانواده های گروگانهای اسیر در دست رجوی در تلاش هستند تا بتوانند حتی برای دقایقی فرزندان خود را ببینند اما فرقه رجوی که خوب میداند کوچکترین تماس خانواده ها با فرزندانشان یعنی فروپاشیدن دم و دستگاه فرقه رجوی به همین دلیل سالهاست که مانع دیدار خانواده ها با فرزندانشان میشوند. فرقه رجوی خوب میداند که دیدار خانواده می تواند دستگاه ارتجاعی اش را سوراخ کند و تمام تحلیل های آبکی رجوی را به باد هوا بدهد. به همین دلیل به اسمان و ریسمان اویزان میشوند و مانع دیدار خانواده ها میشوند و الا خودشان هم میدانند که یک پدر و مادر پیر وسالخورده به تنها چیزی که فکر میکنند دقایقی دیدار با عزیزانشان است و نه هیچ چیز دیگر. حق و حقوق مسلم و اولیه هر انسانی حتی برای یک زندانی در تمام نقاط دنیا این اولیه ترین حقوق است که به رسمیت شناخته شده است.اما فرقه رجوی که مناسبات تشکیلاتی بر اساس دروغ بنا کرده از این کوچکترین حق و حقوق خانواده ها می ترسد و با تمام قوا مانع از ان میشود.
برای درک بهتر از این مناسبات ارتجاعی کافیست به ۱۴ سال پس از سقوط صدام حسین نگاه کنیم. چرا رجوی مانع خروج نفرات از اشرف و لیبرتی به خارج از عراق شد و میشود. در نگاه هر ناظر و بیننده ای و هر شاهدی این کار یعنی اینکه این فرقه فروریختن تشکیلات خود را در ازادی نیروهایش می بیند و به همین خاطر هر چقدر که میتواند مانع ایجاد میکند. تاخیر ایجاد میکند تا نفرات نتوانند از عراق خارج شوند. اگر چه فرقه رجوی حتی برای نفرات پس از خروج از عراق همان برنامه های عقب مانده ارتجاعی خود را باز تکرار میکند تا بتواند تشکیلات پوسیده خود را به این روش های عقب افتاده حفظ کند.
اما در ورای همه این بندبازی های رجوی واقعیت هائی هم خود بخود بیرون میزند و آن اینکه ماهیت این سازمان علیرغم هر تبلیغاتی و هر شعر و شعاری یک واقعیت ارتجاعی و فرقه گرایانه و ضد انسانیست. چرا که حتی یک بچه دبستانی هم می داند که ملاقات پدر و مادری سالخورده با فرزندش نمی تواند خطری متوجه هیچ چیز و هیچ کسی کند اما این فرقه بنا به دستور مشخص مسعود رجوی مانع اینکار شده و میشود و این نشانگر میزان عقب ماندگی و ارتجاعی بودن این فرقه است. در هیچ سازمان سیاسی ایرانی و یا سازمان سیاسی خارجی نمی توان چنین نمونه هائی را یافت. نه تنها نمی توان یافت بلکه تمام سازمان های سیاسی از ملاقات یا دیدار یا آگاهی نیروهای خودش از مسائل روز استقبال میکند ولی این فرقه وحشت میکند چرا این میزان وحشت.
البته خانواده ها هیچ گاه تسلیم شگردها و شانتاژهای فرقه رجوی نشده ونخواهند شد و بی تردید رجوی مجبور خواهد شد تن به خواسته های برحق خانواده ها بدهد چرا که عشق به فرزند چیزی نیست که رجوی بتواند پدران و مادران را بتراسند. خانواده ها در همه جا پیگیر فرزندانشان بوده اند، هستند و خواهند بود. همانگونه که تعدادی از خانواده ها در لیبرتی تعدادی از خانواده ها در فرانسه و تعدادی از خانواده ها در البانی پیگیر فرزندانشان بودند و باز هم خواهند بود.
اما رجوی باید بداند دیگر حنایش رنگی ندارد ۳۵ سال انحراف از صداقت و فدا او را تبدیل به اهرم در دست بیگانگان کرده است. روزگاری صدام حسین و پس از صدام حسین حالا نوبت به سعودی ها و اسرائیلی ها و امریکائی های جنگ طلب رسیده است او یعنی رجوی هیچگاه از تجربه صدام حسین درس نگرفت و نخواهد گرفت. چرا که شخص رجوی ماهیتا خوی انسانی خود را از دست داده است. کسی که پدر ومادران سالخورده را با موهای سفیدشان و با عصای در دستان شان مورد هتاکی قرار میدهد بی شک دیگر انسانی با طینت انسانی نیست او هر چه هست ولی انسان نیست.
منصور نظری،