من منیره شهریاری ندا تنها فرزند آقای جعفر شهریاری ندا هستم و این نامه چندمم می باشد

سربازی در منطقه عملیاتی قصرشیرین سر پل ذهاب در درگیری با دشمن بعثی به اسارت در آمد.
 همانطوریکه در ابتدا گفتم این نامه چندم من می باشد مدتی است به دنبال پدرم هستم که در جنگ تحمیلی چه اتفاقی برایش افتاده  که هنوز بعد 29 سال اثری از او نیست ومن گاهی خودم را مقصر می دانم که چرا زودتر بدنبال پدرم نبودم البته لازم به ذکر است آن زمان من فقط 14 سالم بود واین اراده واعتماد به نفسی که اکنون  دارم را نداشتم 15 سال پیش در افکار کودکانه خود بدور از مهر پدری با خودم عهد بستم صبور باشم ومشکلات روزمره زندگی را تحمل کنم تا زمانیکه بزرگ شوم وازهرلحاظ به درک و اعتقاد و سیاست ومسائل اجتماعی کامل بشوم وبه نقطه ای از درک وفهم برسم که مسیر درست را تشخیص دهم.
واکنون که تشخیص می دهم تا حدودی به این نقطه رسیدم و زمانی است که تمام حرفهایی که  در ذهنم بوده است بگویم تا همه خصوصا ً رجوی حرفهای مرا گوش کند من بعنوان فرزند یکی از اسیرانت به تومیگویم هرچه سریعتر دست از سر پدرمن وامثال پدرمن بردار.
 کافی نیست این همه سال  زندگی اسیران وخانواده هایشان را تباه کردی 20 سال، سی سال کافی نیست! حالا که دیگر در عراق محاصره شده ای واز طرف دیگر خودت نیز فراری هستی ومعلوم نیست درکدام سوراخ موش مخفی شده ای واعضای خود را زندانی کرده ای تو روی تمام سرکرده های فرقه وهمچنین جنایتکاران جنگی  را سفید کرده ای! مسعود و مریم رجوی شما و غلامان حلقه به گوشت  به پایان راه رسیده ای  خوب می دانید به خاطر همین است عزیزان مارا آزاد نمی کنی!
 می روم سر اصل مطلب به مریم بگو به جای اینکه اینهمه سخنرانی وژست های سیاسی بگیرد یک قدم برای آزادی فرزندانمان بردارد شما به دروغ شعار میدهید  که نفرات به میل خودشان درآن جمع هستند پس چرا به محض اینکه فرصتی پیش می آید نفرات فرار می کنند راستی مریم ومسعود خائن آمار نفراتی که تاکنون از اشرف ولیبرتی فرارکرده اند دارید چرا این آماررا هیچ وقت درسیمای سرتاسر دروغتان منتشر نمی کنید البته جدیدا ً از شورای به اصطلاح مقاومتان نیز فراری داشته اید حکایت قسم ودم خروس.
یک تعداد نفرات را زندانی کرده اید وتمام درهای دنیا را به رویشان بسته اید وبعد خودتان خودتان را رئیس جمهور انتخاب می کنید و باور کرده اید که رئیس جمهور شده اید  من وامثال من  به عنوان فرزند یکی از آن اسیران با تمام قدرتم در دهانتان می زنیم مسعود ومریم رجوی شما برای عبرت بشریت آفریده شده اید وبا خیانت وجنایاتیکه مرتکب شده اید تا ابد مورد نفرین ولعنت قرارمی گیرید.
 blankای رجوی خائن تو اسرای جنگی را از اردوگاه های عراق دزدیدی و با هزار حقه ونیرنگ فریب شان داده ای وبه زندان خود بردی برای اینکه سرپوشی بر ندانم کاری خود در عملیات به اصطلاح  ودروغ جاویدان بگذارید و بعد در نشست هایت به آنها نسبت لمپن میدادی الحق که این کلمه برازنده خودت ومریم فاسد میباشد که هزاران جوان ایرانی را فدای ندانم کاری های خود کرده و می کنید و درضمن فرهنگ لمپنیزم را تو بوجود آورده ای  . از سال 79 که گفتی پدرم اسیر دست تواست صبر کردم تا روزی که بتوانم درمقابل تو بایستم حالا که بزرگ شده ام چقدر تورا حقیر و پست وکوچک می بینم.هرخامی یک روز پخته میشود ومن با مشکلاتیکه تو سر راه زندگی من گذاشته ای سوختم وسوختم وحالا بزرگ شده ام  و به درجه ای از کمال فکری وذهنی رسیده ام ولی تو وامثال تو همچنان حقیر و پست باقی مانده ای  که نمی خواهی شکست سیاسی خود را بپذیری وعزیزانمان را رها کنی   مسعود خائن توکه دم از اهل بیت می زدی. آیا فکر این را میکنی که چه به روز خانواده های اسیرانت آورده ای وآنها را باچه مشکلاتی روبرو می کنی من از سن 7 سالگی جای خالی پدرم را خیلی حس میکردم وبهانه پدرم را می گرفتم وچون مادر م به من می گفت پدرم را صدام اسیر کرده  پول هایم را جمع می کردم که  تفنگی بخرم تا به جنگ صدام بروم و هر روزوشب در ذهنم برنامه ریزی می کردم که چگونه پدرم را ازدست صدام نجات بدهم وهرروز پولهایم را در قلک سفالی می ریختم ولی یک روز از مدرسه آمدم دیدم مادرم قلکم را شکسته وبا پولش برایم لباس وعروسک خریده  اما من با اینکه 7 سال بیشتر نداشتم اصلا خوشحال نشدم  چون لباس وعروسک جای خالی پدرم را پرنمی کرد.
 من درطی این 15 سال از مادرم نگهداری میکردم تمام تلاش خودم را کردم تا مانند توشکست خورده وزمین خورده باقی نمانم  من روی پای خودم  ایستاده ام از سال 79 تا به حال بیماری مادرم بیشتر شده دیابت داشتند ناراحتی اعصاب ناراحتی کلیه به دلیل گریه های شبانه  وچشم راستش را به کل از دست داده و8 سال است چشم چپش هم به حدی ضعیف شده که فقط درهوای ابری چشمش کمی بهتر میبیند در این ماه پای راست مادرم بخاطر زخم دیابتی بستری شد وهنوز خوب نشده است بدلیل اینکه هزینه پیوند کلیه را نداریم  با اینکه مادرم چهارسال است دیالیز میشود اینها را نگفتم کسی احساس هم دردی کند اینها را بازگو کردم که مسبب اصلی  این مشکلات ودردهایم  مسعود ومریم خائن، شما هستید.
با تمام دردها ومشکلاتم هنوز دقیقا مشخص نشده چه بلایی به سر پدرمن آورده ای هیچ آثاری از پدرمن نیست نمی دانم که درچه  منطقه وچه  زمانی  پدرم را اسیر یا  کشته ای.
 من از  همه کسانیه خاطرات زندگیم را شنیده اند خصوصا ً نفراتیکه مدتی در اسارتگاه های این خائن وطن فروش بوده اند درخواست میکنم اگر رد یا نشانی از پدرمن دارند به ما اطلاع دهند  و تنها آرزویم دردنیا این است که خبردارشوم که پدرم  هیچ وقت و حتی لحظه ای درجمع گروه فرقه مسعود ومریم فاسد نبوده است این تنها آرزوی من است.
والسلام به آرزوی آزادی همه اسیران در بند فرقه رجوی خصوصاً  فرزندانیکه در انتظار دیدار پدرشان لحظه شماری می کنند.
 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا