سیاست احمقانه ی رجوی در قبال منتقدینش، همواره پست ترین و مضحکترین سیاست بوده است.(البته سیاست که نه. بهتراست در حد واژه عکس العمل مجاهدین کفایت کنیم).
با توجه به ناچیز و ناتوان بودن مجاهدین در سطح بین المللی، آنها برای رسیدن به خواسته هاشان، بطور مستمر مجبور به آویزان شدن به این و آن، اعم از دون پایه ترین افراد گرفته تا قبائل و اصناف و حکومت ها و… هستند.
عکس العمل سرکردگان نادان، این گروه تروریستی بخصوص در قبال حکومت ایران، پست ترین و خائنانه ترین عکس العملهاست.
آن ها برای تصاحب حکومت در ایران، دست به دامن هر کس که کوچکترین انحرافی در روابطش با حکومت ایران وجود داشت، آویزان شدند تا افکار منفورشان را که ناشی از عقده های درونیشان از ملت ایران هست را عنوان کنند.
رجوی همواره سعی دارد از دشمنان ایران، برای خودش دوستِ، ولو ظاهری بسازد و در کمترین دستاورد بعنوان دوست و هم خط با این دشمن ملت ایران، حداقل بتواند آن ها بچاپد حتی اگر در ادامه راه با هم نسازند.
دست دوستی رجوی همیشه به سوی دشمنان ایران دراز است، اما در این چند ساله رجوی بیش از آنچه فکرش را می کرد سرخورده شد.
از منشعب شدن تعداد زیادی از فریب خوردگانش گرفته تا بی اعتباری گروهش (بابت اطلاعات اشتباه) در بین کشورهایی که برایشان جاسوسی می کرد و مهمتر از همه این که دیگران بالعکس او اهمیت و قدرت ایران در منطقه و جهان را فهمیده اند، و دریافتند تنها گزینه تعامل با ایران است نه تضاد.
این مورد آخر تاثیر بسیار زیادی در به چالش کشیده شدن گروه رجوی داشت و رجوی را تا آنجا مجبور کرد که تمام پرده ها را کنار زده و بی پروا حمایتش از هر تروریستی را عنوان کند. پیمان و حمایت از داعش، جیش العدل،پ ک ک و سرکوبگران انقلاب های مردمی در سطح منطقه گوشه ای از این رسوایی رجویست.
دیگر کار به جایی رسیده که گروه مجاهدین می گویند، اعتراض و تجمع از شما، حمایت و رسانه ای کردنش با ما و دامنه حمایتشان حتی افراد شرور و سارقین را نیز در بر می گیرد تا جایی که چندی قبل در پی دستگیری یک سارق بانک در یکی از شهرستان ها،سایت مجاهدین ضمن حمایت از سارق وی را باز پس گیرنده حق مردم از دولت ایران خواند.