خبری مبنی بر دستگیری مسعود کشمیری "صمد کلاهی" در آلبانی در رسانه ها دیه شد. مسعود کشمیری هم از جمله افرادی بود که با خیانت کردن به نظام ایران، عامل انفجار دفتر حزب جمهوری بود.اما نقش رجوی خائن در تمامی این رخ دادها را باید برسی نمود با وجودی که انقلاب ایران نو پا بود. وارد جنگ تحمیلی شد و فرقه رجوی توانست از این شکاف استفاده کند و افرادی را در پست های مهم مملکت قرار دهد.از طرفی هم فرصت برای تشخیص افراد مسئول از غیر مسئول و وفادار به نظام معلوم و نمی شد تشخیص داد رجوی با سوء استفاده از همین امر حیله و نقشه های شیطانی خود را که در سر داشت و با فریب افرادی که جذب سازمان وی شده بودند توانست ضرباتی را به این کشور و مردم بزند این در حالی بود که خیلی ها هنوز برایشان چهره واقعی رجوی پیدا نبود و به آرمانها و اصول های انسانی که نفرات داشتند پایبند شعارهای قشنگ و جذاب سازمان شده بودند. این اوج ذلت و نا جوانمردی رجوی را می رساند چون مثال یک روباه حیله گر بود و چهره واقعی خودش را بروز نداده بود. بخاطر همین افرادیکه در این حوادث جان خود را از دست دادند به مظلومانه ترین شکل به شهادت رسیدند و فکر نمی کردند دوست دشمن نما از درون به مراتب بدتر ازدشمن روبرو هست چون این ضربه را از پشت می زند.این در حالی بود که رجوی سودای قدرت طلبی داشت خفه اش می کرد کینه ای حیوانی از نظام داشت.اما رویکرد این فرد مفلوک هنگام اجراء نقشه اقدامات تروریستی و خرابکاری آنچنان مشمئز کننده است که قابل بیان نیست.مسعود کشمیری با همین نام درفرقه رجوی بود و در ستادهای ارتش رجوی مشغول کاسه لیسی رجوی قرار داشت. رجوی افرادی که اینگونه عملیات ها را انجام می دادند زیاد در دید عموم قرار نمی داد که توجه نفرات به اقدام فرد معطوف نشود وآنها قهرمان نبینند.مبادا توجه به رجوی در ذهن ها کم رنگ گردد.
روزی در جلسه ای مسعود اشاره ای به آن عملیات کرد و نام مسعود کشمیری را آورد رجوی او را تحسین نمود و البته ثمره این پیروزی را درایت و تیز هوشی خود می دانست و چنان باد در قبق می انداخت گویا جائی را فتح نموده در حالی که خود از مجریان اربابانش در انجام این اقدامات هست و در همان موقع هیچ یک از کشورها این اقدام را محکوم نکردند.واین خود نشانه ای بود که قدرت های بزرگ خواهان دیدن این کشور نیستند و دشمنی خودشان را به شیوه های مختلف بروز دادند.
این روزها دیدن چهره کریه رجوی و مریم قجر دیدنی می باشد.آیا؟ باز هم مسعود کشمیری را به عنوان کادر خود می پذیرند که در این جنایت دست داشته و به آن افتخار می کنند یا مشابه کشته شدن مسعود دلیلی محافظ شخص رجوی انکار و او را وابسته اسرائیل می دانند.رجوی بزدل حتی مسئولیت کارهای خود را هم به گردن نمی گیرد چه برسد به نیروهای تحت فرمان خود.رجوی این رذل یک بار پای خطای خود نمی ایستد و مسئولیت نمی پذیرد.ایشان تا بخواهی از عنصر مسئولیت پذیر و پاسخگو بودن ساعت ها حرف می زند اما نه برای خودش چون فکر می کند حقش ضایعه شده و در قبال هیچ کس پاسخگو نیست .
باید به رجوی گفت همه چی دیرو زود دارد اما سوخت و سوزی در کار نیست. این داستان درسی برای تو و تمام افرادیکه که به نوعی در اقدامات خرابکارانه دست داشتند این است از دست عدالت نمی توانند بگریزند و بفکر سوراخی عمیق تر برای خودت باش که دیگر هیچ کس نتواند تورا پیدا کند. قطعا دستگیری این شخص پرده از روی خیلی از جنایت های رجوی خواهد بر داشت و زنگ خطری خواهد بود برای عاملان قتل و عام افراد بی دفاع که در حال حاضر در لیبرتی و آلبانی هستند.