سپس آقای صالحی سئوالی را مطرح کرد با این عنوان که سازمان جنگ مسلحانه را شروع کرد به کجا رسیده است؟ در داخل ایران ملاء اجتماعی اش را از دست داد و سپس مجبور شد به عراق برود آیا به لحاظ نیروئی به فرقه اضافه شد یا کم؟
اقای حسین زندی پاسخ داد رجوی یک گروهک بود بخشی از حکومت که نبود تا بتواند با بیرون تعاملی داشته باشد در واقع رجوی خودش مهره بود او را سرویس های بیرونی تغذیه می کردند و وی هم خط آنها را پیش می برد خط و مشی که به او از بیرون القاء می شد الان برای خیلی ها روشن شد از کجا تامین می شود داستان سعادتی مگر چی بود در حال تبادل اسناد کشور دستگیر شد داشت اطلاعات کشور را به شوروی ها می داد به ازاءاش رجوی از روس ها پول گرفته بودند و روس ها هم از رجوی خواسته بودند شعار مرگ بر امپریالیسم را در بین توده ها جا بندازند در رابطه با 30 خرداد هم خطی بود که رجوی باید دنبال می کرد قیمتش را خودش نپرداخت بلکه از کیسه مردم بی گناه که هوس کور قدرت طلبی رجوی شدند پرداختند.
آقای وکیل زند در ادامه در رابطه با سیاست های رجوی در دهه 60 مطالبی را اشاره نموده و گفتند من در ایام فاز سیاسی در قائم شهر برای فرقه رجوی فعالیت میکردم تشکیلات رجوی از ماها خواسته بود در رابطه با بنی صدر آمار تهیه کنیم که چند درصد مردم بنی صدری هستند البته از همان زمان فرقه خط کار را از جاهای دیگر می گرفت ماها آن موقع نمی فهمیدیم با اعتمادی که داشتیم صادقانه برای آنها کار می کردیم اعتماد ما یک طرفه بود بعدها بعد از سالیان طولانی فهمیدیم چه کلاهی سرمان رفته است و خیانتی که رجوی به نسل ما کرد می شود در این زمینه کتابها نوشت، فرقه به بنی صدر نزدیک شد تا وجهه قانونی بگیرد
همسوئی فرقه با بنی صدر بدین معنی بود هم به جنگ داخلی و هم به جنگ خارجی مشروعیت بدهد با این حرکت می خواست مردم را بفریبد خط فرقه رجوی این بود هواداران فرقه علیه شهید آیت الله بهشتی شعار بدهند تا آن زمان هنوز رجوی فریبکار جرات نمی کرد روی رهبری انقلاب بروند آقای بهشتی چهره برجسته نظام بودند هدف رجوی خراب کردن وی بود می خواست زمینه سازی کند تا بعدش به رهبری برسد همه این توطئه ها به این معنی بود تا بعدش وقتی وارد عمل شد و جنگ اش را توجیه نمود.
آقای هادی شبانی در ادامه عنوان داشتند در ایام فاز سیاسی رجوی خبر داشته است که نهایتا با جمهوری اسلامی درگیر می شود به همین دلیل سلاح جمع آوری کرد و هرگز سلاح شان را تحویل ندادند و سپس به نیروهایش آموزش نظامی داد در همان زمان خود رجوی مخفیانه به چند کشور منطقه رفت تا از نزدیک نسبت به خط کاری که از بیرون داده می شد توجیه شود رجوی می دانست امام خمینی به او باج نمی دهد به همین دلیل فرقه مخفیانه با عراقی ها هم ارتباط برقرار کرد تا در مسیر جنگ به آنها خدمت کند و شاهد بودیم که در جنگ عراق علیه ایران چه کمک هایی به صدام که نکرد و حتی بعد از سرنگونی صدام اکنون در خدمت اربابان جدیدش که همان شیوخ مرتجع عربی است قرار گرفته است تا بتواند به حیات ننگن خود ادامه دهد.
آقای دوست محمد فرحی یکی دیگر از بازگشته ها گفت رجوی از همان ابتدا ماهیتش مشخص بود او خودش را صاحب همه چیز می دانست او هیچ وقت از خودش بهایی نپرداخت و همیشه این دیگران بودندکه باید بهای گران و سختی برای ماندگاری این ملعون را بپردازند تا وی بتواند با کمک سرویس های غربی و عربی به خیانت و جاسوسی خود ادامه دهد.
آقای ایرج صالحی در ادامه اظهار داشتند در مورد 30 خرداد رجوی گفته بود ضرورت تاریخی است ادعای دروغینی بود سپس سراغ بنی صدر رفت فکر کرد با این حرکت کار نظام را یکسره می کند باز هم پیش بینی اش غلط بود رجوی از قبل همه کارها را کرده بود طرح اش را داشت سپس در وقت مقرر که برایش چیده بودند دست به عمل زد بقیه افراد برایش اهمیت نداشته و به قول خودش سراغ بنی صدر رفت تا نظام را به اصطلاح شقه کند نهایتاً دیدیم به کجا رسید در دراز مدت به ضرر خودش تمام شد، آیا رجوی بعد از 30 خرداد به خواسته هایش رسید سازمان را به جلو برد یا پس افتاد نظر شما دوستان چیست؟
آقای عبدالله افعان در همین رابطه گفت رجوی هدفش به کشتن دادن اعضایش بود تا نانش را بخورد زندانها را پر کرد نیروها را با نظام درگیر کرد با انفجار حزب جمهوری فکر کرد می تواند آینده نظام را زیر سئوال ببرد دیدیم آب از آب تکان نخورد، رجوی با این کارها می خواست نشان دهد که قدرتی دارد البته شاهد بودیم و هر چه جلوتر آمدیم ملاء اجتماعی اش را از دست داد اگر اشتباهات خطی نداشت مثلا 30 خرداد را شروع نمی کرد مسیر انقلاب به سمت بهتری پیش می رفت، در 5 مهر 60 در تهران تظاهراتی را سازماندهی کرد مگر چه تعدادی را قادر بود بسیج کند نتیجه اش شکست بود ذاتاً رجوی عنصر خشونت گرای است خودش آدم بزدلی است ولی از جیب دیگران می خورد.
آقای مسعود دریاباری از بازگشتی های استان هم عنوان داشت که دقیقاً رجوی بعد از سی خرداد عقب گرد داشت و اکنون رو به فروپاشی و اضمحلال است.
آقای عین الله شعبانی در جواب به سئوال بالا گفتند که تمام شعارهای داده شده در ابتدای پیروزی انقلاب توسط فرقه رجوی به فراموشی سپرده شد و دیگر خبری از امپریالیسم و… نیست و هر چه که هست پز دادن مریم قجر این زن داعشی است که افتخار این را دارد که چند نفر از مفت خوران غربی و از دور خارج شده در مراسم وی سخنرانی کردند. آیا تمام این سالیان خواست همه اعضای و افراد فرقه این بودکه روزی تشکیلات به این نقطه برسد البته که نه. ولی خوشبختانه این بار چهره زشت و منحوس رجوی کاملا روشن شده است و دور نیست که به سزای اعمال کثیف خود برسد.
در پایان اقای ایرج صالحی از حاضرین در جلسه تقدیر و تشکر نمود و گفت هدف از نشست ما دیدار و هم تجدید خاطری بود تا با این بهانه همدیگر را ببینیم انشاءالله که دیگر اسیران دربند فرقه در لیبرتی هر چه زودتر از قید و بند رجوی خلاص و رهایی شده و به دنیای آزاد برگردند
پایان