باند رجوی، قصد بازایستادن از وعده ی سر خرمن ندارد!

آقای حمید بهرامی که دردنیای خیالات الکی خوش است و هرچه رجوی میگوید را بمنزله ی وحی تلقی کرده و به چیزی جز آن اعتقاد ندارد، به عرضه ی تحلیل هم روی آورده و نوشته ای عرضه داشته ونام آنرا " بن بست اصلاح طلبی و تقویت موضع سرنگونی " گذاشته و رسانه های رجوی منتشرش کرده اند!
فرضیه ها واستدلالات مربوط به اصلاحات و… این هموطن اسیر چنبره ی رجوی، همانست که هم زنجیران دیگرش بطور روزانه مطرح میکنند وسلطنت طلبان وگروه های چپ نما، با انشائی قویتر از او مینویسند که بهمین خاطر این قسمت ازتحلیل ایشان بخاطر عاری بودن از فایده ی تحلیلی مورد توجه قرار نمیگیرد وتنها به قسمت " سرنگونی " آن نگاهی کوتاه انداخته میشود.
حمیدرضا بهرامی دراین قسمت از تحلیل مشعشع اش!! مینویسد:
" اثبات مواضع نیروهای سرنگونی طلب: بعد از آخرین شکست سراب اصلاحات و اعتدال کلیت جامعه به این باور رسیده و خواهد رسید که موضع و اهداف نیروهای سرنگونی طلب در قالب شورای ملی مقاومت یا در خارج از این شورا تقویت شده و بیشتر از هر زمانی نیروهای سرنگونی طلب دست بالا را خواهند داشت ".
این " اثبات " سرنگونی، چه نمودهایی داشته است که پای تحلیل این هموطن دراین عرصه لنگان است؟!
او ازکجا میداند که اعتدال و اصلاحات شکست خورده و به چه دلیلی " کلیت جامعه" به این باور (اثبات مواضع نیروهای سرنگون طلب)- با توجه به شرکت بالاتر ازاستانداردهای جهانی مردم ایران درانتخابات – رسیده اند؟
این ادعا زمانی است که درکشوری مانند آمریکا وباوجود صرف میلیاردها دلار وصرف 6 ماه وقت با رسانه های آنمچنان غول آسا، مردم آمریکا،اقبالی درحد نصف مردم ایران به انتخابات نشان میدهند و درآنجا کسی این ادعا را نمیکند که " مواضع نیروهای سرنگون طلب" مقبول تر شده است!
چگونه است که مردم عراق از صدامی که 99درصد رای تمام اهالی رادرانتخابات مال خود میکرد، درسربزنگاه حتی 20درصد شان هم از حکومت اوحمایت نکرده وبجای آن ودرپناه سربازهای خارجی، به چپاول ادارات  و… مشغول شدند؟!
اوکه نتایج انتخابات چند ماه پیش را پذیرفته، ناگهان به ترتیب زیر دچار غیب گویی گردیده است:
" از نظر نگارنده این مطلب، انتخابات 94 آخرین زمانی بود که نیروهای اصلاح طلب توانستند با ایجاد سراب همیشگی بخشی از ملت را با خود همراه کرد اما با شکست ادامه ی پروژه ی فریب عملا از در ضعیف ترین مواضع قرار دارند ".
شما ظاهرا فرقی بین انتخابات و سرنگونی را چندان هضم نمیکنید وفکر میکنید که اگر مثلا اصلاح طلبان توفیقی در انتخابات یافتند، میبایست جناح دیگر را قتل عام میکردند تا بشما ثابت کنند که موفق به کسب یک پیروزی نسبی شده اند وچون این کار را نکردند، حتما درموضع ضعف قرار گرفتند؟؟!!
همچنین:
" اکنون کلیت جامعه ی ایرانی آماده ی جذب موضع سرنگونی و همراهی با شورای ملی مقاومت می باشد البته شرایط بین المللی و سیاست مماشات نقش مهمی در سرنگونی این رژیم دارد.همچنین سیاست های منطقه ای و صدور تروریسم از اهرم های دیگر سرنگونی است. به هر حال موضع اپوزیسیون سرنگونی طلب بیش از هر زمانی تقویت شده است ".
 این قلم بدست رجوی- وشاید خود رجوی- مدرکی برای ثبوت قسمت اول این فرضیه ی خیال پردازانه بدست نمیدهد وبنابراین اعتباری درآن حد دارد!
اگز مماشاتی وجود دارد، با کنار گذاشته شدن آن، راهی بجز حمله ی نظامی به کشور وجود ندارد وآیا شما نتیجه ی این کار را سرنگونی مثبت ودرراستای ایجاد " جامعه ی بی طبقه ی توحیدی " میدانید؟!
یعنی بما اجازه میدهید که مفهوم " جامعه ی بی طبقه ی توحیدی " را اینگونه درک کنیم؟! ویانه، متقاعد شویم که رجوی ازاین شعار دست برداشته وشماها هم  که بخاطر بوی کباب آن جامعه ی موعود رفته بودید، اینقدر درمانده اید که اعتراضی به تغییر اهداف بنیانگذاران سازمان نمیکنید!!!
قسمت آخر را طوری مطرح کرده اید یا کرده اند که خواننده استنباطی جز اینکه " تروریزم درخدمت سرنگونی است"، نمیتواند بکند!!
درحالی که قبلا گفته بودید که رژیم ایران با صدور تروریزم عمر حاکمیت خود را طولانی میکند!
معلوم است چکار داری میکنی پسر؟!
سعید
 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا