من شخصا خانم زری اصفهانی را که وبلاگی همسو با باند رجوی درست کرده وآنچه دل تنگ اش میخواهد درآن مینویسد، نمی شناسم.
این خواهر عزیز برادر، هجو نامه ای بنام " از وقایع اتفاقیه — درباب جشن و پایکوبی علیرضا نوریزاده از شنیدن کلمه مرحوم توسط ترکی الفیصل "! برعلیه علیرضا نوریزاده نوشته که بخاطر طرح مسائلی وبدون آنکه نوری زاده را براو ترجیح داده ودرمقام دفاع از این سلطنت طلب باشم، لازم دانستم که ملاحظاتی درباره ی آن داشته باشم!
زری خانم مینویسد:
او مینویسد:
" بعد از نوریزاده و تخصص اش درزبان عربی و یافتن آن کلمه معجزه آسای مرحوم که یک مرتبه مثل ارشمیدوس (دوراز جان – ارشمیدوس!) شسته و نشسته از حمام بیرون پریده و فریاد یافتم یافتمش همه سایت های ضد مجاهدین را پر کرده است گفتنی است که خیلی سایت های فارسی زبان که حتی خبر کوچکی هم از آن اجتماع عظیم درپاریس را ندادند و این روزها البته و طبق معمول سنواتی شان، مساله یک شان فرش سرخ و ورود تابوت سینما گر درگذشته… بشدت سرگرم گریه وزاری بوده اند…".
اولا سایت های فارسی وغیر فارسی بیکار نبودند که خبر یک خیمه شب بازی رسوای مریم رجوی را منتشر کنند که خواننده ای پیدا نمیکردند!
آخه مردم آبرو دارند خواهر!
ثانیا آقای نوری زاده یک تحلیلگر روزنامه ی شرق الاوسط متعلق به عربستان است ودر قد و قواره وافکار سلطنت طلبانه ی خود، حضوری وسیع در رسانه های عربی دارد وانس والفت زیادی با سران عربستان و… ودراین مورد فرد باصلاحیتی؟؟ است!
البته این با صلاحیت بودن بمعنای خوب بودن ویا احیانا کوچکترین تایید من از او نیست!
درایران قبل ازانقلاب ژورنالیست بوده وفرزند یک محضر دار کارکشته که مسلما زبان عربی را بهتر ازمن و تو میداند و بنابراین کسی نیست که درترجمه ی کلمه ی مرحوم به فارسی – کلمه ای که درزبان فارسی وترکی هم رایج است- دچار اشتباه شده باشد!
اویک مفسر از زاویه ی منافع شخصی خودش است واتفاقا دردشمنی با کشورهایی که سبب مانورهای هوشیارانه ی دولت ایران درمقابل سلطه گران خارجی و مرتجعین منطقه میشوند، چیزی ازباند رجوی کم نمیآورد و بلکه قدری هم بیشتر!
اوکه موقعیت خوبی در بین سران عربستان دارد، درشکل قضایا با شما مخالف ومهمتر اینکه رقیب شماهم هست وبعنوان یک ژورنالیست وبخصوص تحلیلگر مسائل خاورمیانه، نمیتوانسته درمورد خبر تا این درجه مشکوک، مواضعی نداشته باشد وشاید هم مرگ رقیب اش مسعود رجوی، برای او خوشحال کننده هم بوده است!
دیگر اینکه باند رجوی در رسانه های خود، حملاتی باین فرد که تسلیم او نشده وراه فرقه گرایی شبیه رجوی را برنگزیده وایراداتی برآن دارد، طبیعی است که او هم دراستفاده از این فرصت بدست آمده، بیکار ننشیند!
زری خانم چنین ادامه میدهد:
" دراین مواقع،بواقع صنعت ژورنالیسم مفتضح و خالی ازارزش این سایت های فارسی زبان و آن طبقه ای که پشت این سایت ها و خبرگزاریهاست را میشود درک کرد و فهمید که چه میزان ازلحاظ ارزشی تهی و داغان شده اند. چه میزان ضد ارزش ها دراین طبقه جای ارزش ها را پرکرده است. میشود درنهایت تلخی و نفرت دریافت که تا کجا پرنسیب های نه تنها مبارزاتی و بلکه حتی اخلاقی وملی دراین طبقه،ویران شده است و… ".
البته اینکه ما سایت های فارسی بی خاصیت ومبتذل فراوان داریم، مخالفتی با این خواهر اصفهانی دراین مورد نیست!
اما به مسائل اخلاقی، ملی و… آنها که نیک بنگریم، انصافا آنها را من حیث المجموع دررده های بهتر وقابل تحمل تر واخلاقی تری نسبت به سایت های باند رجوی میبینیم!
درادامه:
"…شارلاتان جلویش لنگ می اندازد،دسته جمعی کر کلمه مرحوم را راه انداخته اند واقعیت داشت که باید بیش و پیش از هرکسی دولت عراق و به تبع آن دولت جمهوری اسلامی و آمریکایی ها آنرا اعلام میکردند ".
دولت عراق چرا؟ مگر رجوی درعراق بود وشما ازآن آگاهی داشتید؟
ایران میتوانسته ازموضوع آگاهی داشته ویا نداشته باشد و دانستن دلیل عدم اعلام موضع ازطرف دولت کاری است تقریبا ناممکن.
بخصوص اینکه این فرضیه ها هم موجود است که ممکن است رجوی زنده است ومخفی نگهداشتن اش دراین شکل پرهزینه ولاجرم طرف عربستانی، برای جابجا کردن این لاشه ی متعفن دست به این بلوف اطلاعاتی زده است!
آمریکا هم میتواند دلایل دیگری برای سکوت خود داشته باشد که باز هم برما روشن نیست و بنابراین گزینه ای بهتر از این شاهزاده ی عربستانی نداشته اند که رجوی را تبدیل به مرده ی واقعی یا سیاسی کرده واز هزینه های سنگین مربوطه بکاهند!!
زری خانم میگوید:
"…آخر ای کسانی که عقل هایتان را تعطیل کرده اید و دنبال دروغگو و هوچیگر بی مثال و مانندی مثل علیرضا نوریزاده افتاده اید. آخر اگر خبری بود و مجاهدین نمیخواستند آنرا اعلام کنند که راحت میتوانستند از همین سخنران هم بخواهند که اشاره ای نکند. و اساساازطرز بیان این سخنران میشود دریافت که او هیچ اطلاعی از شرایطی که مجاهدین درآن بوده اند نداشته است. آمده است درسخنرانی دیده است که مریم رجوی آنجاست و مسعود رجوی نیست..".
دراین مورد جواب شما یک " نه " بزرگ است ومریم و همکارانش دیگر درمقام وموقعیتی نیستند که درصدد نفی حضوری یا بیانیه ای سخنان این مرد فتنه گر وقدرتمند باشند. او این خبر را بطور شمرده ادا کرد و برای دومین بار ازروی متن آنرا خوانده وگفت که همانطور که از مرحوم سید مسعود حمایت میکرده، از سیده مریم هم حمایت خواهد کرد والبته نگذاشتن پیام صوتی یا تصویری مسعود رجوی دراین گردهم آیی، مزید برعلت شد!
شما گفتید وما هم باور کردیم باین سادگی؟! کجای کاری خواهر و درکدام دوران زندگی میکنی؟!
اینکه ترکی الفیصل با دهها سال سابقه ی اطلاعاتی وسیاسی، درباغ نبوده وهمینطوری حرف زده، یک ادعای مسخره ایست وشماها باطرح این چنینی مسئله، دروغگوتر جلوه کرده وخیری دراینکار نخواهید دید.
زری خانم به مسائل اجتماعی روی اورده ومینویسد:
"… آن مردمی که مجاهدین آنها را خلق ایران می شناسند و خودشان را به آنها پاسخگو میدانند کسانی هستند که مشکل اصلی شان و مشکل روز و شب شان جمهوری اسلامی است. آنها مشکلشان یک لقمه نان است. یک سقف است که زیر آن بتوانند شب را به روز برسانند، یک مدرسه برای فرزندشان است و پول دوا و درمانی که ندارند. و آنها مشکلشان بیکاری است و فقر است و بی عدالتی است و زندان و شکنجه وشلاق است. آنها مشکلشان این نیست که بدانند مسعود رجوی کجاست.آنها مشکلشان جمهوری اسلامی است و کشور درب و داغانی که آن بی همه چیزها ساخته اند. درضمن مجاهدین هیچ بدهکاری به احدی ازجمله شما بیکاره ها که هم و غمتان نشستن و سرزنش کردن دیگران است و درکنار سلطنت طلب ها ی هزره گوو لشگر سایبری جمهوری اسلامی قرارگرفتن و بر مبارزان و مجاهدان تاختن است ندارند ".
نه خانم. لطفا تعارف وشکسته نفسی را کنار بگذارید!
وفق آموزش های باند رجوی، خورشید بخاطر وجود اوست که طلوع میکند و حالا ازما میخواهید با شنیدن خبرعدم وجود او ازنداشتن خورشید که پایان زندگی همه ی ماست، دلواپس نباشیم؟! درخواست ناممکنی نیست که ازما میکنید؟!
مگر ندیدن آفتاب مشکل کمی است که بدان توجه نداشته باشیم؟!
همچنین:
"… زیرا که یک ارتش درحال جنگ که بود و نبودش زیر آتش و خون و موشک و بمب است اسرار درونی اش را به بیرون ازخود و جایی که دشمن سفاک ایستاده است و منتظر است بروزنمی دهد. و اگر اینکاررا بکند که دیگر اسمش سازمان و تشکیلات و ارتش و اینها نمیشود این اسرار تشکیلاتی هستند و همچون برنامه های نظامی بشدت امنیتی هستند… ".
فرقه ی شما دارای رسانه، مسئولین مختلف، شورای مرکزی و… است و رعایت این پنهان کاری با این دم ودستگاه عریض طویل- ولو پوشالی- به شما اجازه نمیدهد که با دست ترکی الفیصل رهبر بلامنازع خود را بکشید وبا زبان لرزانتر منکر این خبر شوید!!
شما درکجای جهان قرار گرفته اید و سرگرم جنگ با چه کسی هستید؟!
آیا این جنگ جز درعالم هپروتی نمی باشد؟!
یک اظهار نظر طبقاتی درجامعه ای با مشخصات ایران:
"… گیرم که تما م افراد وابسته به طبقه شما یعنی طبقه مرفه متوسط چه داخل وچه خارج آنها را قبول نداشته باشید. مگر آنها وابسته به شما یند؟مگر چیزی قراراست درعوض به آنها بدهید و یا کاری قراراست که برایشان انجام دهید؟ همه میدانند که مساله این طبقه (یعنی شماها)دیگر مبارزه نیست…".
درچه تصوری، عزیز برادر؟!
یعنی کشور ما به درجه ای از تکامل تاریخی و صنعتی خود نایل شده که دیگر احتیاجی به طبقات مرفه و متوسط نیست؟!
من در همسویی با اقتصاددانان مردمی، برآنم که درشرایط کشور ما، طبقه ی متوسط که سهل است، ناز سرمایه داری صنعتی را هم باید کشید تا کارآفرینی کرده، اشتغال تولید کنند وبر پیشرفت کشور کمک کرده وخودشان هم به خوشی زندگی کنند!
تضاد جامعه ی ما کار وسرمایه (کارگر وسرمایه دار) نیست، بلکه تضاد بین انحطاط وعقب ماندگی، سلطه پذیری درمقابل استقلال وترقی وتوسعه و… است!
رجوی این مسائل را نفهمید وعجله کرد وخود وشما را باین روز انداخت وضربات درخور توجهی به اتحاد ومنافع ملی زد!
اگر مقدور است، کمی مطالعه و بیشتر فکر کنید که شعار حالت خربزه ای دارد ونانی ازآن حاصل نمیشود!
سعید