کارنامه فعالیت های تروریستی سازمان مجاهدین از ابتدا پیروزی انقلاب تا کنون نه تنها این سازمان را به گروهی تروریستی علیه نظام جمهوری اسلامی تبدیل کرده بود بلکه آن را به یک سازمان تروریستی که سالها در لیست گروه های تروریستی آمریکا و اروپا و…گنجانده بود که بخاطر یک بازی کثیف آنهارا از لیست سیاه خارج نمودند. و تمام گذشته آنان فراموش شد چون آمریکا اینطور می خواست بماند که حتی زمانی که در لیست سازمانهای تروریستی قرار داشتند باز در آمریکا فعالیت می کردند و برای نمایش تمام اموال آنها را هم بلوکه کرده بودند.ولی به یکباره از لیست ها خارج شدند و این فرقه خشونت طلب شد ضد تروریست البته مثل همان شعاری که ارباب ایشان یعنی آمریکا می دهد.
فعالیت های تروریستی مجاهدین رجوی، متاثر از سه عامل شرایط سیاسی اجتماعی حاکم بر ایران در دوران پهلوی بود که بر مبنای آن بنیاد فکری این سازمان که ایدئولوژی و اندیشه های چپ گرایانه و التقاطی سازمان و عدم آگاهی عمومی از دیدگاهها و برنامه های آنان بود. شکل گرفت،در این میان ناکامی رجوی در فضای سیاسی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی رجوی را وا داشت تا با انقلاب نو پا به دشمنی و عناد بپردازد.البته با شکل گرفتن و ضدیت خود با حمایت و نقش موثر قدرت های منطقه ای در گسترش و تداوم اقدامات تروریستی آنان را واداشت تا موفق باشند و دست به خشونت و ترور بزنند.
با این وجود این فرقه با بن بست استراتژیک در دوران حمله آمریکا به عراق مواجه شدند و سقوط صدام مزید بر علت ها بود چون حامی اصلی خود را دیگر نداشتند و بعد از آن بود که دولت عراق رای به خروج از این کشور را برای آنان صادر نمودند.و این گونه پرونده چند دهه خیانت و فعالیت های خشونت بار آنها بسته شد.البته در کنار آن با شلوغ شدن اوضاع عراق و سوریه همکاری نزدیک و حمایت های مالی از این تروریست ها نشان دادند برای رسیدن به خواسته خود حاضرند با همه متعهد شوند.تا آنجا که آنان را عشایر و رزمندگان انقلابی می نامیدند که در این زمینه هم پوزه انان بر خاک مالیده شد.
عامل دیگری که رجوی را نجات داد اعلام انقلاب ایدئولوژیک رجوی بود با انقلابی که دردرون مناسبات ایجاد کرد چندین سال خود را سراپا نگه دارد که این کار هم با تغییر ساختار تشکیلاتی همراه بود وهدف از آن مطیع سازی نیروها از خود وی واطاعت به قبول یک رهبری جمعی سوق دهد.رجوی خود را عنصری خاص و بلا مانع و دست نیافتنی معرفی کرد.در این بین چون توان و فرصت اقدام نظامی نداشت تمام تلاش خود را برای بسیج خارج کشور در اروپا و آمریکا متمرکز نمود و با ایجاد راهپیمائی ها و میتینگ ها و سخنرانی ها، که هزینه های بالائی برای وی داشت حمایت اندکی از لابی ها و نمایندگان را برای خود جلب کند. یکی از دلایلی که توانمندی وی را در خارج از کشور بالا برد تبلیغات و اعلام دروغین حمایت های افراد خارجی با نفوذ بود.که خود این موضوع هم رسوائی هائی را برایش بدنبال داشت، علارغم تمام این تشبثات در خارج ایران از هیچ پایگاه مردمی برخوردار نیست و دیدیم در تمام تجمعات وی اکثرا افراد غیر ایرانی بودند.
در شرایط فعلی این فرقه با بحرانهای جدی روبرو می باشد و تلاش می کند تحولی در ماهیت خود ایجاد کند.و خود را مورد قبول غرب و اسرائیل و عربستان نشان دهد و دست از تمام شعارهائی که می داد بر دارد و نقاب اصلی ماهیت خود را هویدا کند.در حال حاضر هم دست از پا کوتاه تر و شکست خروج از عراق و هزار اشرف و…به آلبانی منتقل می شود.روزی رجوی وقتی خود را سوار بر اسب سفید می دید با توهمات کودکانه خود مستمر می گفت راه حل سومی وجود ندارد.منظور یا ما از بین می رویم و یا ایران را می گیریم،کجاست که با یک غلط کردن باید در کشوری بنشیند و خاطرات دوران حضور در عراق را برای خود تعریف کنند.