شخصی به نام سعید سجادى، تحلیلی ازسیاست آمریکا درایام بعد ازانتخابات ریاست جمهوری آمریکا درمورد ایران ارائه داده ورسانه های رجوی متن این
تحلیل وتفسیر را منتشر کرده اند. با هم نگاهی به متن خواهیم داشت.
او مینویسد:
" روز ٨ نوامبر، مردم امریکا به پاى صندوقهاى رأى میروند تا رئیس جمهور آینده خود را انتخاب کنند. صرف نظر از اینکه کدامیک از دو حزب اصلى پیروز شوند، شواهد و قرائن حاکى از آن است که سیاست دولت آینده امریکا در قبال رژیم قاطع تر و غیر قابل انعطافتر خواهد بود. هم اکنون نشانه هاى پیگیرى چنین سیاستى توسط دولت احتمالى خانم هیلرى کلینتون را روشن و واضح میتوان دید ".
اولا دیگرگذشت زمانی که بتوان دوحزب عملا جدا ومستقل را برای آمریکا متصور شد و نظر کسانی که با ارائه ی دلایل کافی معتقدند که احزاب جمهوریخواه ودموکرات امریکا تنها بازوی یک حزب هستند با دوجناح راست، درست تر است!
اگر ترامپ فاشیست سنتی نوع قرن بیستم وازقماش هیتلرها باشد، هیلاری ازنوع جدیدش که فاشیست انکلوساکسن- صهیونیستی نام دارد، بوده واین فاشیزم قرن 21 به مراتب خطرناکتر از فاشیزم سنتی است!
اگر فراموش کرده اید، یاد آوری میکنم که این خانم وهمسر حقه بازش عددی درمیان محافل حاکمه ی آمریکا نبودند و تنها زمانی به ثروت وشهرت رسیدند که خود را به آغوش صهیونیسم انداختند وخانم کلینتون راضی از وضع پیش آمده ودرحالی که یک مسیحی است در جریان یک سخنرانی برای لابی صهیونیسم گفته است که افتخار میکند که یک صهیونیست است وبه نظر می رسد که ارادت باند رجوی به او، ازاین بابت باشد!
دیگر اینکه از روسای جمهور آمریکا به عنوان مستاجرین کاخ سفید یاد میشود وصاحبان اصلی این مرکز سیاسی آمریکا، نمایندگان 500 شرکت درهم تنیده ایست که سیاست های آمریکا را تعیین کرده وبه رئیس جمهور وکنگره ابلاغ میکنند واین رئیس جمهور با توجه به شخصیتی که دارد، البته قادر به انجام تعدیلاتی دراجرای این فرامین میباشند!
بنابراین پیش بینی دقیق اینکه چه کسی انتخاب میشود وچه خواهد کرد، کار آسانی نیست وبه خصوص اینکه دیگر آمریکا همان آمریکای گذشته نیست که به این راحتی ها بتواند سیاست هایش را به جهان دیکته کند!
برای اینکه مثلا چین 18درصد تولید جهان را دردست دارد وامریکا 16 درصد واین فاصله رو به افزایش است!
این مریدخوش خیال رجوی مینویسد:
" کلینتون از ابتدا خواهان سیاست قاطع تر امریکا در سوریه- شامل ایجاد منطقه پرواز ممنوع و حمایت سیاسى بیشتر از اپوزسیون، بوده است. در شرایط کنونى، امریکا ناچار است که براى محدود کردن حوزه نفوذ روسیه در منطقه، کم کردن خطر عملیات تروریستى داعش در غرب از طریق شکست نظامى آن در سوریه، و همچنین ترمیم روابطش با متحدین در منطقه، هم بصورت سیاسى و هم نظامى فعال و قاطع تر در صحنه سوریه عمل کند ".
اوباما هم درابتدا خواهان حمله ی مستقیم نظامی به سوریه بود که فرماندهان وقت ارتش این کار را به سود آمریکا ندانسته و مانع این کار او شدند والبته این مسئله نیز وجود دارد که این فرماندهان تغییر کرده و جنگ طلب ترها زمام امور را دردست گرفته اند ودراین مورد شماها میتوانید وعده ای به معده ی شریف خود بدهید!
اما روند امور درسوریه نشان میدهد که ایجاد منطقه ی پرواز ممنوع درآن کشور – که معنی اش تبدیل شدن سوریه به قبرستانی خاموش است – ممکن است خیلی سخت وحتی غیر ممکن باشد!
چرا که دیگرانی که درمقابل امریکا قرار دارند، دست شان مشغول پلو خوری نیست و برعکس – با انگیزه ی قوی تر درنبردی که سرنوشت مرگ وزندگی شان را تعیین میکند- دارای استراتژی ها وتاکتیک های احتمالا جدی تری هستند.
روسیه ودیگران تجربیات تلخی ازاین آزمون ها کسب کرده اند ومیدانند که اگر مانند دوران فروپاشی شوروی و تجزیه وبه خاک نشانده شدن عراق وافغانستان ولیبی، دست برروی دست بگذارند، شتری که آمریکا به حرکت درآورده در جلوی منزل آنها هم خواهد خوابید وطبعا مانند گذشته خوش خیال نبوده واعتمادی به دشمنان خود نخواهند داشت!
اما جای خنده دار تحلیل مورد نقد عبارت ازاین است که گویا آمریکا قصد مبارزه با داعش دارد؟؟!!
اگر چنین قصدی داشت، چرا اساسا این جرثومه ی فساد را تشکیل داد ومجهز ساخت واساسا چرا به مامورین اسرائیلی اجازه داد که ارتباط مستمر با ابوبکر بغدادی – که آن موقع جزو القاعده بود- درزندان تحت نظرش درعراق داشته وبا او قرار مدار تشکیل داعش را همراه افسران اطلاعاتی صدام بگذارد!
واقعیت این است که آمریکا نمی خواهد داعش را ازبین ببرد بلکه درنظر دارد ازوجود منحوس آن به عنوان یک کارت استفاده کند واگر تضادی دربین است، چموشی هایی است که داعش میکند، همانگونه که القاعده در11 سپتامبر انجام داد!
بنابراین تضاد بین داعش وآمریکا فرعی بوده وازهمین چموشی ها وگاها زیاده طلبی ها حاصل میشود!
درادامه:
" عامل دیگر که به تسریع رادیکالیزه شدن سیاست آمریکا در سوریه در کابینه کلینتون راه میبرد نقش احتمالى مخرب روسیه در تأثیرگذارى بر انتخابات امریکا بر علیه کلینتون میباشد. ورود فعال آمریکا در سوریه به تشدید تضادهایش با رژیم خمینی و سیاستى قاطع تر در رابطه با رژیم راه خواهد برد. سیاست قاطع امریکا در سوریه به تضعیف کیفى رژیم آخوندى و ریزش بیشتر نیروهای سپاه و بسیج مى انجامد. بعد از خروج امن و دست نخورده تشکیلات به گروگان گرفته مقاومت از عراق، سوریه اصلى ترین سنگر رژیم در خارج از مرزهاى ایران است و نه عراق. از این زاویه، شکست رژیم در سوریه اخرین سنگر استراتژیک رژیم در خارج از مرزهاى ایران است. بعد از سوریه، رژیم ناگزیر جنگ آخر خود را در خیابانهاى تهران بزرگ و سراسر شهرهاى میهن به پا خواسته تجربه خواهد کرد ".
اولا خودتان را به عنوان مقاومت ونیرویی که درمعادلات سیاسی منطقه نقشی داشته، معرفی نکنید. تشکیلات رجوی صرفا به خاطر عواطفی که خانواده ها نسبت به فرزندان اسیر وبدبخت خود داشتند، مطرح بود ولاغیر!
دیگر اینکه روسیه پخته تر ازمن وشماست وزمانی که ما برمستاجر بودن این روسای جمهور درکاخ سفید تاکید داریم، سیاستمداران کشور بزرگی مانند روسیه، این موضوع را بارها بهتر ازما میبینند و آنها دردرجه ی اول به جای اینکه تلاش کنند که این یا آن شخص درامریکا رئیس جمهور شود، روی توانائی های نظامی خود تکیه خواهند کرد وبنابراین آنها اولویتی به نام چگونه بودن رئیس چمهور آمریکا نخواهند داشت!
به نظر می رسد که روسیه هم مانند دیگران، اعتمادی به تعهدات آمریکا نخواهد داشت وبر زور بازوی خود تکیه خواهد کرد. چرا که این اعتماد های ساده لوحانه، همواره کاربه دست روسیه داده وتصور نمی رود که روسیه بخواهد ازسوراخی به دفعات مکرر گزیده شود!!
پاراگراف آخر نوشته ی این هموطن ساده اندیش و کم سواد از یک زاویه ی خاص درست به نظر می رسد، چرا که اگر ایران به متحد خود درسوریه کمک نکند، فردا مجبور خواهد شد که در مرزهای خود به این نیروها که همگی درخدمت ایجاد خاورمیانه ی بزرگ هستند، بجنگد که دراین مورد باید گفت، ایران راه خود درسوریه را به درستی انتخاب کرده وخواب این هموطن خائن به وطن، تعبیر خوبی نخواهد داشت!!
وعده ی سر خرمن:
"… کنگره میتواند نقشى راه گشا براى برقرارى رسمى ارتباطات سیاسى دولت امریکا با دولت در تبعید مقاومت ایران ایفا کند. از این زاویه، ورود فعال ایرانیان آزاده مقیم آمریکا در سوق دادن کنگره و نهایتا دولت امریکا در چنین مسیرى، بواقع ضرورى و بى همتاست ".
هموطن عزیز!
بهار وخربزه وخیاری درکار نیست ونه پنبه دانه ای که گاه لپ لپ خورید وزمانی دانه دانه!
کنگره ی آمریکا هم جزو ادوات 500 کورپروسیون مورد بحث است وفعال مایشاء نمیتواند باشد وصاحبان این 500 شرکت جهانخوار، مگر دیوانه شده باشند که بخواهند دخالت بیشتری درسوریه کرده و عامل یک جنگ اتمی باشند که خود نیز قربانی آن خواهند بود!!
نوید