حسب دعوت وزیر امور خارجه ایران و در چارچوب روابط دو جانبه ایران و آلبانی، وزیر امور خارجه آلبانی «دیتمیر بوشاتی» در تاریخ ۱۴ ژانویه ۲۰۱۷ در رأس یک هیات تجاری و اقتصادی به منظور دیدار و گفت و گو با همتای ایرانی خود به تهران سفر کرد. او با تعدادی از مقامات کشورمان از جمله محمد جواد ظریف دیدار و رایزنی نمود.
آقای دیتمیر بوشاتی گفت: «در حال حاضر، زمان و شرایط نسبت به گذشته برای تعمیق روابط با جمهوری اسلامی ایران فراهم شده است. به همین دلیل، آلبانی تصمیم گرفته است سفارت خود در تهران را افتتاح نماید».
روابط ایران با کشور آلبانی و احتمال گشایش سفارت آلبانی در ایران، خبری ناگوار برای سران فرقه رجوی است. این فرقه در شرایط فعلی، با مصائب زیادی دست به گریبان است و خبر فوق موجب نگرانی و وحشت مضاعف سران فرقه گردیده به طوری که مجبور به انعکاس پیامی از جانب رهبر مفقود الاثر خود شدند تا به اعضای دربند بگوید:
"خبری نیست، اوضاع مساعد است، زمام امور در دست ماست، نمی گذاریم بین ایران و آلبانی توافق سیاسی انجام شود."
در این شرایط بحرانی برای رفع مسآله داری اعضا و تسکین آنان، لازم بود رهبر فرقه به ارسال پیام اکتفا نکند، کمی رخ بنماید و خودی نشان بدهد تا چشم شیفتگانش به چهره ی کریه اش روشن گردد و روحی تازه در کالبد پوچشان دمیده شود.
خواست خانواده های اعضا، رهایی فرزندانشان از اسارت فیزیکی و ذهنی فرقه است. خانواده ها می خواهند که عزیزانشان در فضایی آزاد و بدون قید و بند های تحمیلی، مسیر زندگیشان را انتخاب کنند و از حقوق انسانی خود بهره مند گردند.
با استقرار تمامی اعضای فرقه در آلبانی، سران فرقه کوشیده اند که در کشور آلبانی فضای بسته فرقه ای را، همانند قرارگاه های خود در عراق، ایجاد نمایند و تاکنون از هیچ اقدامی علیه اعضای جداشده مضایقه ننموده اند.
هراس واقعی فرقه، حضور خانواده ها در آلبانی برای دیدار با فرزندانشان و رسیدن صدای خانواده ها به گوش اعضای مغزشویی شده و بیدار شدن مهر و عاطفه در وجود اعضای اسیر می باشد. خانواده ها بارها اعلام نموده اند که تا رهایی فرزندانشان از اسارت فرقه از پای نخواهند نشست و برای سفر به آلبانی به منظور ملاقات با فرزندانشان آمادگی دارند. افراد جداشده در کشور آلبانی خبر داده اند که دوستانشان مایل به جداشدن از فرقه هستند ولی به دلیل فشارها و تهدید های فرقه و در تنگنا قرار دادنشان از نظر مالی، امکان رهایی میسر نیست.
با انتشار خبر توسعه روابط ایران و آلبانی در آینده، نور امیدی در دل خانواده ها تابیده که بتوانند برای سفر به کشور آلبانی اقدام نمایند ولی این خبر برای فرقه رجوی، مصیبت دیگری افزون بر مصیبت های قبلی است. ناقوس مرگ این فرقه مخرب از سال ها قبل با اولین حضور خانواده ها در عراق به صدا درآمده و سران فرقه هر روز با دست آویز جدیدی تلاش می کنند که چند روزی دیگر فرقه را سر پا نگه دارند.
اوج فلاکت سران فرقه آنجاست که به نامه 23 بازنشسته جنگ طلب آمریکایی افتخار می کنند و به حمایت آنان می بالند و به این ترتیب دست خالی خود به لحاظ سیاسی و بین المللی را رو می نمایند.
اینک با سفر وزیر امور خارجه آلبانی به ایران، سران فرقه دست و پای خود را گم کرده اند، از فرط استیصال و درماندگی مجبور به انعکاس پیامی از جانب رهبر فاقد الاثر و فاقد الثمر در میان اعضا شده اند تا بدین طریق، اعضا از میزان فروپاشی و تزلزل فرقه در عرصه جهانی غافل شوند و به پیام های خام و توخالی رهبر نامرئی فرقه دلخوش گردند.
فضای آزاد کشوری اروپایی که در حال حاضر اعضای فرقه در آن هستند با وجود تمام محدودیت های حاکم بر زندگی فرقه ای، موجب خواهد شد تا در آینده خیلی نزدیک شاهد جدا شدن تعداد زیادی از اعضای فرقه باشیم و این امر حمایت نهادهای بشر دوستانه و مجامع بین المللی را می طلبد. زیرا رها شدن از قیود فرقه ای برای عضو مغزشویی شده همانند رها شدن در خلآ است. این افراد در گذشته تحت مانیپولاسیون فرقه ای، ماهیت فردی خود را از دست داده اند و در عوض ماهیت فرقه ای دریافت نموده اند لذا اعضای فرقه نیاز به حمایت مادی و معنوی دارند تا بتوانند بدون وابستگی مالی به فرقه و فشارهای روانی، مسیر زندگی خود را پیدا کنند و مجبور به ادامه این زندگی برده وار نباشند.
این افراد اراده و انتخابی آزاد نداشته اند و آزادیشان ذره ذره و قطره قطره از آن ها ربوده شده است، آن ها گمان می کنند که با اراده ی آزاد خود در رکاب رجوی هستند. زندانی که اعضای فرقه در آن گرفتارند، دیوارهایی نامرئی روانی و فکری دارد. در مراحل مخدوش سازی ذهن، بذر ترس و تردید بیمارگونه نسبت به دنیای بیرون از فرقه در دل آنان کاشته شده و می ترسند که به خاطر کارهای گذشته شان توسط جامعه و دستگاه قضایی تنبیه شوند و یا مورد سرزنش و بی مهری خانواده قرار گیرند. دشواری ها، ناملایمات، دروغ ها و بی صداقتی هایی که در مناسبات فرقه ای شاهد بوده اند و تحمل کرده اند، موجب شده که آن ها با نوعی عدم اطمینان و عدم تعادل مواجه باشند و به همین دلیل توان ریسک پذیری در آن ها کاهش یافته است. خویشتن واقعی خود را از دست داده اند یا در ذهن خود حبس کرده اند همچنین اعتماد به نفس و انگیزه خود را از دست داده اند. بنابراین لازم است که نهادهای حقوق بشری دنیا از تمام توان خود استفاده کنند تا امکان ملاقات اعضای اسیر فرقه رجوی با خانواده هایشان فراهم گردد تا اعضای فرقه در ملاقات با خانواده به این یقین برسند که در حکومت اسلامی، مشمول رأفت اسلامی می باشند، عشق و محبت خانواده نسبت به آن ها جاریست و در دنیای بیرون مورد حمایت عزیزانشان هستند. ابراز محبت های گرم و صمیمانه خانواده به آن ها کمک می کند که به دنیای رنگین خارج از فرقه (و نه دنیای سیاه و سفید مناسبات فرقه ای) نیز فکر کنند. وظیفه ذاتی مجامع حقوق بشری دنیاست که از لحاظ قانونی به رهایی و نجات اعضای گرفتار در این فرقه مخرب کمک کرده و آن ها را به طور مادی و معنوی یاری کنند و جلوی مانع تراشی های سران فرقه در خروج اعضا را بگیرند.
محمدی