بمناسبت انقلاب بهمن ماه ۵۷
رجوی بعد از اینکه خود را درچند آزمون انتخابات آزمود و برایش مشخص شد که در یک شرایط آزاد و دمکراتیک عملا با شکست کاندیداهایش شانسی برای بدست گرفتن قدرت ندارد در۳۰خرداد سال ۶۰ در میان بهت و تعجب تمامی نیروهای سیاسی و اعضا و هواداران اعلام مبارزه مسلحانه نمود.تمام کسانی که درآن مقطع تعادل قوای سیاسی و اقبال اجتماعی نظام برآمده از انقلاب را می دیدند و شرایط را درک میکردند بخوبی میدانستند که این ماجراجویی رجوی بجز قربانی کردن اعضا و کشتار مردم راه به جایی نخواهد برد.
انفجارات مهیب در۷تیر در دفتر حزب جمهوری اسلامی که بقتل بسیاری از دولتمردان و نمایندگان مجلس و رئیس قوه قضاییه انجامید و متعاقب آن انفجار در دفتر نخست وزیری جامعه را به ورطه خشونت ترورهای کور و انتقام کشاند و فضای جامعه که می توانست به رشد نیروهای کارآمد و تعالی اقتصادی و همزیستی سیاسی منتهی گردد با این حرکت سکتاریستی و کودکانه و البته جنایتکارانه رجوی بسته شد.از این نقطه به بعد مرحله دگردیسی خیانت های رجوی به بلوغ رسید که اوج آن درسال ۶۵با رفتن رجوی به عراق واتحاد سیاسی ونظامی با دشمن متجاوز خود را نشان داد…
رجوی با اتحاد عمل با صدام و ایفای نقش ارتش کوچک حزب بعث و ستون پنجم جنایت وخیانت های زیادی را درحق مردم ایران وعراق مرتکب شد ولی نقطه عطف خیانت های رجوی درحق اعضا اتفاق افتاد.
درادامه این روند تمامی شعارها وادعاهای گذشته رنگ باخت. در آزمون هویت ها ماهیت واقعی رجوی بروز پیدا کرد. جای شعارهای غلیظ ضدامپریالیستی و گرد و خاک های نبرد با امریکا و حمایت از اشغال لانه جاسوسی و محاکمه اعضای سفارت وقطع رابطه با امریکای جهانخوار و سرودهای حماسی ترور مستشاران امریکایی راهمزیستی مسالمت آمیز وهم کاسه شدن با جان بولتن و رودی جولیانی و کلرلوپز افسر سابق سازمان سیا گرفت. سازمانی که در شعار اصرار داشت باید تمام اسناد مداخله امریکا درایران را افشا کرد خودش با تغییر ماهیت و با افتخار اطلاعات و اسناد فعالیت های هسته ای ایران را تقدیم امپریالیزم سابق نمود وبراستی که انقلاب صحنه آزمون و پندها و عبرت هاست.
ولی نقطه عطف خیانت رجوی درحق اعضا صورت گرفت. نسل جوان و پتانسیل آزاد شده از انقلاب بدلیل فقدان تجربه وخوش بینی محض در دام رجوی افتاد و وی با شیادی و فرصت طلبی خاص خود از صداقت واحساسات پاک این نسل درجهت نیت پلید واهداف جاه طلبانه اش بیشترین سوء استفاده را نمود. درپشت نقاب دروغین آزادی هزاران نفر را دربیانهای عراق واسارتگاه اشرف به بند کشید.نسلی که با نام آزادی شروع کرده بود خود سالیان از هرگونه ارتباط آزاد با دنیای خارج محروم گردید وسالیان درحسرت دیدن خانواده بسر برد و اکنون در سی و هشتمین سال پیروزی انقلاب همچنان درحصارهای ذهنی وعینی رجوی اسیر است. ولی بی شک بهمن خجسته دیگری در راه خواهد بود بهمنی که غبارسالیان اسارت رجوی را از دیدگان آنها خواهد شست و هوای دلپذیر آزادی را با دمیدن سپیده صبح نمایان خواهد ساخت درپس پیکار بی امان خانواده های اسیران و اعضای از بندرسته بی شک بهار بزرگ رهایی از پس بهمن سرد فرقه رجوی بیرون خواهد زد.
بهاران اعضای دربند اسارت فرقه رجوی خجسته باد.
علی اکرامی