می گویند که دیکتاتورهای جهان که هرکدام میلیون ها نفر ازآنها می ترسیدند و دستشان به خون میلیون ها نفر آلوده بود خود نیز ازچیزهایی می ترسیدند و برای فرار ازآن پناهگاهی پوشالی می ساختند.
ترس برادر مرگ است البته بیراه هم نیست فرقی نمی کند در چه پست و مقامی باشید وقتی ترس سراغتان می آید مقاومت می شکند و پا به فرار می گذارید. به عنوان مثال:
-کیم یونگ ترس از پرواز داشت وسفرهای خود را با قطار می رفت.
-آگوسنوس سزارترس از رعد وبرق داشت وپناهگاهی برای همین ترس ساخت.
-معمر قزافی ترس از ارتفاع داشت و هیچ وقت در طبقه دوم هیچ ساختمانی نمی خوابید.
خلاصه دیکتاتورهای زیادی بوده اند که ترس هایی از بلایای طبیعی داشته اند ویا از موارد نازل و پیش پا افتاده و در کنار آن به راحتی مثل آب خوردن هم آدم سر می بریده اند.
اما حالا نوبت به دیکتاتور قرن معاصر می رسد او کسی نیست جز مسعود رجوی ملعون خدای فرقه رجویه.
فی الواقع رجوی از چه می ترسد؟
*او از سالهای اولیه زندان شاه از ترس اعدام تمامی سران و رهبران فرقه را به اعدام داد و خود را به ساواک سپرد تا از اعدام نجات یابد.
*رجوی از ترس جواب پس دادن و حفظ جانش تمامی سازمان و نزدیکترین دوستان و حتی زن وکودک خردسال خود را در سال 60 به تنور آتش و کشتن فرستاد تا خود را به اروپا برساند و حیات خفیف و خائنانه اش را ادامه دهد.
*واما اکنون او چرا و از ترس چه مخفی و قایم شده است؟
تا وقتی که در اشرف بود از ترس پناهگاه های متعدد و تونل ها و مخفیگاه های تا 30 متر زیر زمین ساخت و مثل موش ترسو در آن خزید واکنون هم فراری و مخفی و شاید هم مرده باشد.
ترس درجه یک و اصل ماجرای ترس رجوی از خانواده های اسیران خود و قربانیان جداشده از فرقه اش می باشد ولاغیر واین شرایط خطیر و حماسی هم که برای خود ساخته وبه دلیل آن مخفی شدنش را توجیه می کند چیزی جزترس از حسابرسی خانواده ها نیست.
دیکتاتور فرقه یعنی رجوی دشمن درجه یک خود را خانواده های اسیرانش می داند ومستمرأ علیه آنها توطئه کرده و می کند وعلیه قربانیان جداشده که اکنون در دنیای آزاد علیه او روشنگری می کنند خط ونشان می کشد و این آنروی سکه ترس و وحشت رجوی است و ازآن به عنوان شرایط خطیر یاد می کند.
او که طبق ادعای خودش امریکا را پشت خود دارد –عربستان و رژیم صهیونیستی را دارد و خلاصه اروپا وغرب و طبق خیالات خودش –همه جهان او را حمایت می کنند پس ترس او ازچیست وشرایط خطیر مخفی شدنش برای چیست؟
دریک کلام شرایط خطیر رجوی دو وجه دارد. وجه اول خانواده های اسیران و وجه دوم جداشدگانی که سالیان سال رجوی آنها را تحقیر و شکنجه وزندان کرده و رجوی اکنون به هیچ وجه نمی تواند این ترسش را مخفی کند و ازآن بگذرد.لذا همین ترس او را مجبور به رفتن به سوراخ موش کرده است.